در بدو ورود به فضای کار در صنایع بزرگ و اصلی کشور همچون صنایع نفت و پتروشیمی یا صنایع معدنی و فولاد، تنوع بالای شرکتها و تقسیم وظایف میان آنها، حجم عظیم کاغذبازی و مراودات حقوقی پیچیدهی این نهادها، میتواند سرگیجهآور باشد. بهعنوان مثال در یک پروژهی پتروشیمی، معمولاً ساختار تقسیم وظایف بدین شکل است که یک شرکت کارفرما در نقش بانیِ اصلی ساخت و بهرهبرداری از آن پروژه، بهعنوان زیرمجموعهای از سرمایهگذاران حقوقی یا حقیقی تشکیل میشود. وظیفهی اصلی چنین شرکتی این است که سیاستگذاری عمومی و تصمیمات مختلف سرمایهگذاران را در مراحل مختلفِ ساخت و بهرهبرداری از پروژه اِعمال کرده، منابع مالی تأمینشده توسط آنان را در طول زمان ساخت به بخشهای مختلف تخصیص دهد و به سرانجام…