دقت دارید وضع چگونه است؟ مسیح هم که باشی قرار است یک روز و فقط یک روز با خارتاجی بر سر، صلیبت را به دوش بکشی و ته روز به آن سه‌میخ شوی و تمام. اما استثمار شدن و در جایگاه کارگر و زحمت‌کش قرار گرفتن یعنی این‌که هر روز باید صلیب استثمار و تبعات زندگیِ استثماری را بر دوش بکشی و ته هر ماه به میخش کشیده شوی و دوباره روز از نو و ماه از نو. این است پیوستگی مدام هستی و زندگی در جهان مبتنی بر استثمارِ سرمایه‌داری.

«خوب سرمایه‌دار برای اینکه سودش رو زیاد کنه باید هزینه‌اش رو کم کنه. یکی از راحت‌ترین کارها کم کردن دستمزد کارگره. یا سعی می‌کنه شدت کار کارگر رو زیاد کنه بدون اینکه دستمزدش رو زیاد کنه. کارگر سعی می‌کنه برای دستمزدش مبارزه کنه و نگذاره از مقدار لازم معیشتش کم‌تر بشه. و این مبارزه تا زمانی که سرمایه‌داری پا برجاست ادامه داره. این تضاد اصلی سرمایه‌داریه، تضاد بین طبقه سرمایه‌دار و طبقه کارگر، تضاد بین سرمایه و کار.»

از رحمت خبر ندارید؟ جایی چیزی نشنیدید؟ زن بیچارش با سه تا بچه دو هفته است منتظره. همه همدیگر را نگاه کردند. هر بار که از کسی بی‌خبر می‌شوند همین ماجراست و بعضی حرف‌ها تکرار می‌شه. گرفتنش. به سند این‌که خیلی‌ها را گرفته‌اند. دیروز آمدند نانوایی و از صف کشیدند بیرون و بردند. اما چرا تا الان خبری ازش نیامده؟ گیر طالبان شده؟ دوباره برگشته اما تلفن نداشته خبر دهد؟ یا کشته شده. هر جایی، سر کار، در راه توسط خِفت‌گیری چیزی یا در افغانستان...

نه. قرار نیست 96 تکرار بشه. باید انقلاب کرد، باید انقلابی بود، باید به خشم انقلابی دمید. خشم طبقاتی کور نیست یا نباید باشد. خشم طبقاتی لحظه‌ای نیست که بیاد و بره. هوسی نیست که سریع بشه آرومش کرد. میره تو پوست و استخون آدم. صبر، انقلابی رو ممکن می‌کنه. اراده‌ی انقلابی رو توان می‌ده. شجاعت و ایثار، انقلابی را پدید میاره. تو هم اگر اینقدر اراده و خشم داری پایه باش.

یکی از بچه‌های شرکت ازم پرسید پویش افزایش 70% مزد رو امضاء میکنی یا نه؟! گفتم چرا نکنم؟! حتما این کار رو می‌کنم. باید حق و حقوق قانونی‌مون رو بگیریم، ما کارگرها باید پشت هم باشیم و ساز مخالف نزنیم. وقتی زندگی روزمره‌ام هر روز داره تباه‌تر میشه چرا امضاء نکنم؟! اما همیشه سوال‌هایی هست که فکرمو مشغول میکنه. پرسش‌های یک کارگر شکّاکدریافت یعنی ما هرسال باید برای افزایش دستمزد، کمپین تشکیل بدیم؟! ما هزارتا مشکل دیگه هم داریم. واسه هر کدوم از اونا هم باید کمپین تشکیل بدیم؟! تا حالا این همه کارزار و پویش به راه افتاده، چندتاشون موفق شدند؟! امسال گفتیم 70%، سال دیگه چی؟ مگه فرمول افزایش حقوق تو قانون نیومده؟! اینا حتی قانون خودشون رو…

ساعت‌هایی که به آشپزخانه شرکت می‌روم، گاهاً فرصتی می‌شود تا با خدماتی شرکت گفت‌و‌گویی داشته باشم، درمورد خانواده‌ی همسرش، شب‌نشینی‌ با دوستان قدیمی‌اش، اسباب‌کشی از خانه‌شان به خانه‌ای دیگر که هنوز هم 50 کیلوتر از تهران فاصله دارد، درمورد دخترش که به خاطر استرس زیاد، از رفتن به مدرسه واهمه دارد و اخیراً به پیشنهاد همکاران شرکت، او را به جلسه‌ی مشاوره می‌بَرَد.

اسفندماه در سال‌های اخیر برای طبقه‌ی کارگر بدل به ماهی شده است دلهره‌آور که شیرینی پایان سال و شروع سال نو را با تلخ‌کامی و نگرانی‌های معیشتی همراه کرده است. طبقه‌ی کارگر و سایر زحمت‌کشان مزدبگیر امسال تحت شرایطی به پیشواز سال نو می‌روند که به گواه آمار از ابتدای سال با تورم 48 درصدی1 دست‌وپنجه نرم کرده‌ و سراسر سال شاهد هرچه بی‌ارزش‌تر شدن دستمزدشان بوده‌اند. ماه بهمن با ثبت تورم بی‌سابقه‌ی 32 درصدی در شرایطی به اتمام رسید و جای خود را به اسفندماه داد که اخبار منتشره حول مسائل معیشتی حکایت از آن دارد که در میان آحاد توده‌های زحمت‌کش بالاخص کارگران، هیچ خبری از استقبال و آمادگی برای عید نیست

اولین ماه میلادی سال 2025 دو آتش‌سوزی بزرگ و چند آتش‌سوزی کوچک‌تر در مناطقی از شهر بزرگ لس‌آنجلس و حوالی آن موجب کشته شدن 29 نفر، مفقود شدن 14 نفر، تخریب کامل 16 هزار ساختمان، آوارگی 200 هزار نفر و در کل برآورد بیش از 250 میلیارد دلار خسارت شد.

پس از گذشت سه‌ماه از لغو تجمع نیروهای پیمانکاری یا شرکتی نفت و گاز موسوم به "ارکان ثالث" در آبان 11403، علی‌رغم مذاکرات و پیگیری‌های مستمر نمایندگان نسبت به تحقق مطالبات حقوقی از مسئولین و مدیران وزارت نفت، هم‌چنان پیشرفت عملی و مطلوبی به نفع کارگران رقم نخورده و نه‌تنها خبری از تحقق مطالبه‌‌ی اصلی یعنی حذف پیمان‌کاران و تبدیل وضعیت نیست، بلکه درخواست‌های جزئی‌تر نظیر اجرای رأی 3188 دیوان عدالت اداری یا پاداش شهید رجایی و اعطای وام و ... نیز سرنوشت مشخصی نداشته است.

همه چیز یک و ماه اندی قبل از بهمن تمام شد. در چشم‌اندازی مشرف به آب‌های کارائیب در گوشه‌ای امن از ساحل که تنها و تنها یک میز و چهار صندلی وجود داشت، نسخه‌ی شاه ایران و سر کار آمدن حکومت خمینی پیچیده شد. این روایتی‌ست بیش و کم آشنا از نشستی موسوم به کنفرانس گوادلوپ که به سبب اجماع زمامداران سیاسی چهار کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان بر سر آینده‌ی نظام سیاسی در ایران در اوایل زمستان سال ۱۳۵۷ مشهور است. نشستی که ادعا می‌شود عامل اصلی برچیده شدن دودمان پهلوی و روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی پس از قیام بهمن ماه همان سال بوده است.