چه چیز نارضایتی و مبارزهی طبقهی کارگر از اوضاع کنونی را از نارضایتی بازاریان و سرمایهدارانِ خرد و کلان متمایز میکند؟ برای پاسخ به این پرسش، باید ابتدا پرسشی دیگر را مطرح کرد. چه عواملی سرنوشت کارگران در نقاط گوناگون کشور، از مجتمعهای صنعتی بزرگی چون هفتتپه، فولاد اهواز، هپکو و آذراب تا کارگاههای کوچکی که کارگران با صاحبان وسایل تولید ستیز روزمرهای بر سر حداقلهای قانونی دارند، با وجود تمام تمایزی که با هم دارند، به هم پیوند میدهد؟
دو شعر از کتاب «شعرهای ممنوعهی آمریکای لاتین»، گردآورنده و مترجم: حسین دُرفکی، نشر امروز، آذر 63 برگرفته شدهاند.
مجموعه قانونها و آییننامههای کار اسنادی هستند که از سوی دولت برای تنظیم روابط کار یعنی روابط بین کارگر و کارفرما تهیه شده است. بنابراین وجود این اسناد نخست نشاندهندهی وجود و همکاری دو گروه اصلی تعیینکنندهی اجتماع، یعنی کارگران و کارفرمایان است. دوم نشاندهندهی ضرورت دخالتورزی دولت در تنظیم این روابط است. این ضرورت از آنجا برمیآید که این دو گروه به خودیِ خود منافعی دارند که آنها را در تقابل با یکدیگر قرار میدهد؛ بنابراین نیاز به اسنادی خواهد بود که این روابط را تنظیم کند. دولت به واسطهی اقتدار خود مجموعه قانونهایی را تنظیم میکند که به این تضاد منافع نظم دهد. پس نظمی وجود دارد و دولت وظیفهی حفظ این نظم را بر عهده دارد.
ما از تاریخ مبارزهی طبقاتی و از آموزگاران طبقهی کارگر این را آموختهایم که دهقانان فرودست آن طبقهای هستند که کارگران، متحد تاریخی خود را در آنها مییابند و اصلاً سلطهی طبقهی کارگر بر جامعه بدون این اتحاد حاصل نمیشود. این ضرورت حاکی از آن است که کارگران و پیشروان کارگری باید قویترین تلاشهای خود را بکنند تا این اتحاد راهبردی و تاریخی را ایجاد کنند و در این دورهی تاریخیِ گسترش مبارزهی طبقاتی، بتوانند به اهداف قابل اتکایی دست یابند.
نمایشنامه «پانسمان» - روایتی از مبارزات کارگران