باز هم با سال جدید بحثها در مورد تعیین حداقل دستمزد بالا گرفت. در یک سو سرمایهدارانی قرار دارند که تأمین سودشان در گرو استثمار بیشتر کارگران است؛ استثماری که خود بهواسطهی پرداخت دستمزد در نگاه اول بر کارگران پوشیده است. در سوی دیگر اما کارگرانی قرار دارند که برای تأمین معاش خود و سهمبریِ بیشتر باید با تمام توان به این سرمایهداران فشار آورند. این کشمکش بسته به آن که هر طرفِ آن چه توانی داشته باشند هر بار میتواند به سود یک طرف تمام شود.
چرا کارگران با کار 12 ساعته در شبانهروز و حتی داشتن کار دوم، هر سال باز هم شکاف میان هزینهها و درآمدشان بیشتر میشود؟ در حالی که کارخانهدار هر سال زمینهای اطراف را به کارخانه ضمیمه میکند و دستگاههای جدیدی در آن نصب میکند. کارخانهدار علاوه بر گسترش کارخانهی خود به تجارت نیز وارد میشود و همچنین در شاخههای تولیدی دیگر نیز سرمایهگذاری میکند. این اختلاف از چه ناشی میشود که کارگران از حاصل کار و زحمت خود ثروتی نصیبشان نمیشود؟ در حالی که، سرمایهدار بدون کار و زحمت هر سال بر ثروتش افزوده میشود و خود و خانوادهاش در تفریحات وصفناشدنی غرق شدهاند.