دقت دارید وضع چگونه است؟ مسیح هم که باشی قرار است یک روز و فقط یک روز با خارتاجی بر سر، صلیبت را به دوش بکشی و ته روز به آن سهمیخ شوی و تمام. اما استثمار شدن و در جایگاه کارگر و زحمتکش قرار گرفتن یعنی اینکه هر روز باید صلیب استثمار و تبعات زندگیِ استثماری را بر دوش بکشی و ته هر ماه به میخش کشیده شوی و دوباره روز از نو و ماه از نو. این است پیوستگی مدام هستی و زندگی در جهان مبتنی بر استثمارِ سرمایهداری.
کدام کارگر را میتوان یافت که موقعیت زجرآور مصاحبههای کاری یا جلسههای گزینش را در جستجوی کار تجربه نکرده باشد؟ هنگامی که با ترس و لرز جلوی کارفرما میایستد تا محک بخورد که چقدر برای کارفرما سودآور خواهد بود. هنگامی که ناچار است در برابر سرکوفتها و تهدیدهای کارفرما خود را بیدفاع کند تا هر آنچه که خواست کارفرماست بر او تحمیل شود. در نمایشنامه «گزینش»، نویسنده ما را با موقعیتی روبرو میکند که جای این دو در یک مصاحبهی کاری عوض شده است.