بیانیه‌ی «کمیته گالیسیا در حمایت از دونباس»

«کارگران گالیسیایی چه می‌خواهند؟» برای پاسخ‌‌دادن به این پرسش باید به چند دهه قبل‌تر، به دوران جنگ داخلی اسپانیا و سرکوبِ فاشیستیِ جمهوری‌خواهان نگریست. طی جنگ، در شمال غرب، کارگران و دهقانانِ گالیسیا پس از ایالت آندالوسیا متحمل بیشترین تلفات و خسارات شدند. برخلاف ایالاتی چون باسک و کاتالونیا، مقاومت جمهوری‌خواهان در این ایالت حتی پیش از اعلام آغاز جنگ داخلی در هم شکسته شد. سربازان فرانکو – که خود زاده‌ی گالیسیا بود – بیش از 80000 نفر را از دم تیغ گذراندند. سپس، استفاده از زبان گالیسیایی که چیزی در حدود یک میلیون گویِشور داشت ممنوع شد و از آن زمان، جمعیت قابل‌توجهی از مردم گالیسیا برای در امان ماندن از آزار و اذیتِ فاشیست‌ها مجبور به ترک وطن…

درباره‌ی اعتراضات بازنشستگان

در این روزهای سخت و با بدتر شدن روزافزون معیشت طبقه‌ی کارگر شاهد بیشتر شدن و قوی‌ترشدن اعتصابات کارگرانی هستیم که علیه کارفرمایانشان در کارخانه‌ها، شرکت‌ها، سازمان‌ها و هر ارگانی که به نحوی در استثمار طبقه کارگر سهیم هستند به پاخاسته‌اند. اعتصابات سراسری جلوه‌گاه این واقعیت است که هنوز مردان و زنانی هستند که می‌توانند منافع مشترک طبقه‌ی کارگر را زنده نگه داشته و اجازه ندهند که کارفرمایان برای همیشه کارگران را تبدیل به بردگان بیچاره جیب‌های خودشان کنند.

آشنایی با سازمان بین‌المللی کار

نظام سرمایه‌داری در طول حیات خود با مبارزات کارگران علیه مناسبات مبتنی بر استثمار روبرو شد و با تجربه کردن جنبش‌های کارگری، برای جلوگیری از نابودی‌اش و ادامه‌ی روند بهره‌کشی از کارگران به ساز و کاری نیاز داشت که از آن طریق مبارزات کارگران را به چانه‌زنی‌هایی در چارچوب تعریف‌شده از سوی آنان محدود کند. پیشبرد این روند حق‌خواهی در قالب پیگیری اصلاحاتی در وضعیت، درون نهادهایی صورت می‌گرفت که در حقیقت تاثیرات ناچیزی بر سیاست‌گذاری‌های کلی داشته‌اند. در مقابل، این نهادهایی چون بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و سازمان تجارت جهانی‌اند که در مورد سیاست‌های محوری تاثیرگذار بر زیست کارگران تصمیم‌گیری می‌کنند. سازمان بین‌المللی کار نیز در پیشبرد اهداف این نهادها با آنان هم‌دست می‌شود.

کراهت زیستن در جامعه‌ی سرمایه‌داری (4): سلبریتی‌های انسان‌دوست، یا همان انگل‌های پرمدعا

پیمان معادی در فستیوال کن، وقتی در نشست خبری فیلم «برادران لیلا» میکروفن به دست گرفت، قسمتی از سخنانش چنین بود: «درصدی از آ‌دم‌ها در ایران اگر یخچال خانه‌شان خراب بشود طبقه‌ی اجتماعی‌شان عوض می‌شود. یعنی هزینه‌ی تعمیر یک یخچال می‌تواند طبقه‌ی اجتماعی شما را ببرد پایین‌تر.» خب، مقصود وی این بوده است که تورم زیاد است و گرانی بیداد می‌کند و هزینه‌های زندگی بالاست. اگر از این بگذریم تریبون فستیوال کن، که جمعی‌ست از افرادی مرفه و دماغ بالا شبیه خودش، چه جای این صحبت‌هاست، چند نکته وجود دارد که خوب است در میان گذاشته شود.

فاجعه‌ی متروپل آبادان: هم‌خوانیِ سود سرمایه‌داری و فساد دولتی

یک آبادانی می‌داند که خانواده‌هایی چون سنگوری و عبدالباقی و ... در شهر از ثروت و قدرت و نفوذ زیادی برخوردارند. پس قضیه از این قرار است که یک سرمایه‌دار، که چیزی نیست جز سرمایه‌ی تشخص‌یافته و - در نتیجه - میلی جز انباشت سرمایه در آن وجود ندارد، ساخت برجی را کلید زده که برای رفع موانع مهندسی و ضوابط شهری اولیای امور را از صدر تا ذیل با پرداخت پول تطمیع نموده و دست‌آخر ریزش ساختمان را داریم و انبوه کشته‌شدگان و شهری که هم‌اکنون عزادار است.

افزایش مزد کارگران، تورم و عربده‌کشی سرمایه‌داران

در حالی که هنوز بسیاری از کارگران دستمزدهای جدید خود را در فروردین ماه دریافت نکرده‌اند، شاهد تورم 40 درصدی در یک ماهه‌ی اول سال جاری بودیم. به این ترتیب هنوز جوهر افزایش 57 درصدی حداقل مزد خشک نشده، عملاً تورم این افزایش مزد را خنثی کرده است. در این میان نمایندگان و چاکران سرمایه‌داری چرتکه به دست گرفته‌اند تا تورم هفته‌های اخیر را به گردن افزایش مزد کارگران بیاندازند. سرمایه‌داران ایران و دریوزه‌گان این طبقه که در پشت عناوینی چون اقتصاددان، کارشناس و غیره به چاکری آستان سرمایه‌داران مشغول‌اند، چرتکه به دست گرفته‌اند و دودوتا چهارتا می‌کنند که «افزایش بی‌رویه‌ی» مزد کارگران، هم از طریق افزایش حجم نقدینگی کشور و هم از طریق افزایش قیمت نهایی تولید کالا، به…

توهمِ سود در قمارخانه‌ی بورس

با گذشت بیش از یک سال از ریزش شدید بورس تهران، شاهد اقبال مجدد اما محدود به این بازار هستیم. بازاری که از سویی با تبلیغاتِ فراوانِ دولت و طبقات بالای جامعه به عنوان بهترین محل برای سرمایه‌گذاری معرفی شده و از سوی دیگر محل نقره‌داغ شدن بسیاری و از دست رفتن اندک اندوخته‌ی آن‌ها است. اندوخته‌هایی که یا به منظور تأمین کسری بودجه به حساب دولت واریز و یا در حساب سهام‌دارانِ عمده تبدیل به سرمایه شده‌اند. در این مختصر به معرفی برخی سازوکارهای حاکم بر این بازار از نظر اقتصادی و تأثیر آن بر روی آگاهی کارگران پرداخته‌ایم.

خجسته باد اول ماه می، روز جهانی کارگر!

اول ماه می، روز جهانی کارگر، یادآور مبارزات شکوهمند طبقه‌ی کارگر و کارگران مبارز است. مبارزات خستگی‌ناپذیری که در درازای تاریخ پر فراز و نشیب طبقه‌ی کارگر، علی‌رغم همه‌ی دشواری‌ها، عقب‌گردها و پیش‌روی‌ها، با نیروی متحد کارگران به پیش تاخته و دست‌آوردهای بسیاری داشته است. به یاد داشته باشیم که بسیاری از چیزهایی که امروز برای ما پیش‌پا افتاده و بدیهی به نظر می‌رسد، دست‌آورد همین مبارزات تاریخی کارگران است. تامین اجتماعی، بیمه‌ی بیکاری، حداقل دستمزد، هشت ساعت کار روزانه، خودِ قانون کار و تمام حقوقی که در قانون کار برای کارگران در نظر گرفته شده، حاصل بیش از ۱۵۰ سال مبارزه‌ی طبقاتی کارگران برای بهبود شرایط خویش است.

روحت را بفروش؛ انکشاف نیروی کار در استارت‌آپ‌ها

امروزه هیاهوی پر زرق‌وبرقی در مصاحبه‌های استخدامی کسب‌وکارهای نوین، یا همان استارت‌آپ‌ها بلند شده است. اگر تجربه‌ی رفتن به یکی از این مصاحبه‌ها را داشته باشید متوجه خواهید شد که تأکید بسیاری روی داشتن خلاقیت و ذوق سرشار و داشتن ایده‌های ناب دارند. آن‌ها محیط‌های خاصی را برای کار ایجاد کرده‌اند و جلسات مختلفی برای تراوش ایده‌های جذاب برگزار می‌کنند. اما آن چه زیر این پوسته‌ی فریبنده در جریان است، چهره‌ی زشت استثمار فزاینده‌ی سرمایه‌داری است. سرمایه‌داری امروز در استارت‌آپ‌ها محصولی تولید می‌کند که برای مصرف‌کننده ویژگی‌های منحصر به فردی داشته باشد. این انکشاف جدید در مصرف، انکشافی در تولید را در خود دارد؛ انکشافی در نیروی کار.

«بی‌کار» کیست؟ «بی‌کاری» چیست؟ کارگران پاسخ می‌دهند

همه‌ی ما آدم‌های بی‌کار زیادی دیده‌ایم: کسانی که از کارکردن فرار می‌کنند و یا افرادی که دربه‌در دنبال کارند. چه‌ آن‌ها که به نظر مشغول کار‌ند و شاغل محسوب می‌شوند اما در عمل هیچ‌کاری نمی‌کنند،مثل رئیس کارخانه‌ای که تنها پشت میزی نشسته‌ و پول‌های واریزی به حساب‌های‌اش را می‌شمارد، و چه آن‌هایی که هزارجور تلاش می‌کنند و تا شب گرفتار‌اند، اما جزء آمار شاغلان محسوب نمی‌شوند! «بی‌کار» و «بی‌کاری» مفهومی طبقاتی است. در مناسباتِ سرمایه‌دارانه، جبهه‌ی سرمایه تنها دارنده‌ی سرمایه است که قدرت خود را در خرید مواد اولیه، ابزارِ کار و نیروی کار نشان می‌دهد و جبهه‌ی کار تنها تولیدکنندگان جامعه هستند. سرمایه‌داران سعی می‌کنند حتی وظیفه‌ی خرید و حفظ و حراست از سرمایه را نیز به دوش دیگران…