نمایشنامهی «رقابت برای نشستن سرِ سفرهی خالی» رفتار و کنشِ دو کارگر را در موقعیتی یکسان در برابر کارفرما به تصویر میکشد. یکی به سادگی با وعدههای پوچ و توخالیِ کارفرما رام میشود و در وضعیتی که سه ماه حقوق عقب افتاده دارد، با التماس و دعای طولِ عمر برای کارفرما پا پَس میکشد. و کارگر دیگری که با آگاهی و اراده، قدم به قدم کارفرما را سرِ جایش مینشاند و به عقب میراند. چرا چنین است؟ شاید به نظر برسد که ویژگیهای شخصیتی آدمهاست که کارگر اولی را از دومی متمایز میکند و باعث میشود که دومی رفتار متفاوتی در پیش بگیرد. اما در خلالِ گفتگوهای نمایشنامه درمییابیم که نیرو و توانِ کارگر دوم ناشی از نیروی اتحاد کارگرانی…
الان که میخوام بگم چی بود و چطور شد که قدرت خرید آب رفت باید از فروردین شروع کنم. شنیده بودم که میگفتن دستمزدِ سال جدید رو بر اساس تورم سالِ قبل میبندن، واسه همین توی سال جدید همون فشار سال قبل به قوت خودش باقی هست! ولی هیچ وقت به این وضوح درکش نکرده بودم. پتک واقعیت پسِ کلهام نخورده بود.
قانونِ کار سندی است که برای تنظیم روابط میان کارگران و سرمایهداران در واحدهای اقتصادی، توسط دولتها تدوین میگردد. این قانون در هنگام پیدایش جوانههای تولید سرمایهداری تفاوتی چشمگیر با قوانینِ کار امروز داشت و در هر کشور تحول مخصوص به خود را از سرگذرانده است. علیرغم این تفاوتها، پیشبرندهی این تحول، ستیز میان کارگران و سرمایهداران و ملزومات تکامل شیوهی تولید سرمایهداری بوده است.