

کارگران و همطبقهایهای عزیز، این متن بر اساس قانون کار دولت جمهوری اسلامی ایران و آییننامههای مربوطه به نگارش درآمده است. قانون کار فعلی قانونی است برای تضمین تسلط طبقهی کارفرمایان و سرمایهداران بر طبقهی کارگران اما در عین حال حداقلیترین مطالبات ما در محیط کار را نیز شامل میشود. به همین دلیل اگر چه حتی اجرای کامل قانون کار فعلی، منافع جمعی و درازمدت ما کارگران را در جامعه برآورده نمیکند، اما شامل حداقلهایی است که اگر اجرا شوند برای بسیاری از کارگرانی که شرایط کاریشان فرسنگها از این حداقلهای قانونی هم به دور است مفید خواهد بود. به تجربه نیز دریافتهایم که سرمایهداران اگر امکانش را داشته باشند، برای استثمارِ بیشتر کارگران از اجرای قانون کار طفره رفته…
در این نوشته، قرارداد کار از نگاه قانون کاری بررسی میشود که پس از سرنگونی سلطنت پهلوی در سال 57 و بعد از سپری شدنِ دوازده سالِ پر فراز و نشیب در سال 69 تصویب شد؛ قانونی که علاوه بر برآورده نکردن خواستههای کارگران مبارز، حاوی ابهامات فراوانی در زمینهی اجرایی شدنِ بندهای حمایتکنندهی کارگران نیز بود. سرمایهداران و دولت نمایندهی آن پس از دههی 70 و قرار گرفتن در مسیر خصوصیسازی، همین قانون کارِ نیمبند را نیز تاب نیاوردند و با حربههای گوناگون سعی در خنثی کردن بندهای حمایتی آن نمودند.
با توجه به این که هم مشکلات و مطالبات کارگران راهآهن ایران که در شرکتهای مختلف مشغول به کارند مشترک است، و هم این که شرکتهای مختلفی که کارگران راهآهن ایران در آن مشغول به کار هستند بسیار گسترده است، ما در این متن وضع کارگران راهآهن را در یکی از نمونهها، یعنی به طور نمونه وضع کارگران مشغول در شرکت تراورس را دنبال کردهایم.
دور جدید اعتصاب کارگران هفتتپه از 23 خرداد ماه سال جاری در شرایطی آغاز شد که کارگران هفتتپه 2 ماه حقوق خود را دریافت نکرده بودند. در روزهای اول اعتصاب به گزارش کانال سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه، کارگران با تجمع مقابل مدیریت شرکت اعتراض خود را به وضعیت پیشآمده اعلام داشتند. در این اعتصاب کارگران بخشهای مختلف شرکت از جمله بخش اداری و کشاورزی حضور داشتند.
قانونِ کار سندی است که برای تنظیم روابط میان کارگران و سرمایهداران در واحدهای اقتصادی، توسط دولتها تدوین میگردد. این قانون در هنگام پیدایش جوانههای تولید سرمایهداری تفاوتی چشمگیر با قوانینِ کار امروز داشت و در هر کشور تحول مخصوص به خود را از سرگذرانده است. علیرغم این تفاوتها، پیشبرندهی این تحول، ستیز میان کارگران و سرمایهداران و ملزومات تکامل شیوهی تولید سرمایهداری بوده است.
پرستاران سالهاست که از شرایطِ سختِ کاری که به دلیل کمبود نیرو مضاعف شده است و همچنین کم بودن میزان دستمزدشان که موجب فرسودگی جسمی و روحی خود و خانواده شان شده، ناراضی و معترض هستند. اما در این وضعیت سیاست آقای وزیر به همراه دم و دستگاه و نشستهایشان، وزارت بهداشت و بهطور کلی دولت سرمایهمحورِ موجود در ایران، با نقشآفرینیِ مردی که قرار بود «بدتر» نباشد تا رُول «بد» را برایمان بازی کند، تنها در جهت هر چه بیشتر و سریعتر سودآور شدنِ بیمارستانها است؛ آن هم به هر قیمتی.