در دل همین گفتوگوها مفاهیمی دیگر نیز برایم جان گرفتند. بیگانگی، برای مثال دیگر اصطلاحی کتابی نبود. جدایی از محصول، از فرآیند، از خودِ نوعی و از دیگران، هر روزه رخ میداد. محصول نهایی به نامِ دیگری ثبت میشد و سهمی از معنا باقی نمیگذاشت. با زمانسنجها و نرمافزارهای پایشْ همراه با شاخصهای گوناگون، فرآیند را از دست کارگر خارج میکرد و خلاقیت به «ابتکار در افزایش راندمان تولید» تقلیل مییافت و چه بدنهایی که فرسوده میگردید. همکار، زیر سایهی ترسِ جایگزینی، گاه به رقیب بدل میشد.