مقاومتِ کارفرمایان در برابرِ افزایش مزد ۱۴۰۱ و کارگران معترض «پتروشیمی‌ها»

با شروع سال ۱۴۰۱، طبق روال سال‌های گذشته، در فازهای مختلف عسلویه و سایر پتروشیمی‌های جنوب، حمله‌ی دیگری از سمت کارفرمایان و پیمانکاران پتروشیمی‌ها شروع شده است. یکی از دلیل شروع اعتراضات این است که اکثر کارفرمایان و پیمانکاران حاضر به افزایش مزد در حدود همین حداقلی که از سمت شورای عالی کار تعیین شده نیستند. هم‌چنین از سوی برخی از کارفرمایان که حاضر به افزایش مزد شده‌اند، زمزمه‌هایی مبنی بر افزایش 37 درصدی مزد شنیده می‌شود، که در واقع این مبلغی کمتر از مبلغ مصوب اداره‌ی کار است.

نگاهی به اعتصاب کارگران دباغ تبریز در 1287

در تاریخ ششم آبان ماه 1287 خورشیدی، مصادف با بیست و هشتم اکتبر 1908 میلادی، یکی از آموزنده‌ترین مبارزات کارگران در تاریخ مبارزه‌ی طبقاتی در ایران اتفاق افتاد. در حدود 150 نفر از کارگران دباغ تبریز، از سه دباغ‌خانه، برای افزایش دستمزد و بهبود شرایط طاقت‌فرسای کار، دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب در زمان تشدید تضاد منافع دول امپریالیستی در ایران، به ویژه امپریالیسم بریتانیا و روسیه‌ی تزاری در ایران اتفاق می‌افتاد. در این گزارش کوتاه نگاهی به این رخداد تاریخی می‌اندازیم.

یادداشت‌های یک معلم: حس گناه معلم آنلاین و روزگار جهنمی

امروز که این یادداشت را می‌نویسم تقریباً دو سالی است که کلاس‌های درس آنلاین شده‌اند. وضعیت تحصیلی دانش‌آموزان به شکل فاجعه‌باری با اُفت تحصیلی همراه بوده است. کلاس‌های آنلاین که نتیجه‌ی مستقیم سیاست‌های آموزشی و سال‌های طولانی حذف خدمات بخش عمومی و بی‌کیفیت‌سازیِ آن‌ها بوده و با پرهیز از ساختِ فضاهای آموزشی جدید و استخدام معلم، کلاس‌های پرجمعیت، و ناچارسازی معلم برای اتخاذِ شغل دوم و سوم، تمرکزِ پایین معلمان در حین تدریس و کاهش کیفیت آموزشی را به بار آورده است.

یادداشت‌های یک معلم: افزایش کار کودکان با مدرسه‌ی آنلاین

من معلم یکی از مناطق حاشیه‌ای تهران هستم و طی این دو سال تعداد بالایی از دانش‌آموزان من ترک تحصیل کرده‌اند. موضوع دردآوری که هر چند وقت یک‌بار با تذکر معاون آموزشی که «غیبت فلان دانش‌آموز را دیگر اعلام نکنید!» تثبیت می‌شود. لیست‌هایی که هنوز کمی بیش از یک ماه از شروع تحصیل نگذشته و چندین ترک تحصیلی دارد و چند غایب مستمر که کاندیداهای ترک تحصیلی بعدی هستند. این تجربه که در زمانِ آموزشِ حضوری هم وجود داشت، در شرایط آنلاین به شدت تشدید شده است. کاش آمار دقیق‌تری از این موضوع در دست بود؛ اما من با پرس‌وجو از کادر مدرسه هم نتوانستم آمار چندان دقیق‌تری به دست آورم.

گزارشی از وضعیت یک شرکت آمبولانس خصوصی

آن‌چه می‌خوانید گزارشی از یک شرکت آمبولانس خصوصی است که کارگران این شرکت عبارتند از رانندگان، پرستاران و یک منشی. در هر گام که شرایط این کارگران را با هم مرور می‌کنیم به ویژگی‌های مشترکی میان کارگاه و کارخانه محل کارمان با آن برمی‌خوریم و بیش از پیش در می‌یابیم که ما کارگران در هر جا و با هر رنگ و لعابی که نامیده شویم، خواه پرستارمان بگویند یا صنعتگر، خواه پاکبان بنامندمان یا خدماتی و خواه معلمی در کلاس درس باشیم یا نیروی صنعت نفت، زیست‌ و معیشت‌مان‌ شبیه به هم بوده و به همین اندازه نیز سرنوشت‌مان به‌هم گره خورده است.

بر کارگران ایستگاه‌های بی‌آر‌تی تهران چه می‌گذرد

با وجود حجم سنگین کار و سروصدای کرکننده و آلودگی جان‌فرسا و محیط به شدت آلوده، هیچ‌گونه ماسک یا مایع ضدعفونی‌کننده یا گوش‌بند (برای کنترل سر و صدا و ممانعت از آسیب‌های گوش و سر) به این کارگران داده نمی‌شود. این کارگران پراکنده حتا غذای خود را هم باید حین کار و کنترل ایستگاه بخورند. لازم به ذکر است که میزان خطرات ناشی از تصادفات و درگیری خیابانی در این کار بسیار بالاست و حتا در چند مورد منجر به مرگ و جراحات سنگین کارگران گردیده است.

یادداشت‌های یک معلم: پاداش‌ 950 میلیونی هیئت‌مدیره‌ی بیمه معلم به خودشان

در خبرها آمده بود که بیمه معلم در 6 ماه نخست سال برای اعضای هیئت مدیره خود، 950 میلیون تومان پاداش پرداخت کرده است. در واقع این شرکت حدود 158 میلیون تومان ماهانه به 5 نفر از اعضای هیئت مدیره خود علاوه بر حقوق و دستمزد پاداش پرداخت کرده است.

گزارشی از کارخانه‌ی آجر دهدشت

وجود منابع غنی معدنی روزمینی و زیرزمینی در دهدشت و دسترسی مناسب به بندرهای جنوبی سبب گردیده که در سال‌های اخیر شاهد رشد واگذاری و فروش قسمت‌های مختلف این منابع و معادن به افراد و اشخاص حقیقی متنفذ برای استخراج و غارت اموال طبیعی مردم آن منطقه باشیم. در این بین همواره زمزمه و تکاپوی اشخاص و افراد برای توسعه‌ی مبتنی بر سودِ به اصطلاح سرمایه‌گذاران برای رشد منطقه و ..... از تربیون‌هایشان به گوش می‌رسید و یکی از این سر و صداها کارخانه‌ی آجر دهدشت بود.

مجلسِ سرمایه

وقتی صحبت از جامعه‌ی مدنی و حقوق شهروندی برابر می شود به این معنی نیست که همه در جایگاه برابری در مناسبات تولید قرار می‌گیرند. حتی در پیشرفته‌ترین نظام‌های سیاسی دارای جامعه‌ی مدنی قوی هم طبقه‌ی کارگر دارای حقوق برابری با صاحب سرمایه نیست. اتفاقاً دولت و جامعه‌ی مدنی در مناسبات سرمایه‌داری آن ساختاری است که از این وضعیت تضاد آمیز و فشار بر طبقه‌ی کارگر حمایت کرده و آن را حفظ و بازتولید می‌کنند. در ایران نیز دولت با شعارهای مختلف عدالت‌خواهی و انقلابی‌گری همواره سعی کرده است تا با ایجاد حمایت «مردمی» مشروعیت خود را برای حفظ این مناسبات تأمین کند. اما معنای عدالت‌خواهی دولت سرمایه چه می‌تواند باشد؟!

حرکت از کارگر، برکت برای کارفرما؛ گزارشی از یک کارخانه در استان کردستان

کارخانه‌ای که قرار است درباره‌ی آن بنویسم در استان کردستان شهرک صنعتی دهگلان در فاصله‌ی دو شهر سنندج و دهگلان واقع شده و کارگرانش هم از اهالی این دو شهرند. نه فقط در این کارخانه بلکه در شهرک صنعتی نیز اکثریت کارگران محل سکونت‌شانْ سنندج و یا دهگلان است. هنگامی که شهر در خروس‌خوان و یا نیمه‌های شبِ تاریک در خواب است، دسته‌دسته کارگران فارغ از هر تفاوتی در میدان‌های خروجی شهر به انتظار سرویس نشسته و یا پس از گذراندن شیفتی طاقت‌فرسا به خانه‌های‌شان برمی‌گردند.