تنها 52.5 درصد کارگران ساختمانی بیمه هستند و 47.5 درصد کارگران فاقد بیمه هستند. کارگران تنها در صورتی می‌توانند از بیمه‌ی تأمین اجتماعی استفاده کنند که پروانه‌ی مهارت کسب کرده باشند، قرارداد کاری داشته باشند و حق بیمه بپردازند. بخش وقیحانه و بی‌شرمانه‌ی ماجرا اما آن‌جا است که بسیاری از کارفرمایان، کارگران ساختمانی را بدون قرارداد به کار می‌گیرند. تازه این موضوع تنها شامل بخش قانونیِ نیروی کار است و قریب به اتفاق کارگران ساختمانیِ مهاجر در این آمار حضور ندارند. با این اوصاف، کارگر بدون قرارداد، نمی‌تواند تقاضای بیمه کند و باید بدون بیمه به کار خود ادامه دهد. می‌توان فهمید که چگونه این قوانین، تماماً به‌نفع سرمایه‌داران کار می‌کند و دست کارگران به جایی نمی‌رسد.

دوربین به‌طور تصادفی جای درستی قرار گرفته است: از پنجره خانه‌ای در بُرجی بلند که بُرج در حال ساخت و روبه‌اتمامی را در چند ده متریِ روبه‌رویش نمایش می‌دهد. دوربین موبایل حرکات کمی دارد و زمزمه‌ی بسم‌الله‌ فیلم‌بردار شنیده می‌شود. صدای زنی در پس‌زمینه می‌آید که با دلهره به لهجه‌ی ترکی «یا آقام‌ ابوالفضل» می‌گوید. محل حادثه در شهر ارومیه است؛ ظهر سه‌شنبه 17 خرداد 1401. ناظرین دل‌نگرانند. دل‌نگران دو کارگری که در بسکتی (سبدی) آویزان از کابل‌های در میانه برج روبه‌رویی، محکم نرده‌هایش را چسبیده‌اند. باد شدیدی می‌وزد یا بهتر بگویم طوفانی درگرفته است.

ساختمان‌های شهری، با کاربری‌های گوناگون، چه اداری، چه تجاری، چه شرکتی، چه خدماتی، چه مسکونی و ... چهره‌ی غالب جهان فعلی را تشکیل می‌دهند و ما هر صبح چشم‌مان به آن‌ها باز می‌شود. این ساختمان‌ها که بسیاری‌شان هیبت غول‌آسایی دارند و ده‌ها و صدها طبقات بر روی‌هم، به سمت آسمان، فضا را شکافته‌اند باعث شده‌اند که تجربه‌ی زیسته‌ی انسان عصر مدرن با انسان‌های روزگاران پیشین تفاوت قابل ملاحظه‌ای پیدا کند. این ساختمان‌ها با نماهای متنوع تبدیل به نمادهای پیش‌رفت شده‌اند و هر کشوری تلاش دارد که سازه‌ای مرتفع‌تر بسازد.