یکی از حربههای دولت سرمایهداری، پیشبُرد سیاستهای رسوا شدهی پیشین در قالب نامهایی جدید است تا ماهیت واقعی و طبقاتی سیاست را در پرده کند. همانگونه که روزگاری «سرمایهدار» به «کارآفرین» بدل شد، همانگونه که روزگاری حذف مقرارت حمایتی از نیروی کار به نام دلنشینتر افزایش انعطافپذیریِ نیرویکار خوانده شد؛ امروز هم خصوصیسازی تحت نام «مولدسازی داراییهای دولت» به عرصه بازگشته است. به گفتهی دولت، مولدسازی یعنی فروش داراییهای راکدماندهی دولت به بخش خصوصی. عجب! ظاهراً اینگونه بهنظر میرسد که دولت گمان برده سرمایهداران استفادهای مولد از این داراییها خواهند کرد.
در یکی دو هفتهی پیش از زمان نگارش این متن، مجدداً بحثی پیرامون اموال و داراییهای خارج شده از کشور توسط بازماندگان سلطنت پهلوی مطرح شده که با واکنشهای بسیاری روبهرو بوده است. شروع دوبارهی ماجرا از جایی بود که سخنگوی دولت ایران در اظهاراتی مدعی شد بخشی از جواهرات و تاجهای سلطنتی و 384 چمدان حاوی تکه جواهرات و الماس و ... در هنگام فرار شاه مخلوع و خانوادهاش از کشور خارج شده است. این اظهارات واکنش فرح پهلوی را در مصاحبه با رادیو فردا در پی داشت که طی آن شهبانوی پهلوی ادعا کرد حتی به هنگام خروج از ایران، جواهرات شخصی خود را نیز در گنجههای کاخ نیاوران برجای گذاشته و اگر ثروتی که سخنگوی دولت از…
مادر جونز یکبار در پاسخ به یکی از نمایندگان کنگره که محل اقامت او را پرسیده بود، جواب داد: «من مقیم آمریکا هستم ، گیرم درست نمیدانم در کجایش. هر جا که برای رهایی از بهرهکشی مبارزهای درگیر باشد، خانهی من آنجاست، یعنی گاه در واشنگتن، گاه در پنسیلوانیا و گاه آریزونا یا تگزاس یا مینهسوتا یا کلرادو. راستش خانهی من چیزی مثل پاشنهی کفشم است، با خودم اینور و آنور میکشمش.»
برعکس تمامی اخبار کذب و پوششهای منفعتطلبانهی رسانهها، که رسالتشان کمک به بازتولید مناسبات سرمایهداری و نشان دادن ظاهری آراسته و مزین از سرمایهداری غربی با شعارهایی مثل آزادی و برابری است؛ به همان اندازه که سعی در نشان دادن ظاهر فریبندهاش دارند، به همان اندازه نیز سعی در مخفی کردن باطن گندیدهاش دارند؛ نظام سرمایهداری بر پایهی استثمار کارگر توسط سرمایهدار استوار است و در این راه برایش فرقی ندارد کارگری که استثمار میکند نیروی کار مهاجر یا ناشی از مهاجرت است یا نه؛ هرچند که برای استثمار کارگران مهاجر دستش بازتر است.
در سالهای اخیر برنامهای تحت عنوان «تونل زمان» از شبکهی فارسیزبان منوتو پخش شده است که مدعی گردگیری و مرور خاطرات گذشته و یادآوری نوستالژیک زمانهای قدیم است؛ البته با یک فیلتر زمانی مشخص. همهی اینها برای این برنامه تا 22 بهمن 1357 اعتبار دارند. بدینترتیب، در واقع این برنامه، حول بازنمایی جلال و شکوه دورهی پهلوی و تأکید بر «چی بودیم و حالا چی شدیم» میگذرد. هتلهای مجلل 5 ستاره، کابارهها و مراکز تفریحی عیش و عشرت، اقتصاد درخشان زمان شاه.
کشورهای G7 هنوز گستاخانه گمان میکنند تنها مردم متمدن روی زمیناند و مابقی کشورها در مقایسه با آنها صرفاً مشتی وحشیاند. اما واقعیت این است که امروزه کشورهای زیادی نهتنها برای توسعهی صنعتی خود به نفت نیاز دارند، بلکه انواع امکانات و پول کافی برای خریدن آن را هم در اختیار دارند. بنابراین، برخلاف آنچه کشورهای G7 دربارهی خود تصور میکنند، در واقع این کشورها خریداران عمده و اصلی نفت در بازار جهانی نیستند.
در دانشگاه برای آنکه بتوانم اندک پولی برای هزینههای سرسامآورِ زندگی دستوپا کنم و باری از دوش خانواده بردارم، به فکر به کار بستن مهارتهایی افتادم که از سالهای قبل یا در کلاسهای دانشگاه یاد گرفته بودم؛ این مهارتها شامل انجام تحقیق و نوشتن و ترجمه بود. نخستین مواجههام با بازار و تقاضا برای کاربست این مهارتها در خود دانشگاه بود: درخواستهایی برای انجام تحقیقها و تکالیف همکلاسیها یا سالپایینیهایی که یا پولدار بودند یا افرادی خوشگذران که وقت چندانی برای مطالعه و تحقیق نداشتند ولی در عوض وُسعشان آنقدر بود که وقت و انرژی کس دیگری را بخرند و ثمرهاش را با افتخار به استادان ارائه دهند و از شر نمرههای ناپلئونی و تمدید سنوات خلاص شوند.
شاعری آلمانی جملهای دارد به این مضمون «انسان وقتی بازی میکند به واقع انسان است». دیگرانی نیز خود زندگی را به یک بازی تشبیه کردهاند، البته بازیای که واقعی است و قواعد خاص خود را دارد. یکی از بازیهایی که توانسته در این زمانه بیشترین توجه را به خود جلب کند بازی فوتبال است.
چند سالی است برنامهای تلویزیونی به نام «میدون» در حال پخش از صداوسیما است. این برنامه رونوشتی از برنامهای مشابه در خارج از ایران به نام «Shark Tank» است که از سال 2009 در شبکه ABC آمریکا پخش میشود. شاکلهی اصلی این نوع برنامهها تشکیل شده است از چند داور که بیشترشان یا صاحبان شرکتها و هلدینگهای مالی بزرگ هستند و یا مشاورهای انگیزشی که قرار است به این برنامهها چاشنی هیجان اضافه کنند.
«کارگران گالیسیایی چه میخواهند؟» برای پاسخدادن به این پرسش باید به چند دهه قبلتر، به دوران جنگ داخلی اسپانیا و سرکوبِ فاشیستیِ جمهوریخواهان نگریست. طی جنگ، در شمال غرب، کارگران و دهقانانِ گالیسیا پس از ایالت آندالوسیا متحمل بیشترین تلفات و خسارات شدند. برخلاف ایالاتی چون باسک و کاتالونیا، مقاومت جمهوریخواهان در این ایالت حتی پیش از اعلام آغاز جنگ داخلی در هم شکسته شد. سربازان فرانکو – که خود زادهی گالیسیا بود – بیش از 80000 نفر را از دم تیغ گذراندند. سپس، استفاده از زبان گالیسیایی که چیزی در حدود یک میلیون گویِشور داشت ممنوع شد و از آن زمان، جمعیت قابلتوجهی از مردم گالیسیا برای در امان ماندن از آزار و اذیتِ فاشیستها مجبور به ترک وطن…