در اطراف شهر یزد، کودک زبالهگردی که در حال جمعآوری مواد بازیافتنی از میان زبالهها بود، مورد حملهی سگهای وحشی قرار گرفته و جسدش در حالی پیدا شد که بخشی از بدنش را سگها خورده بودند. باری، کودک هشت ساله، زاده شده در یک خانوادهی فرودست بلوچ، که حتماً برای غلبه بر رنجها و گرسنگی و ... و برای برداشتن باری از دوش خانواده به کاری که میشده انجام بدهد، یعنی جمعآوری مواد قابل بازیافت از میان زبالهها، روکرده بوده است، چنین به پایان زندگیاش میرسد.
بر اساس آخرین گزارش سازمان پزشکی قانونی، در هشت ماه ابتدایی سال جاری 1258 نفر جان خود را بر اثر حوادث ناشی از کار از دست دادهاند که این رقم نسبت به مدت مشابه سال قبل 4 درصد بیشتر شده است. این در حالی است که بر اساس گزارش دیگر همین سازمان، تعداد تلفات حوادث ناشی از کار در شش ماه ابتدایی سال قبل نیز نسبت به مدت مشابه در سال پیش از آن با 7.4 درصد افزایش همراه بوده است. عامل تلفات حوادث کار ذکر شده در این آمارها به تفکیک 41.5 درصد سقوط از بلندی، 23.4 درصد برخورد جسم سخت، 13.8 درصد برق گرفتگی، 5.1 درصد سوختگی، و 4.2 درصد کمبود اکسیژن گزارش شده است.
ما در جامعهای طبقاتی زندگی میکنیم و این موضوع آنقدر بدیهی است که انگار یک امر طبیعی است و از شدت این بدیهی و طبیعی بهنظر آمدن، به فراموشی سپرده میشود. جامعهی طبقاتیِ فعلی برخلاف جامعهی طبقاتیِ قبلی که بر اساس ارباب و رعیت بود، بر پایههای سرمایهدار و کارگر بنا شده است. یعنی اگر در جامعهی قبلی رعیت به زمینِ ارباب بسته بود و با کار خود در زمین برای اربابْ اسبابِ معاش و تجمل و ... تهیه میکرد، الان کارگران در قبال مزدی برای نیروی کارشان، که آن را در بازار به سرمایهدارِ صاحبِ ابزار و اَدوات تولید فروختهاند، استثمار میشوند. مصرف نیروی کار آنها در محیطهای کار و تولید، برای سرمایهدار ارزشی بیشتر از آنکه برای خرید…
تو مسیر دوباره به آلکثیر فکر کردم. به اون بدن لاغر و نحیفش. به بچههای امشب که همشون یه رضای درون دارن که فشار زندگی رو گُردشه، که توی خطر تعدیل و اخراجِ، که از کلهی صبح تا بوق سگ باید کار کنه، که قرارداش رو تمدید نمیکنن، که مادرش مریضِ، که خواهرش جهاز میخواد ...
الان که میخوام بگم چی بود و چطور شد که قدرت خرید آب رفت باید از فروردین شروع کنم. شنیده بودم که میگفتن دستمزدِ سال جدید رو بر اساس تورم سالِ قبل میبندن، واسه همین توی سال جدید همون فشار سال قبل به قوت خودش باقی هست! ولی هیچ وقت به این وضوح درکش نکرده بودم. پتک واقعیت پسِ کلهام نخورده بود.
با این که همواره وانمود میشود شیوع ویروس کرونا و اعلام محدودیتهای کرونایی ضرر و زیانِ زیادی به کارفرماها وارد کرده، اما در واقع این کارگران هستند که با تحملِ شرایط سختتر از گذشته، ناچارند ضرر و زیانِ کارفرما را جبران کنند. در این میان، وضعِ کارگرانِ ساعتی و روزمزد به دلیل نداشتن امنیت شغلی از دیگر کارگران اسفبارتر است.
چه چیز نارضایتی و مبارزهی طبقهی کارگر از اوضاع کنونی را از نارضایتی بازاریان و سرمایهدارانِ خرد و کلان متمایز میکند؟ برای پاسخ به این پرسش، باید ابتدا پرسشی دیگر را مطرح کرد. چه عواملی سرنوشت کارگران در نقاط گوناگون کشور، از مجتمعهای صنعتی بزرگی چون هفتتپه، فولاد اهواز، هپکو و آذراب تا کارگاههای کوچکی که کارگران با صاحبان وسایل تولید ستیز روزمرهای بر سر حداقلهای قانونی دارند، با وجود تمام تمایزی که با هم دارند، به هم پیوند میدهد؟
در میانِ تابلوها و علائمِ راهنمایی و رانندگی تابلوی معروفی هست تحتِ عنوانِ «کارگران مشغول کارند». این که کاربردِ این تابلو چیست و در چه مکانهایی به کارِ قوانین میآید ارتباطِ چندانی به آن چه میخواهیم بگوییم ندارد، هرچند بیارتباط هم نیست. فعلاً برای ما این مهم است که به شهادتِ وجودِ این تابلو، این «کارگران» هستند که مشغول کارند و نه سرمایهدارها. در واقع هیچکَس در هیچکجا تابلویی با عکس یا عنوانِ «سرمایهداران مشغولِ کارند» ندیده و احتمالاً نخواهد دید. چون «سرمایهداران» در نظامِ سرمایهداری نیازی به کار کردن ندارند، به این دلیلِ خیلی ساده که سرمایهداران «نیروی کارِ کارگران» را با مقدارِ معمولاً ناچیزی پول خریداری میکنند تا کارگران به جای آنها مشغولِ کار باشند.
بارون پیر دو کوبرتین اولین کسی بود که فکر برگزاری المپیک نوین را در سر میپروراند و این فکر را در سال 1896 متحقق کرد. او به دنبال راهی برای نزدیک کردن ملتها و ایجاد زمینهای برای رقابت جوانان در ورزش به جای رقابت در میدان جنگ بود. از نظر او بازیهای المپیک میتوانست به هر دوی این اهداف کمک کند. کوبرتین با وجود داشتن شخصیتی انساندوست، درک درستی از اتفاقات اطراف خود نداشت. به همین دلیل برای جلوگیری از جنگها، برگزاری مسابقات المپیک را پیشنهاد میدهد. بعد از شروع مسابقات المپیک در سال 1896 نه تنها ملتها به یکدیگر نزدیک نشدند، بلکه شاهد جنگهای جهانی اول و دوم و جنگهای کوچک بسیاری بودهایم. کوبرتین بایستی علت جنگهای مختلف را…
از ابتدای اسفند سال 98 سراسر کشور با بحرانی به اسم کووید 19 روبرو شد. بحرانی که تمامی کشور را به چالش کشید، از سازمانها و ادارهها تا بازار و مدرسهها و خانهها. برای مقابله با این ویروس، قطع زنجیرهی انتقال و پرهیز از اجتماع توصیه میشد. در این بین مسئلهی آموزش دغدغهای شد که والدین مانده بودند فرزندان خود را با بیخیالی و نادیده گرفتن خطرات ویروس کرونا بر سر کلاس درس بفرستند و یا بیخیال آموزش شوند و آنها را به مدرسه نفرستند. در نهایت و با توجه به ضرورت قطع زنجیرهی انتقال، مدرسهها به حالت نیمهتعطیل درآمد و مسئولان شروع کردند به وضع تبصرهها و موادی که نه اولیا نه دانشآموزان نه معلمان و نه مدیران مدرسهها…