مادر جونز یکبار در پاسخ به یکی از نمایندگان کنگره که محل اقامت او را پرسیده بود، جواب داد: «من مقیم آمریکا هستم ، گیرم درست نمیدانم در کجایش. هر جا که برای رهایی از بهرهکشی مبارزهای درگیر باشد، خانهی من آنجاست، یعنی گاه در واشنگتن، گاه در پنسیلوانیا و گاه آریزونا یا تگزاس یا مینهسوتا یا کلرادو. راستش خانهی من چیزی مثل پاشنهی ...
برعکس تمامی اخبار کذب و پوششهای منفعتطلبانهی رسانهها، که رسالتشان کمک به بازتولید مناسبات سرمایهداری و نشان دادن ظاهری آراسته و مزین از سرمایهداری غربی با شعارهایی مثل آزادی و برابری است؛ ...
در دانشگاه برای آنکه بتوانم اندک پولی برای هزینههای سرسامآورِ زندگی دستوپا کنم و باری از دوش خانواده بردارم، به فکر به کار بستن مهارتهایی افتادم که از سالهای قبل یا در ...
کتاب کوچک اولین حکومت کارگری، تلاشی است در پاسخ به این پرسش اساسی که چرا و چگونه نخستین دولت کارگری در پاریسِ فرانسهی اواخر قرن نوزدهم میلادی به پیروزی رسید و توانست دولت سرمایهداری مستقر در فرانسه را، علیرغم قدرتی که داشت، در هم بشکند و تغییرات و تحولاتی بزرگ و چشمگیری در همان محدودهی شهر پاریس ایجاد کند. همچنین سعی بر آن دارد تا نشان دهد این امکان یعنی توانایی ایجاد یک دولت و جامعهی جدید که در آن استثمار انسان از انسان، فقر، بیکاری و گرفتاری کارگران و زحمتکشان از آن رخت بربسته باشد، ...
روز 18 بهمن 1357، کارگران و دانشجویان در رستوران کارخانه صنعتی جنرال اجتماع کرده و کارگران خواستههای خود را مطرح کرده و مدیرعامل و صاحب کارخانه را احضار کردند. کارگرانْ مدیرعامل (شیرخدایی) را برای پاسخگویی به کارخانه آوردند. وی در ابتدا حاضر به پرداخت فقط 120 هزار تومان بود و پس از ساعتها گفتگو و افشاگری از جانب کارگران به هیچوجه حاضر به عقبنشینی ...
جبارکمونیستْ لقبی بود که بهش داده بودن. جبار راننده کامیون بود با قدی بلند، هیکلی چارشونه، پشت فرمون همیشه یه لُنگ آویزون بود دور گردنش. در وقت استراحت همه دور هم جمع ...
شعری بخوان که زمزمهگر خوانند هر جا ستمکشانِ جهان با هم معدنچیان کنارِ پرستاران رانندگان و کارگران با هم با ما بخوان که زمزمه اندازیم بر پینهی لبانِ کشاورزان نجوا کنند در ...
کارگری که کارفرما تحقیرش میکند. کارگری که مدیر بازخواستش میکند و به او تشر میزند. کارگری که ترسان و لرزان از بیکاری و از دست دادن شغل، در برابر کارفرما سر خم ...
کارها طبق پیشبینی و برنامه پیش رفت. کمیتهی کارگری متشکل از غلامعلی و ماشاءاللهخان و سه نفر دیگه تشکیل شد. بازرس هم آمد و خندان رفت. مدیر هم از بالای پنجره لبخند ...