درباره‌ی اعتراضات بازنشستگان

در این روزهای سخت و با بدتر شدن روزافزون معیشت طبقه‌ی کارگر شاهد بیشتر شدن و قوی‌ترشدن اعتصابات کارگرانی هستیم که علیه کارفرمایانشان در کارخانه‌ها، شرکت‌ها، سازمان‌ها و هر ارگانی که به نحوی در استثمار طبقه کارگر سهیم هستند به پاخاسته‌اند. اعتصابات سراسری جلوه‌گاه این واقعیت است که هنوز مردان و زنانی هستند که می‌توانند منافع مشترک طبقه‌ی کارگر را زنده نگه داشته و اجازه ندهند که کارفرمایان برای همیشه کارگران را تبدیل به بردگان بیچاره جیب‌های خودشان کنند.

پیشرفت و ممارست طبقه‌ی کارگر در اعتصابات اخیر گواه این امر است که کارگران از محک تجربه آموخته‌اند نمی‌توان به تنهایی و با چانه‌زنی‌های فردی با سرمایه‌داران مبارزه کرد. آن‌ها این واقعیت را دریافته‌اند که فقط و فقط از طریق مقاومت دسته‌جمعی می‌توان پنجه در پنجه‌ی کارفرمایان انداخت.

بازنشستگان نیز از این قائده مستثنا نیستند؛ آن‌ها نیز که در گذشته با اعتراضات پراکنده سعی در احقاق حقشان داشتند، اکنون تشکل‌یافته‌تر این مبارزات را دنبال می‌کنند. از آنجا که این گروه کارگران از خدمت بازنشسته شده و د رواقع کارفرمایان، دیگر به نیروی کار آن‌ها نیازی ندارند (چرا که استثمار آن‌ها به نحو احسن در گذشته صورت گرفته)، شرایط برای تضییع حقشان بیشتر از کارگران شاغل فراهم است.

بر اساس ماده دو قانون تأمین‌ اجتماعی، بازنشستگی یعنی عدم اشتغال بیمه شده به کار به علت رسیدن به سن بازنشستگی مقرر در قانون. بازنشستگی در واقع عبارت است از توقف فعالیت حرفه‌ای کارگر به علت افزایش سن و استفاده از خدمات صندوق‌های بازنشستگی. فرد شاغل در طول سال‌های اشتغال به کار، به صورت ماهانه مقداری از درآمد خود را به حساب سازمان تأمین اجتماعی واریز کرده و پس از رسیدن به سن بازنشستگی ماهانه مبلغی به عنوان مستمری دریافت می‌کند.

وظیفه‌ی صندوق تامین اجتماعی آن است که در زمان اشتغال به کار کارگران با کسر از درآمد آن‌ها و سرمایه‌گذاری این مبالغ در صنایع و کارخانه‌ها، ارزش‌افزایی کرده تا هنگامی که شاغلین بازنشسته می‌شوند بتوانند با کیفیت گذشته به زندگی ادامه دهند. غافل از این که سرمایه‌داری تنها به وعده‌های خود نسبت به طبقه‌ی سرمایه‌دار وفادار است. گواه این ادعا، بدهی ۴۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت به سازمان تامین اجتماعی در سال ۱۴۰۰ است و به گفته‌ی رئیس کانون بازنشستگان استان اصفهان سال ۹۹ حدود ۸۹ هزار میلیارد بودجه برای واگذاری کارخانه و موارد دیگر به سازمان تأمین اجتماعی اختصاص داده شد، اما خبری از اجرایی شدن آن به گوش نرسیده است.

جالب اینجاست که هم‌زمان با مقروض بودن دولت به صندوق تامین اجتماعی، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس می‌گوید: «طبق اساسنامه سازمان تأمین اجتماعی که آن را یک مؤسسه عمومی غیردولتی می‌دانیم، دولت حق دخالت در امور اداری و منابع این سازمان را ندارد.»۱تعیین تکلیف مصوبه دولت برای افزایش حقوق بازنشستگان، سایت انتخاب، ۲۸ خرداد ۱۴۰۱ او زمانی به این مهم تاکید دارد که بحث بر سر افزایش ۱۰ درصدی مستمری‌بگیران است. هم‌چنین می‌گوید با توجه به این که به حق پرداخت افراد اشاره شده و سازمان تأمین اجتماعی بر اساس منابع و مصارف اداره می‌شود، دولت حق دخالت در افزایش یا کاهش حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی را نداشته است. این روایت آینه‌ی تمام‌نمای ادای دین بهارستان‌نشینان به طبقه‌ای‌ است که به آن خدمت می‌کنند.

صندوق تامین اجتماعی با شروع دوران بازنشستگی کارگران با هشت ماه تاخیر مستمری آن‌ها را واریز می‌کند. مشخص نیست که در این هشت ماه، این افراد هزینه‌های زندگی خود را که تا پیش از این نیز به سختی رفع و رجوع می‌کردند از کجا باید تامین کنند. آن‌ها که عموما در سنین بالا نیز به سر می‌برند و به لحاظ جسمی قوای سابق را ندارند، به ناچار به مشاغل نسبتا سخت خدماتی با حقوق‌های بسیار ناچیز رجوع می‌کنند. این وضعیت حتا بعد از این هشت ماه سخت معمولا ادامه می‌یابد، چرا که مستمری بازنشستگی آن‌ها همگام با تورم و افزایش حقوق شاغلین، پیش‌نمی‌رود.

مستمری بازنشستگی براساس میانگین دو سال پایان اشتغال به خدمت محاسبه شده و به همین دلیل چند سال پس از بازنشستگی حقوق دریافتی‌شان کفاف مایحتاج اولیه زندگی را نیز نخواهد داد. یکی از مطالبات اصلی بازنشستگان در اعتصابات، همسان‌سازی حقوق‌هاست که به موجب آن با افزایش تورم و به تبع آن بالا رفتن حقوق شاغلین، مستمری آن‌ها نیز افزایش یابد. این مطالبه همواره در میان بازنشستگان مطرح بوده و دولت بورژوایی برای مدیریت این بحران به صورت مقطعی درصد دریافتی بازنشستگان را افزایش می‌دهد که برای آن‌ها نتیجه‌بخش و قابل قبول نیست. چرا که اثر این همسان‌سازی‌های مقطعی پس از مدتی از بین رفته و بازنشستگان به وضعیت معیشتی نامطلوب گذشته بازمی‌گردند. در اعتصابات اخیر، یکی از مطالبات بازنشستگان این است که همسان‌سازی حقوق‌شان دائمی باشد.

کارگران که طی سی سال کار، قوای جسمی و ذهنی خود را به کارفرمایان فروخته‌اند در دوران بازنشستگی از پس هزینه‌های درمان نیز به سختی برآمده و یا برنمی‌آیند. افراد تازه بازنشسته شده برای گرفتن بیمه تکمیلی خود باید به همراه دفترچه بیمه یا شماره مستمری و مدارک ملی خود، همسر، دختر و پسر در صورتی که دختر ازدواج نکرده و پسر زیر ۱۸ سال یا در حال تحصیل است، به کانون‌های بازنشستگی سراسر کشور مراجعه کنند تا برای بیمه ارجاع داده شوند.

بازنشستگان درحالی برای گرفتن حق بیمه خود سرگردان اداره‌جات گوناگون می‌شوند که بعد از گذراندن تمام مراحل نیز شرکت بیمه طرف قرارداد درصدهای بسیار ناچیزی از هزینه‌های درمان را متقبل می‌شود و به گفته‌ی بازنشستگان از همین درصد نیز مقدار کمتری را در نهایت بیمه پرداخت می‌کند. در این بین مدیرکل فرهنگی و اجتماعی صندوق بازنشستگی کشوری توصیه‌ی جالب توجهی برای بازنشستگان دارد: «برای انجام فرآیندهای درمانی بهتر است از مراکز درمانی بیمارستانی دولتی استفاده کنند و قبل از استفاده از خدمات بیمارستانی نیز با مشاوران مربوطه وابسته صندوق بازنشستگی کشوری مشورت کنند و در صورت نیاز برای طی درمان اقدام کنند.»۲طرح جبران خسارت درمان بازنشستگان در حد مکمل درمان است نه بیمه تکمیلی، سایت صندوق بازنشستگی کشوری، ۲۸ فروردین ۱۴۰۱ در این جمله اگر گزاره‌ی مربوط به لزوم استفاده بازنشستگان از بیمارستان‌های دولتی را نادیده بگیریم و به سخن پایانی این مقام مسئول توجه کنیم شاهد طنزی تلخ از برملا شدن نیات واقعی نمایندگان بورژوازی خواهیم بود: و در صورت نیاز برای درمان اقدام کنند!!! به این معنا که پس از این که با مشاوران ما صحبت کردند و از چندوچون پرداخت بیمه برای هدف درمانی خود آگاه شدند، بسنجند که هنوز هم به درمان نیاز دارند یا این که نیاز آن‌ها برطرف شده و یا مقصد آن‌ها به یک شهر زیارتی تغییر مسیر داده است؟ در همین راستا و هجوم هرچه بیشتر بورژوازی به جسم و جان کارگران، رسیدگی به بهبود وضعیت درمانی بازنشستگان نیز از مطالبات اصلی آن‌ها در اعتصاب‌هاست.

در پایان لازم به ذکر است که آن چه در هر اعتصابی مهم‌ است آن است که امکان تشکل‌یابی را در میان کارگران افزایش دهد و آن‌ها را آبدیده‌ی تنازعات سخت‌ترِ آینده کند. لنین آموزگار پرولتاریا در این رابطه بیان کرد که اعتصاب کارگران «مکتبِ جنگ» است و نه «خودِ جنگ». مکتب جنگ به این معنا که کارگران در آن یاد می‌گیرند که با دشمنان‌شان برای آزادی تمام زحمتکشان، از زیر یوغ دولت و سرمایه بجنگند. اما اکتفای طبقه‌ی کارگر در جریان مبارزاتش با بورژوازی به اعتصابات و بسته نگه داشتن راه‌های دیگر مبارزه، رشد و موفقیت‌های طبقه کارگر را کند خواهد کرد. اعتصابات از انهدام و نیستی طبقه کارگر با مطالبات معیشتی جلوگیری می‌کند، اما آزادی کارگران جز با توقف استثمار آن‌ها توسط طبقه‌ حاکم ممکن نخواهد بود و اعتصاب تنها نخستین گام است.

پانویس‌ها

پانویس‌ها
۱تعیین تکلیف مصوبه دولت برای افزایش حقوق بازنشستگان، سایت انتخاب، ۲۸ خرداد ۱۴۰۱
۲طرح جبران خسارت درمان بازنشستگان در حد مکمل درمان است نه بیمه تکمیلی، سایت صندوق بازنشستگی کشوری، ۲۸ فروردین ۱۴۰۱