تاریخ مبارزهی طبقاتی به مسائل بسیاری گره خورده است و چنددستگیهای موجود در جوامع مختلف را به همین واسطه میتوان درک کرد؛ مسائل مربوط به سیاهانِ آمریکا، که از دیرباز وجود دارند، در همین بستر قابل بررسی است. بررسی اجمالی کیفیاتِ مبارزهی سیاهان برای حقوق خود در سدهی اخیر در آمریکا پرسشهایی را پیشروی ما میگذارد که در گام اول طرح پرسشها و سپس یافتن پاسخهایی برای آن میتواند راهگشای مبارزهی ما کارگران با جنبههای مختلف سیستم سرمایهداری باشد. پرسشهایی از این قبیل که اساساً چنین مسائلی در جامعهی کنونی اولاً از کجا ریشه میدواند و ثانیاً چگونه قابل حل شدن است؟ آیا میتوان در نظامی که بر بهرهکشی انسان از انسان بنا شده است، پاسخ نهاییای برای این مسائل…
اخیراً در چند رسانه از چپ و راست، تجلیل فیلم «آرژانتین 1985» را شاهد بودهایم که همذاتپنداری با آن توجه ما را به خود جلب کرده است. فیلمی که برخی آن را دورنمایی از فردایِ ایرانِ بدون جمهوری اسلامی دانستهاند؛ آن هم با این تفسیر که کافی است مردم ایران آن کیفیتِ محقق شدن دموکراسی در آرژانتین، که در پیِ اجرای عدالت بوده است، را پیش چشم داشته باشند تا برای آن فردایِ موعود، از همین الان ذهنهای خود را آمادهی آن دموکراسی و تحققش در ایران کنند. از میان همهی آن بَهبَه و چَهچَههایی برای فیلم بود که به نوشتهای برخوردیم تحت عنوان «آرژانتین ۱۹۸۵ و معضل عدالت انتقالی» منتشره در رادیو زمانه. تلاش میکنیم بحثی حول این فیلم…
در سطح مناسبات اجتماعی ما شاهد آشکار شدن شکاف عمیق میان ثروتمندان و فقرا هستیم و چنین شکاف عظیمی نیز، نفرت و خشم طبقاتی را به همراه دارد. این خشم و نفرت طبقاتی برخاسته از پدیدار شدن تضاد کار و سرمایه است که لرزه بر اندام سرمایهداران، نظریهپردازان، هنرمندان و سینماگران بورژوایی انداخته است. به همین دلیل است که این سینماگران با ارائهی تصویری غیرصحیح، کاذب و اهریمنی از کارگران، بر سرکوب و کنترل این لشکر اهریمنی خطرناک مهر تأیید خود را میزنند. د راین یک دهه فیلمهای زیادی با این محتوا ساخته شده و فیلم «همهچیز برای فروش» تنها یک نمونه از آن است.
از آغاز تا پایان فیلم دستنیافتنیها (The Intouchables) با مجموعهای از تصاویر و روایتهایی روبهرو میشویم که هدفش به تصویر کشیدن ما در جهانی است که زندگی میکنیم. اما چه جهانی؟ جهانی که علیرغم تفاوتهای موجود میان انسانها اما صِرف همین انسان بودنْ نوعی از همسانی را برای آنها به ارمغان میآورد که حکم به همیاری و همراهی و در نتیجه زیست مسالمتآمیز آنها خواهد داد. در عمل آنچه فیلم به خوبی سعی در نمایان ساختن آن دارد یعنی تفاوتْ به جای تضاد را میتوان محور اساسی فیلم دانست. از این روی است که پیشفرض اساسیِ چنین نگاهی به تصویر کشیدن افراد به سبب نوع بشر بودنشان و فارغ از شرایط اجتماعی مشخصی که در واقعیت دارند، است.
فیلم انارهای نارس ساختهی مجیدرضا مصطفوی که در ژانر سینمای اجتماعی تولید شده و داستان زندگی زوجی از طبقه کارگر را به تصویر میکشد، در سال 1392 به روی پردهی سینما رفت. انسی (آناهیتا همتی) و ذبیح (پژمان بازغی) زن و شوهر کارگریاند که در حاشیهی شهر تهران زندگی میکنند و در خانهی اجارهای ساکناند. هر دوی آنها برای امرار معاش به کارگری مشغول هستند و هر روز صبح با ماشین عمو قادر (مهران رجبی) که پیرمردی سالخورده و همسایهی آنهاست به محل کار خود میروند. انسی به پرستاری از خانم سالخوردهای به نام طوبی سادات مشغول است، ذبیح نیز کارگر جوشکاری است که غالباَ در برجهای سر به فلک کشیدهی شهر کار میکند. این زوج علاقهی بسیار زیادی به…
آیا میتوان رئیس را زندانی کرد؟ در زمانهای که رئیس به پشتوانهی پلیس معتقد است که «همه چی روبه راهه» و اعتصاباتِ گروهیِ کارگران زیرِ نظرِ اتحادیههای کارگری و با هماهنگیِ صاحبانِ سرمایه به جزئی پذیرفته شده در ارگانیسمِ تولیدِ نظامِ سرمایهداری تبدیل شده میتوان ایدهی زندانی کردنِ رئیس را مطرح کرد؟ این توانستن یا نتوانستن را گدار و گورین در فیلمِ «همه چی روبه راهه»ی دورانِ همکاری در گروهِ ژیگاورتوف پاسخی صریح دادهاند.
سازمانده فیلمی ایتالیایی است به کارگردانی ماریو مونیچلی و نقشآفرینی ستارهی سینمای ایتالیا، مارچلو ماستوریانی ساختهشده در سال 1963 میلادی. داستان فیلم، تجربهی اعتصاب کارگران کارخانهی نساجی در شهری در منطقهی تورین ایتالیا در سالهای آخر قرن نوزدهم است.