یک آبادانی میداند که خانوادههایی چون سنگوری و عبدالباقی و ... در شهر از ثروت و قدرت و نفوذ زیادی برخوردارند. پس قضیه از این قرار است که یک سرمایهدار، که چیزی نیست جز سرمایهی تشخصیافته و - در نتیجه - میلی جز انباشت سرمایه در آن وجود ندارد، ساخت برجی را کلید زده که برای رفع موانع مهندسی و ضوابط شهری اولیای امور را از صدر تا ذیل با پرداخت پول تطمیع نموده و دستآخر ریزش ساختمان را داریم و انبوه کشتهشدگان و شهری که هماکنون عزادار است.