تقدیرِ تاریخیِ آن دست‌های لطیفِ کارنکرده

در میانِ تابلوها و علائمِ راهنمایی و رانندگی تابلوی معروفی هست تحتِ عنوانِ «کارگران مشغول کارند». این که کاربردِ این تابلو چیست و در چه مکان‌هایی به کارِ قوانین می‌آید ارتباطِ چندانی به آن چه می‌خواهیم بگوییم ندارد، هرچند بی‌ارتباط هم نیست. فعلاً برای ما این مهم است که به شهادتِ وجودِ این تابلو، این «کارگران» هستند که مشغول کارند و نه سرمایه‌دارها. در واقع هیچ‌‌کَس در هیچ‌کجا تابلویی با عکس یا عنوانِ «سرمایه‌داران مشغولِ کارند» ندیده و احتمالاً نخواهد دید. چون «سرمایه‌داران» در نظامِ سرمایه‌داری نیازی به کار کردن ندارند، به این دلیلِ خیلی ساده که سرمایه‌داران «نیروی کارِ کارگران» را با مقدارِ معمولاً ناچیزی پول خریداری می‌کنند تا کارگران به جای آنها مشغولِ کار باشند.

بازیِ المپیک و پیروزیِ سرمایه

بارون پیر دو کوبرتین اولین کسی بود که فکر برگزاری المپیک نوین را در سر می‌پروراند و این فکر را در سال 1896 متحقق کرد. او به دنبال راهی برای نزدیک کردن ملت‌ها و ایجاد زمینه‌ای برای رقابت جوانان در ورزش به جای رقابت در میدان جنگ بود. از نظر او بازی‌های المپیک می‌توانست به هر دوی این اهداف کمک کند. کوبرتین با وجود داشتن شخصیتی انسان‌دوست، درک درستی از اتفاقات اطراف خود نداشت. به همین دلیل برای جلوگیری از جنگ‌ها، برگزاری مسابقات المپیک را پیشنهاد می‌دهد. بعد از شروع مسابقات المپیک در سال 1896 نه تنها ملت‌ها به یکدیگر نزدیک نشدند، بلکه شاهد جنگ‌های جهانی اول و دوم و جنگ‌های کوچک بسیاری بوده‌ایم. کوبرتین بایستی علت جنگ‌های مختلف را…

وقتی وضعیت معلمان، منحوس‌تر از کروناست

از ابتدای اسفند سال 98 سراسر کشور با بحرانی به اسم کووید 19 روبرو شد. بحرانی که تمامی کشور را به چالش کشید، از سازمان‌ها و اداره‌ها تا بازار و مدرسه‌ها و خانه‌ها. برای مقابله با این ویروس، قطع زنجیره‌ی انتقال و پرهیز از اجتماع توصیه می‌شد. در این بین مسئله‌ی آموزش دغدغه‌ای شد که والدین مانده بودند فرزندان خود را با بی‌خیالی و نادیده گرفتن خطرات ویروس کرونا بر سر کلاس درس بفرستند و یا بی‌خیال آموزش شوند و آن‌ها را به مدرسه نفرستند. در نهایت و با توجه به ضرورت قطع زنجیره‌ی انتقال، مدرسه‌ها به حالت نیمه‌تعطیل درآمد و مسئولان شروع کردند به وضع تبصره‌ها و موادی که نه اولیا نه دانش‌آموزان نه معلمان و نه مدیران مدرسه‌ها…

کارخانه، گودال مرگ کارگران

کارگران در مبارزه‌ی خود علیه شرایط کار و زیست خود، باید کلام و شیوه‌ای را به کار گیرند که مختص به طبقه‌ی کارگر است. در خطر بودن سلامتی کارگران نه برای عدم حمایت از تولید داخلی توسط دولت، و نه برای فقدان رقابت آزاد با سرمایه‌های کارخانه‌های خارجی، بلکه از سیستم تولیدی‌ای ناشی می‌شود که تنها هدف آن افزایش سود است و نبرد نهایی طبقه‌ی کارگر برچیدن چنین سیستمی است. آگاهی از این نبرد نهایی خود اولین گام در پیروزی آن است. هم‌نوایی کارگران با نوع بیان دشمنان خود که برای نمونه مشکلات اقتصادی را ناشی از کمک به کشورهای همسایه، عدم وجود رقابت آزاد و وجود فساد و یا فقدان خصوصی‌سازی سالم می‌دانند، مسیر این آگاهی را سد می‌کند.…

بازخوانی هفت‌تپه‌ی نود و نُه: گزارشی از اعتصاب کارگران هفت‌تپه در بهار و تابستان سال 99

دور جدید اعتصاب کارگران هفت‌تپه از 23 خرداد ماه سال جاری در شرایطی آغاز شد که کارگران هفت‌تپه 2 ماه حقوق خود را دریافت نکرده بودند. در روزهای اول اعتصاب به گزارش کانال سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه، کارگران با تجمع مقابل مدیریت شرکت اعتراض خود را به وضعیت پیش‌آمده اعلام داشتند. در این اعتصاب کارگران بخش‌های مختلف شرکت از جمله بخش اداری و کشاورزی حضور داشتند. کارگران خواستار پرداخت دستمزد، لغو خصوصی‌سازی شرکت هفت‌تپه و همچنین تمدید دفترچه‌های درمانی خود شدند. کارفرمایان شرکت هفت‌تپه نه تنها 2 ماه حقوق فروردین و اردیبهشت کارگران را پرداخت نکرده بودند، بلکه در شرایط سخت بیماری کرونا حتا از پرداخت حق بیمه‌ی کارگران سرباز زده بودند.

قانون‌های کار چیست و چرا باید به آن آگاهی داشته باشیم؟

مجموعه قانون‌ها و آیین‌نامه‌های کار اسنادی هستند که از سوی دولت برای تنظیم روابط کار یعنی روابط بین کارگر و کارفرما تهیه شده است. بنابراین وجود این اسناد نخست نشان‌‌دهنده‌ی وجود و همکاری دو گروه اصلی تعیین‌کننده‌ی اجتماع، یعنی کارگران و کارفرمایان است. دوم نشان‌دهنده‌ی ضرورت دخالت‌ورزی دولت در تنظیم ‌این روابط است. این ضرورت از آنجا برمی‌آید که این دو گروه به خودیِ‌ خود منافعی دارند که آن‌ها را در تقابل با یکدیگر قرار می‌دهد؛ بنابراین نیاز به اسنادی خواهد بود که این روابط را تنظیم کند. دولت به واسطه‌ی اقتدار خود مجموعه قانون‌هایی را تنظیم می‌کند که به این تضاد منافع نظم دهد. پس نظمی وجود دارد و دولت وظیفه‌ی حفظ این نظم را بر عهده دارد.

خصوصی‌سازی، دستمزدهای معوقه و اخراج کارگران: نمونه‌ی کنتورسازی قزوین

حکایت کارگران شرکت کنتورسازی ایران جدید و ناشنیده نیست. همان حکایت کارگران هفت‌تپه، هپکو و آذرآب و مجتمع‌ها و کارخانه‌های دیگر است: خصوصی‌سازی، عدم پرداخت دستمزدها، اخراج کارگران در چند مرحله و سپس تعطیلی. شرکت کنتورسازی در سال 1347 تأسیس شد و کارخانه‌ی آن در سال 1350 در شهرک صنعتی قزوین (اکنون شهرک صنعتی البرز) آغاز به کار کرد. فعالیت اصلی شرکت تولید کنتورهای برق، آب و گاز و صندوق‌های فروشگاهی است. کارخانه با ظرفیت تولید صدهزار کنتور در سال آغاز به کار کرد، در دهه‌ی 80 به ظرفیت تولید یک میلیون کنتور رسید و در سال 1385 اولین نمونه‌ی کنتور داخلی در این کارخانه تولید شد.

حتماً برای شما هم پیش آمده که دستمزدتان متناسب با کاری نباشد که در حال انجام آن هستید. یا افرادی در محیط کار شما با توانایی‌ها و مسئولیت‌های شغلی کمتر، پرداختی‌های بسیار بالاتری داشته باشند. یا حتی وظایف شغلی شما مشخص نشده باشد و کارفرما هر روز انتظارات جدیدی از شما داشته باشد. ممکن است احساس کنید بعد از چند سال کار در یک کارگاه یا سازمان، هیچ ارتقای شغلی نداشته‌اید و تفاوتی با نیروی کار تازه استخدام شده ندارید. اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل منجر به مشخص‌شدن وظایف هر شغل و پرداخت شفاف دستمزدها می‌شود. در این طرح بر اساس جدول مشاغل، دستمزدها دسته‌بندی می‌شوند و میزان مزد بر اساس تجربه‌ی کاری، موقعیت شغلی و سطح تحصیلات تعیین و پرداخت…

روزگار دوزخی کارخانه قند یاسوج

کارخانه قند یاسوج با سابقه‌ی نیم قرن فعالیت، پیرتر‌ین صنعت استان کهگیلویه و بویراحمد می‌باشد. سال 44 در دوران پهلوی در یکی از بهترین نقاط یاسوج کلنگ‌زنی آن آغاز و در سال 46 با دریافت 15 هزار تن چغندر فعالیتش را آغاز کرد. هم‌زمان با آغاز فعالیت کارخانه، زمین‌های اطراف آن و بخش‌های زیادی از دشت آن منطقه به زیر کشت چغندر رفت. کارخانه‌ای که سال‌های متمادی درگیر تعطیلی و راه‌اندازی مجدد بود و شرایط به وجود آمده از همه بیشتر کام کارگران این کارخانه را تلخ کرده است. در تمامی این سال‌ها، ماهی نبوده که کارگر کارخانه قند با آرامش و امنیت خاطر به زندگی خود بپردازد. مدام درگیر اعتراض و اعتصاب بوده است. مسئله آن‌قدر طول کشیده است…

نساجی مازندران: نمونه‌ای از اولویت منافع سرمایه‌داران

نساجی مازندران زمانی آنقدر بزرگ بود که قائم‌شهر را که در گذشته روستایی بیش نبود، به شهری بزرگ تبدیل کرد. نساجی مازندران به حدی پیشرفت داشت که به عنوان قطب اقتصادی شمال کشور شناخته شد؛ که نه تنها مازندرانی‌ها بلکه کارگرانی از سراسر کشور به آن‌جا می‌آمدند و با کار در کارخانه نساجی مازندران روزی خود و خانواده‌شان را تامین می‌کردند. انقلاب که شد کارخانه نساجی مازندران زیر نظر بانک صنعت و معدن درآمد. بعد از انقلاب و در سال 1362 تولیدات در اوج خود قرار داشت به گونه‌ای که مردم برای خرید پارچه‌هایش صف می‌کشیدند. اما در سال 1372 اعلام شد که به دلیل بدهی کارخانه به بانک صنعت ومعدن، به بانک ملی واگذار شده و این آغازی برای…