یکی از حربههای دولت سرمایهداری، پیشبُرد سیاستهای رسوا شدهی پیشین در قالب نامهایی جدید است تا ماهیت واقعی و طبقاتی سیاست را در پرده کند. همانگونه که روزگاری «سرمایهدار» به «کارآفرین» بدل شد، همانگونه که روزگاری حذف مقرارت حمایتی از نیروی کار به نام دلنشینتر افزایش انعطافپذیریِ نیرویکار خوانده شد؛ امروز هم خصوصیسازی تحت نام «مولدسازی داراییهای دولت» به عرصه بازگشته است. به گفتهی دولت، مولدسازی یعنی فروش داراییهای راکدماندهی دولت به بخش خصوصی. عجب! ظاهراً اینگونه بهنظر میرسد که دولت گمان برده سرمایهداران استفادهای مولد از این داراییها خواهند کرد.
برخلاف تصویری که در رسانهها از مقولهی حاشیهنشینی منتشر میشود، میبینیم که ساکنان این حاشیهها نه نیازمندانی بیچیز و مستمندانی در انتظار معجزهی مسئولین و خیرین، بلکه تولیدکنندگان ثروتی هستند که از محصول رنج و کار خود بیبهرهاند. اما برخلاف تصویری که نشان داده میشود، در اینجا آن چه وجود دارد، تلاش و تکاپو برای بازپسگیری هرچه بیشتر دسترنجی است که از سوی سرمایه غارت میشود.
ما در یک آپارتمان هفت طبقه مینشینیم، پنج طبقهی این آپارتمان روی زمین و دو طبقهاش مانند معادن ذغالسنگ زیرِ زمین است. در زیر این دو طبقه، یک نیمطبقهی دیگر هم هست. بنده در داخل این نیمطبقه مینشینم. سقف طبقهها آن قدر کوتاه است که من در این مدت دو سال نفهمیدم صاحب آپارتمان آدم قدکوتاهی است یا سقف اتاقهای آپارتمان را مخصوصاً این قدر کوتاه درست کرده تا مستأجرها همیشه سرشان پایین باشد و فرصت گردنکشی پیدا نکنند!
خوشحالم بالاخره انتظار شش ماهه به پایان رسید. اتفاقی که باید میافتاد افتاد. باید پاشم. باید خونهم رو تحویل بدم. هییییی، خونهی مردمِ و من هنوز دارم میگم خونهم. اعتراف میکنم در شش ماههی دومِ قراردادْ با لکنت کلمهی خونهم رو بر زبون میارم، چون خطر بلند شدن رو نزدیکتر حس میکنم. از ابتدای شش ماههی دوم انتظار و استرس میاد سراغم. یعنی امسال هم باید بلند شم؟ برام شکلِ بازی شده، با خودم شرطهایی میبندم سر این که امسال مجبورم بلند شم یا نه…یا این که این یکی صاحبخونه انسانیت حالیش میشه و شرایط رو درک میکنه و تورم هم به اون فشار آورده و مبلغ منطقی پیشنهاد میده و میگه درکت میکنم و بمون و منم میمونم.
مسکن از نیازهای اولیه انسان بوده و دوشادوش لباس و غذا باعث بقای کارکردهای حیاتی بدن و اندامهای انسان میشود. مسکن نیاز پیشاتمدنی و حیوانیِ انسان است و شکل مسکن و جمعیت و روابط جمعیتی که درون آن با هم زندگی میکنند و تاریخ مسکن، خللی در این موضوع که مسکن نیاز غریزیِ انسان است ایجاد نمیکند.