

با اعلام شیوع کرونا در ایران و غیرحضوری شدن مدارس از اسفند ماه 1398، بسیاری از مدارس غیرانتفاعی کمکم شروع به اخراج بخشی از سرایداران مدارس کردند. حتی در مدارس دولتی نیز با عدم جایگزینی نیروهای سرایداری بازنشسته روبهرو بودهایم. طوری که نیروهای سرایدار حاضر در مدارس باید فشار کاری بینهایت زیادی را تحمل نمایند. این موضوع در حالی است که با توجه به ملاحظات پیآمد همهگیری کرونا انواع و اقسام اضافهکاریهای بهداشتی به شرح وظایف سرایداران افزوده شده است.
متن پیشِ رو گزارش و تحلیلی است از اعتصاب کارخانهی لیلاند مورتورز که یکی از کارخانهجات مهم در صنعت خودروسازی ایران پیش از انقلاب 1357 بوده است. این گزارش توسط «سازمان پیکار در راه آزادی طبقهی کارگر» در دی ماه 1357 منتشر شده است. در اواخر مهرماه همان سال این اعتصاب شروع و با پیروزی کارگران و برآورده شدن تمام خواستههای اقتصادیشان به اتمام میرسد.
تجربهی معلمان در کلاسهای آنلاین تجربهای پرزحمت و تحمیلی است. چیزی که در کلاسهای آنلاین رخ میدهد، اضافهکاری آنلاین است. در تجربهی مدرسهی حضوری، از تکلیف و روخوانی و بحث کلاسی، تا گروهبندی و مشاهدهی تکالیف و امتحانهای کلاسی همگی در ساعت کلاس اتفاق میافتاد؛ زمان تقریبی 60 دقیقه تا 90 دقیقه که مدارس برای کلاس تعیین میکنند، تمام این فعالیتها را در خود جای میدهد اما در کلاس آنلاین تمام این فعالیتها به اجزای متفاوتی تبدیل شده که زمانی را به زمان کلاسی اضافه میکنند.
سلام و عرض ادب خدمت تمام رفقا و همطبقهایهای عزیزم. من هم مثل شما که این متن را میخوانید یک کارگرم، و به تازگی وارد قسمتی از کار در حوزهی ودینگ (ازدواج) شدهام و از نزدیک شاهد لِه شدن استخوانهای کارگرانی در سنینِ مختلف هستم؛ و به شدت در حال رنج کشیدن از تماشای استثمارِ کارگرانی هستم که در این حوزه با پایینترین دستمزد و بالاترین ساعت کار در حال فعالیتاند تا یک شب باشکوه را برای فرزندان طبقهی صاحبِ سرمایه رقم بزنند. ولی نمیتوانم استثمارشدن این کارگران را ببینم و ساکت بمانم. فکر کردم کوچکترین کاری که میتوان برای آگاه شدن آنها انجام داد.
حدود 50 میلیون نفر به اعتصاب دوروزهی هند در هفتهی گذشته پیوستند؛ اعتصابی علیه سیاستهای نئولیبرال و ضد کارگری دولت. کارگرانِ بانکها، کارخانهها و حملونقل عمومی ارائهی خدمات را در شش ایالت بزرگ مختل کردند. در این متن ابتدا به اعتراضات اخیر میپردازیم. و سپس برای فهم بستر مبارزاتی هند، به اعتصابات سال گذشته و زمینهی آن نگاهی میاندازیم. ضروری است که در متونی دیگر به اجرای سیاستهای نئولیبرالی در هند و تاریخ مقاومت کارگران در برابر آن بیشتر بپردازیم و بیاموزیم.
با شروع سال ۱۴۰۱، طبق روال سالهای گذشته، در فازهای مختلف عسلویه و سایر پتروشیمیهای جنوب، حملهی دیگری از سمت کارفرمایان و پیمانکاران پتروشیمیها شروع شده است. یکی از دلیل شروع اعتراضات این است که اکثر کارفرمایان و پیمانکاران حاضر به افزایش مزد در حدود همین حداقلی که از سمت شورای عالی کار تعیین شده نیستند. همچنین از سوی برخی از کارفرمایان که حاضر به افزایش مزد شدهاند، زمزمههایی مبنی بر افزایش 37 درصدی مزد شنیده میشود، که در واقع این مبلغی کمتر از مبلغ مصوب ادارهی کار است.
در تاریخ ششم آبان ماه 1287 خورشیدی، مصادف با بیست و هشتم اکتبر 1908 میلادی، یکی از آموزندهترین مبارزات کارگران در تاریخ مبارزهی طبقاتی در ایران اتفاق افتاد. در حدود 150 نفر از کارگران دباغ تبریز، از سه دباغخانه، برای افزایش دستمزد و بهبود شرایط طاقتفرسای کار، دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب در زمان تشدید تضاد منافع دول امپریالیستی در ایران، به ویژه امپریالیسم بریتانیا و روسیهی تزاری در ایران اتفاق میافتاد. در این گزارش کوتاه نگاهی به این رخداد تاریخی میاندازیم.
امروز که این یادداشت را مینویسم تقریباً دو سالی است که کلاسهای درس آنلاین شدهاند. وضعیت تحصیلی دانشآموزان به شکل فاجعهباری با اُفت تحصیلی همراه بوده است. کلاسهای آنلاین که نتیجهی مستقیم سیاستهای آموزشی و سالهای طولانی حذف خدمات بخش عمومی و بیکیفیتسازیِ آنها بوده و با پرهیز از ساختِ فضاهای آموزشی جدید و استخدام معلم، کلاسهای پرجمعیت، و ناچارسازی معلم برای اتخاذِ شغل دوم و سوم، تمرکزِ پایین معلمان در حین تدریس و کاهش کیفیت آموزشی را به بار آورده است.
من معلم یکی از مناطق حاشیهای تهران هستم و طی این دو سال تعداد بالایی از دانشآموزان من ترک تحصیل کردهاند. موضوع دردآوری که هر چند وقت یکبار با تذکر معاون آموزشی که «غیبت فلان دانشآموز را دیگر اعلام نکنید!» تثبیت میشود. لیستهایی که هنوز کمی بیش از یک ماه از شروع تحصیل نگذشته و چندین ترک تحصیلی دارد و چند غایب مستمر که کاندیداهای ترک تحصیلی بعدی هستند. این تجربه که در زمانِ آموزشِ حضوری هم وجود داشت، در شرایط آنلاین به شدت تشدید شده است. کاش آمار دقیقتری از این موضوع در دست بود؛ اما من با پرسوجو از کادر مدرسه هم نتوانستم آمار چندان دقیقتری به دست آورم.
آنچه میخوانید گزارشی از یک شرکت آمبولانس خصوصی است که کارگران این شرکت عبارتند از رانندگان، پرستاران و یک منشی. در هر گام که شرایط این کارگران را با هم مرور میکنیم به ویژگیهای مشترکی میان کارگاه و کارخانه محل کارمان با آن برمیخوریم و بیش از پیش در مییابیم که ما کارگران در هر جا و با هر رنگ و لعابی که نامیده شویم، خواه پرستارمان بگویند یا صنعتگر، خواه پاکبان بنامندمان یا خدماتی و خواه معلمی در کلاس درس باشیم یا نیروی صنعت نفت، زیست و معیشتمان شبیه به هم بوده و به همین اندازه نیز سرنوشتمان بههم گره خورده است.