در سرمایهداریْ همهچیز کالایی و پولی میشود و از آنجا که اصل بر سود و انباشت سود است و نه رفع نیازهای بشری، لذا اساسیترین نیازهای بشری چون آموزش و بهداشت نیز کالایی شدهاند. در بیش از نیم قرن اخیر، خصوصیسازی و پولیسازیِ همهچیز از اصول پایهای سیاست اقتصادی سرمایهداری در سطح جهانی بوده و کشور ما، ایران، نیز از این قاعده مستثنا نیست. همین روال است که بیمارستانها و مراکز خدمات درمانی را نیز به شرکت و بنگاه اقتصادی تبدیل کرده و اکثریت قشر پزشک را به قشری طمٌاع و پولپرست بدل نموده است. در این میان، علیرغم اینکه طبقه کارگر و زحمتکش ثروت اصلی جامعه را تولید میکنند، ولی بیشترین رنجِ این کالاییسازی و پولیسازیِ همهچیز و از…
آنچه میخوانید گزارشی از یک شرکت آمبولانس خصوصی است که کارگران این شرکت عبارتند از رانندگان، پرستاران و یک منشی. در هر گام که شرایط این کارگران را با هم مرور میکنیم به ویژگیهای مشترکی میان کارگاه و کارخانه محل کارمان با آن برمیخوریم و بیش از پیش در مییابیم که ما کارگران در هر جا و با هر رنگ و لعابی که نامیده شویم، خواه پرستارمان بگویند یا صنعتگر، خواه پاکبان بنامندمان یا خدماتی و خواه معلمی در کلاس درس باشیم یا نیروی صنعت نفت، زیست و معیشتمان شبیه به هم بوده و به همین اندازه نیز سرنوشتمان بههم گره خورده است.
آلودگیهای محیط کار، گرانی تستهای پزشکی پیش از تولد، و مصرف روزانهی مواد خوراکی بیکیفیت در سبد غذایی کارگران تنها چند مورد از عوامل بسیاری است که هر روز باعث زاده شدن کودکان عقبمانده و فلج طبقهی کارگر میشوند. کودکانی که پس از تولد نیز به دلیل خصوصیسازی بهداشت و درمان و هزینههای سرسامآور پزشکی، از درمان مناسب برخوردار نیستند.