ما کارگران فصلی میوهچین، آن دسته از افراد طبقهی کارگریم که ناچار به فروش موقتی نیروی کارمان به صاحبان باغها و مالکان زمینهای کشاورزی هستیم؛ مانند سایر هم طبقهایهایمان که بهجز کالای نیروی کارِ خود چیزی برای فروش ندارند. خریداران نیروی کار ما افرادی از طبقهی سرمایهدار و مالکان زمین هستند. بر طبق آنچه ذکر شد، در این گزارش کوتاه تلاش میشود گوشهای از زیست و کار کارگران میوهچین در استان آذربایجان غربی و موانع مبارزاتی آنها را بازگو نماییم.
مشخص می شود که چگونه دولت به نمایندگی سرمایهداران، با کاهش دستمزد کارگران و در نتیجه افزایش سود سرمایهداران و انباشت بیش از پیش سرمایهها، چطور میزان معیشت را کاهش و کارگران را به سوی فقر هدایت میکند. همانطور که مشاهده میکنید بهانه اینکه افزایش حقوق تا سطح تورم، ایجاد تورم بیشتر میکند دروغ محض است. در واقع تورم یا ارزانسازی نیرویکار مثل یارانه و کمک مالی دولت به سرمایهداران است تا بتوانند سود بیشتری از استثمار و بهرهکشی نیرویکار بهدست آورند.
کورههای آجرپزی تصویری مشقتبار از زندگی افرادی با رنج کاری سخت را تعریف میکند که بر روی خاک داغ و زیر تیغ آفتاب سوزان تابستان، و سرمای زمستان خشت روی خشت میگذارند تا روزگارشان را بنا کنند. فضایی را تصور کنید که در میان خاک و آتش و زیر آفتاب سوزان تابستان و در کورهای با درجه حرارت بسیار بالا کارگران مشغول به کار هستند. گرمای شدید محل کار به خصوص در ماههای گرم سال به جسم و جان کارگران آسیب جدی میزند و از نظر روانی و عصبی نیز آنان را بسیار تحت فشار قرار میدهد. کارگاهی که دربارهی آن صحبت میکنیم در منطقهای اطراف یکی از شهرهای کردستان واقع شده است و کارگرانش اکثراً از اهالی این شهر و…
جامعهی فعلیْ سرشار از انگیزههای کاذب فردمحورانهای است که از فرهنگ سرمایهدارانه به وجود میآیند. تنها انگیزهای که در این نظام غیرانسانی برای کارگران واقعی است و در راستای هستی و شرایط آنها و در جهت رفع و انحلال وضع موجود میباشد، انگیزهی تشکلیابی و مبارزه برای تسخیر دولت و رفع انحصار بر مالکیتِ ابزار تولید است. با اشتراکیسازی و اجتماعی کردن ابزار تولید و زمین، همهی انسانها میتوانند از پیشرفت هزاران سالهی تمدن بشری، که متعلق به تمام نوع بشر است، به شکلی عادلانه استفاده کنند و زندگی خود را مصروف احیای و توسعهی ابعاد انسانی و قوای خلاقهی خود سازند.
اشرافیت کارگری با زندگی و دغدغههای کارگران آشناست؛ خودش روزی مثل یک کارگر عادی زندگی کرده و طعم گرسنگی را چشیده است. او به خوبی میداند که تا کجا و چگونه باید کارگران را تحت فشار قرار داد. مانع متحد شدن کارگران میشود و رقابت را بین کارگران دامن میزند. از صحبتهای یواشکی کارگران باخبر است و میداند کجا باید محمود را راضی کند تا سرِ کیسه را شل کند؛ تا گرفتار خشمِ توفانی کارگران نشوند. بهترین لقب برای عموبهرام را کارگران بارچین برای یک اشرافیت کارگری انتخاب کردهاند: بهرام لجن.
در یکی دو هفتهی پیش از زمان نگارش این متن، مجدداً بحثی پیرامون اموال و داراییهای خارج شده از کشور توسط بازماندگان سلطنت پهلوی مطرح شده که با واکنشهای بسیاری روبهرو بوده است. شروع دوبارهی ماجرا از جایی بود که سخنگوی دولت ایران در اظهاراتی مدعی شد بخشی از جواهرات و تاجهای سلطنتی و 384 چمدان حاوی تکه جواهرات و الماس و ... در هنگام فرار شاه مخلوع و خانوادهاش از کشور خارج شده است. این اظهارات واکنش فرح پهلوی را در مصاحبه با رادیو فردا در پی داشت که طی آن شهبانوی پهلوی ادعا کرد حتی به هنگام خروج از ایران، جواهرات شخصی خود را نیز در گنجههای کاخ نیاوران برجای گذاشته و اگر ثروتی که سخنگوی دولت از…
برعکس تمامی اخبار کذب و پوششهای منفعتطلبانهی رسانهها، که رسالتشان کمک به بازتولید مناسبات سرمایهداری و نشان دادن ظاهری آراسته و مزین از سرمایهداری غربی با شعارهایی مثل آزادی و برابری است؛ به همان اندازه که سعی در نشان دادن ظاهر فریبندهاش دارند، به همان اندازه نیز سعی در مخفی کردن باطن گندیدهاش دارند؛ نظام سرمایهداری بر پایهی استثمار کارگر توسط سرمایهدار استوار است و در این راه برایش فرقی ندارد کارگری که استثمار میکند نیروی کار مهاجر یا ناشی از مهاجرت است یا نه؛ هرچند که برای استثمار کارگران مهاجر دستش بازتر است.
من به عنوان یک نیروی کار در یکی از کارخانههای مشهد که وسایل بهداشتی کودک، مسواک، و نخ دندان تولید میکرد، استخدام شدم. درست 4 سال پیش بود. یادمه روزهای اول حس و حال جالبی داشتم. همه چی برام جالب بود. آخه من اولین بار بود به چنین محیطی راه پیدا میکردم. من برای کارگرهای اونجا یک نیروی تازهکار و پر انرژی بودم. خب این موضوعِ پرانرژی بودن من یک گزینهی خیلی قوی بود، مخصوصاً برای رئیس رؤسا.
در حالی که هنوز بسیاری از کارگران دستمزدهای جدید خود را در فروردین ماه دریافت نکردهاند، شاهد تورم 40 درصدی در یک ماههی اول سال جاری بودیم. به این ترتیب هنوز جوهر افزایش 57 درصدی حداقل مزد خشک نشده، عملاً تورم این افزایش مزد را خنثی کرده است. در این میان نمایندگان و چاکران سرمایهداری چرتکه به دست گرفتهاند تا تورم هفتههای اخیر را به گردن افزایش مزد کارگران بیاندازند. سرمایهداران ایران و دریوزهگان این طبقه که در پشت عناوینی چون اقتصاددان، کارشناس و غیره به چاکری آستان سرمایهداران مشغولاند، چرتکه به دست گرفتهاند و دودوتا چهارتا میکنند که «افزایش بیرویهی» مزد کارگران، هم از طریق افزایش حجم نقدینگی کشور و هم از طریق افزایش قیمت نهایی تولید کالا، به…
سلام و عرض ادب خدمت تمام رفقا و همطبقهایهای عزیزم. من هم مثل شما که این متن را میخوانید یک کارگرم، و به تازگی وارد قسمتی از کار در حوزهی ودینگ (ازدواج) شدهام و از نزدیک شاهد لِه شدن استخوانهای کارگرانی در سنینِ مختلف هستم؛ و به شدت در حال رنج کشیدن از تماشای استثمارِ کارگرانی هستم که در این حوزه با پایینترین دستمزد و بالاترین ساعت کار در حال فعالیتاند تا یک شب باشکوه را برای فرزندان طبقهی صاحبِ سرمایه رقم بزنند. ولی نمیتوانم استثمارشدن این کارگران را ببینم و ساکت بمانم. فکر کردم کوچکترین کاری که میتوان برای آگاه شدن آنها انجام داد.