در یکی دو هفته‌ی پیش از زمان نگارش این متن، مجدداً بحثی پیرامون اموال و دارایی‌های خارج شده از کشور توسط بازماندگان سلطنت پهلوی مطرح شده که با واکنش‌های بسیاری روبه‌رو بوده است. شروع دوباره‌ی ماجرا از جایی بود که سخنگوی دولت ایران در اظهاراتی مدعی شد بخشی از جواهرات و تاج‌های سلطنتی و 384 چمدان حاوی تکه جواهرات و الماس و ... در هنگام فرار شاه مخلوع و خانواده‌اش از کشور خارج شده است. این اظهارات واکنش فرح پهلوی را در مصاحبه با رادیو فردا در پی داشت که طی آن شهبانوی پهلوی ادعا کرد حتی به هنگام خروج از ایران، جواهرات شخصی خود را نیز در گنجه‌های کاخ نیاوران برجای گذاشته و اگر ثروتی که سخنگوی دولت از…

برعکس تمامی اخبار کذب و پوشش‌های منفعت‌طلبانه‌ی رسانه‌ها، که رسالتشان کمک به بازتولید مناسبات سرمایه‌داری و نشان دادن ظاهری آراسته و مزین از سرمایه‌داری غربی با شعارهایی مثل آزادی و برابری است؛ به همان اندازه که سعی در نشان دادن ظاهر فریبنده‌اش دارند، به همان اندازه نیز سعی در مخفی کردن باطن گندیده‌اش دارند؛ نظام سرمایه‌داری بر پایه‌ی استثمار کارگر توسط سرمایه‌دار استوار است و در این راه برایش فرقی ندارد کارگری که استثمار می‌کند نیروی کار مهاجر یا ناشی از مهاجرت است یا نه؛ هرچند که برای استثمار کارگران مهاجر دستش بازتر است.

من به عنوان یک نیروی کار در یکی از کارخانه‌های مشهد که وسایل بهداشتی کودک، مسواک، و نخ دندان تولید می‌کرد، استخدام شدم. درست 4 سال پیش بود. یادمه روزهای اول حس و حال جالبی داشتم. همه چی برام جالب بود. آخه من اولین بار بود به چنین محیطی راه پیدا می‌کردم. من برای کارگرهای اونجا یک نیروی تازه‌کار و پر انرژی بودم. خب این موضوعِ پرانرژی بودن من یک گزینه‌ی خیلی قوی بود، مخصوصاً برای رئیس رؤسا.

در حالی که هنوز بسیاری از کارگران دستمزدهای جدید خود را در فروردین ماه دریافت نکرده‌اند، شاهد تورم 40 درصدی در یک ماهه‌ی اول سال جاری بودیم. به این ترتیب هنوز جوهر افزایش 57 درصدی حداقل مزد خشک نشده، عملاً تورم این افزایش مزد را خنثی کرده است. در این میان نمایندگان و چاکران سرمایه‌داری چرتکه به دست گرفته‌اند تا تورم هفته‌های اخیر را به گردن افزایش مزد کارگران بیاندازند. سرمایه‌داران ایران و دریوزه‌گان این طبقه که در پشت عناوینی چون اقتصاددان، کارشناس و غیره به چاکری آستان سرمایه‌داران مشغول‌اند، چرتکه به دست گرفته‌اند و دودوتا چهارتا می‌کنند که «افزایش بی‌رویه‌ی» مزد کارگران، هم از طریق افزایش حجم نقدینگی کشور و هم از طریق افزایش قیمت نهایی تولید کالا، به…

سلام و عرض ادب خدمت تمام رفقا و هم‌طبقه‌ای‌های عزیزم. من هم مثل شما که این متن را می‌خوانید یک کارگرم، و به تازگی وارد قسمتی از کار در حوزه‌ی ودینگ (ازدواج) شده‌ام و از نزدیک شاهد لِه شدن استخوان‌های کارگرانی در سنینِ مختلف هستم؛ و به شدت در حال رنج کشیدن از تماشای استثمارِ کارگرانی هستم که در این حوزه با پایین‌ترین دستمزد و بالاترین ساعت کار در حال فعالیت‌اند تا یک شب باشکوه را برای فرزندان طبقه‌ی صاحبِ سرمایه رقم بزنند. ولی نمی‌توانم استثمارشدن این کارگران را ببینم و ساکت بمانم. فکر کردم کوچک‌ترین کاری که می‌توان برای آگاه شدن آن‌ها انجام داد.

امروزه هیاهوی پر زرق‌وبرقی در مصاحبه‌های استخدامی کسب‌وکارهای نوین، یا همان استارت‌آپ‌ها بلند شده است. اگر تجربه‌ی رفتن به یکی از این مصاحبه‌ها را داشته باشید متوجه خواهید شد که تأکید بسیاری روی داشتن خلاقیت و ذوق سرشار و داشتن ایده‌های ناب دارند. آن‌ها محیط‌های خاصی را برای کار ایجاد کرده‌اند و جلسات مختلفی برای تراوش ایده‌های جذاب برگزار می‌کنند. اما آن چه زیر این پوسته‌ی فریبنده در جریان است، چهره‌ی زشت استثمار فزاینده‌ی سرمایه‌داری است. سرمایه‌داری امروز در استارت‌آپ‌ها محصولی تولید می‌کند که برای مصرف‌کننده ویژگی‌های منحصر به فردی داشته باشد. این انکشاف جدید در مصرف، انکشافی در تولید را در خود دارد؛ انکشافی در نیروی کار.

آلودگی‌های محیط کار، گرانی تست‌های پزشکی پیش از تولد، و مصرف روزانه‌ی مواد خوراکی بی‌کیفیت در سبد غذایی کارگران تنها چند مورد از عوامل بسیاری است که هر روز باعث زاده شدن کودکان عقب‌مانده‌ و فلج طبقه‌ی کارگر می‌شوند. کودکانی که پس از تولد نیز به دلیل خصوصی‌سازی بهداشت و درمان و هزینه‌های سرسام‌آور پزشکی، از درمان مناسب برخوردار نیستند.

چرا کارگران با کار 12 ساعته در شبانه‌روز و حتی داشتن کار دوم، هر سال باز هم شکاف میان هزینه‌ها و درآمدشان بیشتر می‌شود؟ در حالی که کارخانه‌دار هر سال زمین‌های اطراف را به کارخانه ضمیمه می‌کند و دستگاه‌های جدیدی در آن نصب می‌کند. کارخانه‌دار علاوه بر گسترش کارخانه‌ی خود به تجارت نیز وارد می‌شود و هم‌چنین در شاخه‌های تولیدی دیگر نیز سرمایه‌گذاری می‌کند. این اختلاف از چه ناشی می‌شود که کارگران از حاصل کار و زحمت خود ثروتی نصیبشان نمی‌شود؟ در حالی که، سرمایه‌دار بدون کار و زحمت هر سال بر ثروتش افزوده می‌شود و خود و خانواده‌اش در تفریحات وصف‌ناشدنی غرق شده‌اند.

بسیار پیش می‌آید به هنگام مصاحبه برای استخدام در یک موقعیت شغلی پس از اعتراض کارگر به دستمزد پایین، کارفرما به کارگر گوشزد می‌کند که «ما همیشه اضافه‌کاری اینجا داریم با اضافه‌کاری دستمزدت زیاد میشه». بسیاری از مواقع در صورت پذیرش اضافه‌کاری اجباری او می‌تواند آن موقعیت شغلی را به‌دست آورد. از آنجایی که حداقل مزد مصوب‌ در هر سال زندگی کارگران را تامین نمی‌کند‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎، وجود اضافه‌کاری اجباری چه بسا باعث خشنودی بسیاری از کارگران می‌شود. کارفرمایان امکان اضافه‌کاری در محیط خود را به‌منزله‌ی مزیتی برای کارگران جا می‌زنند؛ چرا که کارگر می‌تواند دستمزد خود را به بیش از دستمزد مصوب افزایش دهد. پرسش این است که کدام طرف ماجرا در واقعیت از اضافه‌کاری سود می‌برد: کارفرما یا کارگر؟

امروزه مدام می‌شنویم که «مدیریت غلط و ناکارآمد و غیرعلمی باعث تمام بدبختی‌های ما است.» این صحبت را از زبان بسیاری آدم‌ها شنیده‌ایم. از تلویزیون و رادیو و رسانه‌های رسمی و غیررسمی گرفته تا سخنرانی‌ها و تحلیل‌ها و بیانیه‌های مختلف و اظهاراتِ کارشناسی و غیرکارشناسی در سمینارها تا دورهمی‌های خانوادگی. گویا بر سر این موضوع اجماعی صورت گرفته که همه چیز زیر سرِ مدیریت است. البته بیش‌تر اوقات برای کلمه‌ی مدیریت یک پسوند یا پیشوندی انتخاب می‌شود، مثل مدیریت جهادی، مدیریت انقلابی، مدیریت علمی، مدیریت تخصصی، مدیریت کارآمد، مدیریت صحیح، مدیریت مذهبی و... . هر گروه یا جریان سیاسی با توجه به علایق صفتی به مدیریت اضافه می‌کند، اما مدیریت هم‌چنان نقش مرکزی و اصلی را بازی می‌کند.