عدالت‌خواهان جوان (۲)؛ شهسواران فسادستیز

آنانی که از سرمایه‌داریِ بدون فساد سخن می‌گویند یا ساحر و افسون‌گرِ کارگران‌اند یا کارگرانی افسون شده. برای دیدنِ فساد و دزدیِ سرمایه‌داران لازم نیست به جای دوری بروید یا منتظرِ افشاگریِ دلالانِ فسادستیز باشید؛ به کارفرما و صاحب‌کاری نگاه کنید که سایه‌ی شومش هر روز بر سرِ ماست. کارفرمایی که هر روز از ارزش افزوده‌ای که ما تولید می‌کنیم سود می‌برد و مایی که هر روز فقیرتر و بیچاره‌تر از قبل می‌شویم.

عدالت‌خواهانِ جوان (۱)؛ مشاورانِ اقتصاد مقاومتی و مبلغانِ تولید

در نگاه عدالت‌خواهان، کارگران صرفاً نیروی کار ارزانی هستند که باید سر به زیر افکنده و در خدمتِ افزایش تولیدِ سرمایه‌داران باشند. هر چند هنوز ابزارهای حمایتی اندکی - مانند قانون کار - باقی مانده که مانع سرکوبِ کامل و به بند کشیدنِ مناسبِ کارگران می‌شود. آن‌ها با حسرت به کارگران چینی و هندی می‌نگرند و در دل آرزو می‌کنند که به زودی همه‌ی موانع تولید از سر راه برداشته شود.

عدالتِ اجتماعی به زبانِ ساده

در مقابلِ «عدالت اجتماعی» هیچ‌کس نمی‌تواند موضعِ بی‌طرف یا خنثی داشته باشد. عدالت اجتماعی اشاره به تضاد بنیادین اجتماعی دارد که یا طرف جبهه‌ی کار قرار داری یا در جبهه‌ی سرمایه گام برمی‌داری. هر نیرویی که فراتر از این تضادِ بنیادین سعی در گل‌آلود کردن فضا داشته باشد، بی‌شک در جهت حفظ نظام حاکم تلاش کرده و خواسته یا ناخواسته در جبهه‌ی سرمایه قرار می‌گیرد.