از انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری سال 1403 و حرفها و حدیثهای آن چند روزی میگذرد. مناظرات، تبلیغات و گفتههای نامزدهای انتخابات، صرفاً توانست اندک هیجانی را در میان مردم جامعه برانگیزد و نرخ مشارکت 39درصدی در دور اول را رقم زند. اما چرا هیجانی وجود نداشت؟
احتمالاً در تلویزیون یا شبکههای اجتماعی شنیده باشیم ، یک کارشناس برای چاقی، یا یک پزشک برای جلوگیری از دیابت و بیماریهای دیگر میگویند چه بخوریم، یا چه نخوریم؟ اما امسال، فراتر از مجموعهی توصیهها، دولت تصمیمی دربارهی خوردن و یا نخوردن ما گرفت. اما اشتباه نکنیم، دولت نگران سلامت جامعه نشده. اینبار برای دولت سرمایهداران، خورد و خوراک طبقهی کارگر و کارگران مزدی معضل شده بود.
اخیراً مستندی با نام «حامی» در فیلیمو قرار گرفته است. در این مستند کوتاه 29 دقیقهای روایتهایی از سوی کارگران، کارفرمایان و دولتمردان در خصوص مشکلات چند واحد تولیدیِ تعطیلِ در سالهای اخیر در دو استان اردبیل و فارس روایت میگردد که به کمک قوهی قضائیه و بخشهای مختلف آن در مقام "حامیِ" تولید، دوباره احیاء گردیدهاند. البته که "حامی" بیشتر شبیه آگهی تبلیغاتی سفارشی قوهی قضائیه بهنظر میرسد تا یک روایت هنری یا چیزی شبیه به آن، و نشان میدهد که فیلیمو بهعنوان بستر پرمخاطب این روزهای خانوادهها، مخاطبان را به چه برداشتی از سرمایهداری و نقش دولت سرمایه سوق میدهد و اشتباه است که فکر کنیم این موضوع اتفاقی است. پلتفرمها، صداوسیما، شبکههای اجتماعی و ... در زمینهی…
یکی از حربههای دولت سرمایهداری، پیشبُرد سیاستهای رسوا شدهی پیشین در قالب نامهایی جدید است تا ماهیت واقعی و طبقاتی سیاست را در پرده کند. همانگونه که روزگاری «سرمایهدار» به «کارآفرین» بدل شد، همانگونه که روزگاری حذف مقرارت حمایتی از نیروی کار به نام دلنشینتر افزایش انعطافپذیریِ نیرویکار خوانده شد؛ امروز هم خصوصیسازی تحت نام «مولدسازی داراییهای دولت» به عرصه بازگشته است. به گفتهی دولت، مولدسازی یعنی فروش داراییهای راکدماندهی دولت به بخش خصوصی. عجب! ظاهراً اینگونه بهنظر میرسد که دولت گمان برده سرمایهداران استفادهای مولد از این داراییها خواهند کرد.