داستان کوتاه «صاحب‌خانه‌ی ما» از عزیز نسین

ما در یک آپارتمان هفت طبقه می‌نشینیم، پنج طبقه‌ی این آپارتمان روی زمین و دو طبقه‌‎اش مانند معادن ذغال‌سنگ زیرِ زمین است. در زیر این دو طبقه، یک نیم‌طبقه‌ی دیگر هم هست. بنده در داخل این نیم‌طبقه می‌نشینم. سقف طبقه‌ها آن قدر کوتاه است که من در این مدت دو سال نفهمیدم صاحب آپارتمان آدم قد‌کوتاهی است یا سقف اتاق‌های آپارتمان را مخصوصاً این قدر کوتاه درست کرده تا مستأجر‌ها همیشه سرشان پایین باشد و فرصت گردن‌کشی پیدا نکنند!

داستان کوتاه «اعتصاب» - منصور یاقوتی

داستان کوتاه اعتصاب، نوشته‌ی منصور یاقوتی، ضمن بیان مسائل عمده‌ی طبقه‌ی کارگر و ناتوانی‌های آنان، راه را یکسره بر امید و مبارزه‌ی طبقاتی نمی‌بندد و در ژرفای خود راه را برای فردایی روشن ترسیم می‌کند. فردایی که در آن نادعلی و نادعلی‌ها پوسته‌ی ترک‌خورده را به کناری می‌زنند و با گام‌هایی محکم‌تر این مسیر را به سوی پیروزی طی می‌کنند.

نمایش‌نامه‌ی «دو چهره‌ی کارفرما»

در سال 1965 و در یکی از شهرهای آمریکا کارگرانِ انگورچینِ مزارع اعتصاب کردند. در باغ‌های انگور این شهر و در اوّلین ماه اعتصاب، صاحبان مؤسسات سعی کردند کارگران اعتصابی را با ترساندن به سرِ کار خودشان برگردانند. عکس‌العمل اختناق‌آور آنان که با تفنگ‌های پُر آمیخته بود با مقاومت کارگران روبرو شد و با ماشین‌های ارتشی خود وادار به عقب‌نشینی شدند. نیروی ارتش را در اختیار خود درآوردند و با زوزه‌های غول‎آسا و رعب‌آور شروع به جنگیدن با کارگران اعتصابی کردند.