من یک بیمار خاص از طبقه‌ی کارگرم

چند ماه بیش‌تر نیست که فهمیده‌ام یک بیماری خاص گرفته‌ام. داستان این است که قرار نیست طی یک فرایند درمانی از آن نجات یابم بلکه تا آخر عمر با من است و هر ماه باید مبلغ زیادی از حقوقم را جدا از بیمه، برای هزینه‌ی ویزیت، دارو، آزمایش و تزریقات موردنیاز بپردازم. از آنجایی که بیمارستان‌های دولتی نوبت‌هایشان بسیار شلوغ است، اغلب مجبور می‌شوم در درمانگاه‌های خصوصی کارم را انجام دهم. در دو ماه گذشته، مبالغ پرداختی‌ام برای انجام امور پزشکی چند برابر شده است و فشار مالی زیادی را تجربه می‌کنم. به هر حال، نمی‌خواهم گرفتاری‌های شخصی‌ام را برایتان بنویسم، بلکه به جست‌وجوی ریشه‌های ساختاری ماجرا خواهم رفت تا به میانجی آنها، هستیِ بیماران خاص درون کلیت سرمایه‌داری را…

با گذشت چندین ماه از آغاز اعتراضات و فرارسیدن روز پرستار، هنوز وعده‌های دولت در حد شعار باقی مانده و شرایط کار پرستاران تغییر محسوسی نکرده است. دولت در واکنش به موج نارضایتی‌ها وعده‌هایی همچون پرداخت حقوق معوقه و بهبود شرایط کاری را مطرح کرده است، اما پرستاران که از وعده‌های تکراری و بدون پشتوانه خسته شده‌اند، قاطعانه اعلام کرده‌اند که دیگر با وعده‌های پوچ راضی نخواهند شد. و اما پرسش اساسی این‌جاست: چرا با وجود خواسته‌های منطقی و روشن پرستاران، مطالبات آنان بی‌پاسخ می‌ماند؟

کلینیک‌های پزشکی ـ داندانپزشکی و استثمار نیروی کار دستیاری و خدماتی

در سرمایه‌داریْ همه‌چیز کالایی و پولی می‌شود و از آن‌جا که اصل بر سود و انباشت سود است و نه رفع نیازهای بشری، لذا اساسی‌ترین نیازهای بشری چون آموزش و بهداشت نیز کالایی شده‌اند. در بیش از نیم قرن اخیر، خصوصی‌سازی و پولی‌سازیِ همه‌چیز از اصول پایه‌ای سیاست اقتصادی سرمایه‌داری در سطح جهانی بوده و کشور ما، ایران، نیز از این قاعده مستثنا نیست. همین روال است که بیمارستا‌ن‌ها و مراکز خدمات درمانی را نیز به شرکت و بنگاه اقتصادی تبدیل کرده و اکثریت قشر پزشک را به قشری طمٌاع و پول‌پرست بدل نموده است. در این میان، علی‌رغم این‌که طبقه کارگر و زحمت‌کش ثروت اصلی جامعه را تولید می‌کنند، ولی بیشترین رنجِ این کالایی‌سازی و پولی‌سازیِ همه‌چیز و از…

گزارشی از وضعیت یک شرکت آمبولانس خصوصی

آن‌چه می‌خوانید گزارشی از یک شرکت آمبولانس خصوصی است که کارگران این شرکت عبارتند از رانندگان، پرستاران و یک منشی. در هر گام که شرایط این کارگران را با هم مرور می‌کنیم به ویژگی‌های مشترکی میان کارگاه و کارخانه محل کارمان با آن برمی‌خوریم و بیش از پیش در می‌یابیم که ما کارگران در هر جا و با هر رنگ و لعابی که نامیده شویم، خواه پرستارمان بگویند یا صنعتگر، خواه پاکبان بنامندمان یا خدماتی و خواه معلمی در کلاس درس باشیم یا نیروی صنعت نفت، زیست‌ و معیشت‌مان‌ شبیه به هم بوده و به همین اندازه نیز سرنوشت‌مان به‌هم گره خورده است.

کراهت زیستن در جامعه ی سرمایه داری (۳): کودکانِ عقب‌مانده‌ و فلجِ طبقه‌ی کارگر

آلودگی‌های محیط کار، گرانی تست‌های پزشکی پیش از تولد، و مصرف روزانه‌ی مواد خوراکی بی‌کیفیت در سبد غذایی کارگران تنها چند مورد از عوامل بسیاری است که هر روز باعث زاده شدن کودکان عقب‌مانده‌ و فلج طبقه‌ی کارگر می‌شوند. کودکانی که پس از تولد نیز به دلیل خصوصی‌سازی بهداشت و درمان و هزینه‌های سرسام‌آور پزشکی، از درمان مناسب برخوردار نیستند.