کودکان کار و مبارزه‌ی طبقاتی

«مؤسسه و مرکز نیکوکاری ابوطالب» که یک سازمان مردم نهاد (NGO) فعّال در زمینه‌ی «حامی کودکان کار و آسیب‌دیده» محسوب می‌شود، ویدئویی از یک کودک کار کتک‌خورده با چشمی کبود در فضای مجازی منتشر کرد.

پسرک لبوفروش

میانه‌های بهمن است، بازهم بی‌خوابی به سراغم آمده. هوس قدم زدن و سیگار کشیدن به سرم می‌زند. از چهارراه که می‌گذرم صدای لهجه‌ی آشنای پسرک جوانی، تازه پشت لب سبز شده با کلاهی بافتنی و کاپشنی نازک که دست‌هایش را زیر بغل زده و زیر نور چراغ زنبوری گاری‌اش کز کرده، توجه‌ام را جلب می‌کند.

ماهیت هیچ جریان سیاسی را نمی‌توان صرفاً از آن‌چه خود درباره خویشتن می‌گوید شناخت. برای این شناخت باید به اعمال ایشان نگریست. ولی گاهی اوقات حرف دل انسان، ناخودآگاه بر زبان جاری می‌گردد و ماهیت‌اش در سخن هویدا می‌شود.

کارگری می اندیشد

در ماه‌های گذشته رسانه‌ی اینترنتی "جدال" حضوری پررنگ‌تر از گذشته در عرصه‌ی سیاست ایران پیدا کرده است. در نوشتار حاضر مراد ما این است که به نحوه‌ی پرداخت این رسانه، که به گمان ما نماینده‌ی خط سیاسی خاصی (طرفداران محور مقاومت) است، به مسئله‌ی کار و کارگر بپردازیم.

در روزهای آخر فروردین ۱۴۰۳ یک کارگر ۳۰،۳۵ تا ۵۰ ساله که نام او را نمی‌دانیم، مجرد یا متاهل با سه فرزند‌، اهل میناب یا ایلام یا شهری دیگر، به علت سانحه، لیز خوردن یا بدحال شدن یا سکته کردن در محیط کار، جا‌به‌جا یا پس از انتقال به بهداری درگذشت. این خبر "دقیق" حاصل جمع‌بندی صحبت‌های چهل نفر نیروی کاری است که در روز حادثه‌ی منجر به فوت این کارگر در محیط کار حضور داشته‌اند و خبر مرگ وی را در همان روز شنیده‌اند. هیچ یک از آن‌ها نام کارگر درگذشته را نمی‌دانستند

روز چهارم فروردین‌‌ماه، هنگامی‌که بیش‌تر مردم در شهرهای کردنشین ایران در حالِ رقص و پایکوبی نوروزی بودند، کارگری که شغلش کفاشی در پیاده‌روی یکی از خیابان‌های پیران‌شهر بود، دست به خودکشی می‌زند. تنها پس از گذشت دو روز از حادثه‌ی مزبور یکی دیگر از فرودستان جامعه در پیران‌شهر هنگامی‌که مشغول کول‌بری بود، در برف و کولاک وحشتناک از همراهانش جدا شده و در مسیر بازگشت به سوی مرز گم می‌شود. پیکرِ بی جان این کول‌بر در روز دوشنبه، ششم فروردین ماه، با ملایم‌تر شدن جو و با تلاش افراد بومی در ارتفاعات مرزی پیدا می‌شود.