در هفتههای اخیر، اخبار بسیاری منتشر شده است که قوانین و آییننامههای مختلف را مورد بازنگری قرار دادهاند. گویا وزارت کار و سازمان تأمیناجتماعی، با اتاق بازرگانی به این نتیجه رسیدهاند، که فرصت پیش آمده بعد از جنگ با اسرائیل را غنیمت شمارند و تهاجم وسیعی به منافع طبقهی کارگر داشته باشند. به قول مدیر عامل سازمان تأمین اجتماعی (مصطفی سالاری)، «ساماندهی معافیتهای بیمهای و مشاغل سخت و زیانآور از جمله برنامههای اصلاحی است». البته بخشی از این «برنامههای اصلاحی» به پشتوانه برنامهی توسعهی هفتم صورت میگیرد.
در روزهای گذشته مجلس شورای اسلامی، «نمایندگان مردم» به مصوبهای رأی مثبت دادند که در آن بهدلیل «تغییرات جمعیتی» و «ناترازی منابع»، افزایش «سن بازنشستگی» بهعنوان «یکی از عوامل تأثیرگذار در بهبود وضعیت صندوقها» اعلام شد. در پی خبر چنین مصوبهای، که پیشتر هم از گوشه و کنار به گوش کارگران رسیده بود، پیدرپی متنها و ویدئوهای توجیهی منتشر شد. اصطلاحات و استدلالهایی که برخلاف ظاهر خنثی و بیطرف و بهظاهر علمیشان، کاملاً طبقاتیاند و به نفع طبقهی سرمایهدار ایران، منافع طبقهی کارگر را وارونه نشان داده یا پنهان میسازند. در تحلیل نهایی، چنان تهاجمی به جان و مال کارگران ترتیب میدهد، که چرخهای سود و بهرهکشی سرمایه را با خون کارگران سیراب کند. اما بگذارید پرده از راز این…
طبقات زحمتکش ایران از سال 56 دست به انقلابی علیه دولت پهلوی زدند و در افتوخیزشی 4 سالهْ افق سیاسی این طبقه به دست حزب سرمایهدارانهی جمهوری اسلامی و حزب فراگیر بورژوازی که در دمودستگاه ولایت فقیه خلاصه شده بود شکست خورد. این شکست باعث عقبنشینی وسیع طبقهی کارگر شد و دست این طبقه را از اتحادیهها و سازمانها و احزابش کوتاه کرد. چنین شرایطی باعث شد که یکی از بیسلاحترین طبقات کارگری در مقابل طبقهی سرمایهدار و دولتش قرار بگیرد. به یُمن این وضعیتْ دست طبقهی سرمایهدار و دولتش در تحمیل شداید و سختیها بر طبقهی کارگر باز بود که نتیجهاش ایجاد عظیمترین انباشت ثروت در یک طرف و عظیمترین بهرهکشی و فقر و فاقه در طرف مقابل شد.…
دولت سرمایهداری در ایران برای پیشبرد سیاستهای خود و به دست آوردن دل سرمایهداران از دههها قبل دست به ارائهی سندی به نام «برنامهی توسعه» زده است. تعداد پنج برنامه پیش از انقلاب و شش برنامه پس از انقلاب به عنوان برنامهی توسعه در کشور پیاده شدهاند. طرح یک به یک این برنامهها و بررسی گرهگشایی هر کدام از آنها در نسبت با نیازها و حساسیتهای نظام سرمایهداری میتواند مورد موشکافی واقع شود، ولی تمرکز ما در اینجا معطوف به برنامهی هفتم توسعه (1402-1406) است. با از نظر گذراندن لایحهی برنامهی هفتم، خواهیم دید که قیل و قالهای سرمایهداران و نظریهسازانشان این بار هرچه رساتر و گویاتر در این برنامه به بیان رسیده است.



