

در ماههای اخیر هر بار به بهانهای موجی از نفرت روانهی مهاجران افغان ساکن ایران شده است. افغانها در ایران، سوریها در ترکیه و لبنان، فیلیپینیها و پاکستانیها در قطر، مکزیکیها و آمریکای لاتینیها در آمریکا، همگی قربانی یک سیاست واحدند: همگیشان برای پاییدن نظم سرمایه است که مجبور به تحمل شرایط نابهسامان خود هستند و این شرایط تغییر نخواهد کرد مگر آن وقت که خود این نظم با تمام بالا و پایینش برچیده شود.
مشخص می شود که چگونه دولت به نمایندگی سرمایهداران، با کاهش دستمزد کارگران و در نتیجه افزایش سود سرمایهداران و انباشت بیش از پیش سرمایهها، چطور میزان معیشت را کاهش و کارگران را به سوی فقر هدایت میکند. همانطور که مشاهده میکنید بهانه اینکه افزایش حقوق تا سطح تورم، ایجاد تورم بیشتر میکند دروغ محض است. در واقع تورم یا ارزانسازی نیرویکار مثل یارانه و کمک مالی دولت به سرمایهداران است تا بتوانند سود بیشتری از استثمار و بهرهکشی نیرویکار بهدست آورند.
سرویس شدن به دلیل مزدبگیری و باجی که میدهی، درماندن در تأمین مایحتاج اولیه، حس شرمندگی در مقابل زن و بچه، پیچیدن پژواک صدای تحقیرها و بیعرضه خطاب شدن از سوی بقال سرکوچه در مغز، غرولند کردنهای سرکارگر، فرمایشات کارفرما، تهدید به اخراج، جواب صاحبخانه را دادن و ... میتواند زمینههایی مناسب برای خوردن آخرین چایی یا کشیدن آخرین نخ سیگار باشد و با خودت زیر لب زمزمه کنی: قید این زندگیِ نکبتی را میزنم. مرگ کارگران پتروشیمی چوار ایلام باید زنگ بیدار باشی برای ما زندهها باشد، تا خود را بیشتر به علم مبارزهی طبقاتی تسلیح نموده و بتوانیم تحلیل دقیق و مشخص از شرایط مشخصی داشته باشیم، دست به عمل صحیح طبقاتی بزنیم و هر روز با خود…
در ماههایی که گذشت دو سانحهی ریزش معدن در طزره و سقوط جرثقیل در یکی از کارگاههای ساخت مترو، مسئلهای را در جامعه مطرح کرد که هر روزه طبقهی کارگر با آن دست و پنجه نرم میکند: نبود ایمنی در محیط کار و متعاقب آن سوانح کار. سوانح برای کارگران همواره بخشی از چالش محیط کار بوده و هست و سرمایهدار نیز با آن بهعنوان بخشی طبیعی از مسائل کار برخورد میکند؛ «بخشی طبیعی» که نیاز به تلاش برای بهبود آن تنها زمانی حس میشود که کارد را به استخوان کارگران رسانده باشد و اعتراض آنها را به همراه داشته باشد؛ اعتراضی که ترس به اندام سرمایهداران بیندازد و باعث شود آنها موقعیت خود را متزلزل ببیند.
تاریخ مبارزهی طبقاتی به مسائل بسیاری گره خورده است و چنددستگیهای موجود در جوامع مختلف را به همین واسطه میتوان درک کرد؛ مسائل مربوط به سیاهانِ آمریکا، که از دیرباز وجود دارند، در همین بستر قابل بررسی است. بررسی اجمالی کیفیاتِ مبارزهی سیاهان برای حقوق خود در سدهی اخیر در آمریکا پرسشهایی را پیشروی ما میگذارد که در گام اول طرح پرسشها و سپس یافتن پاسخهایی برای آن میتواند راهگشای مبارزهی ما کارگران با جنبههای مختلف سیستم سرمایهداری باشد. پرسشهایی از این قبیل که اساساً چنین مسائلی در جامعهی کنونی اولاً از کجا ریشه میدواند و ثانیاً چگونه قابل حل شدن است؟ آیا میتوان در نظامی که بر بهرهکشی انسان از انسان بنا شده است، پاسخ نهاییای برای این مسائل…
بسیار پیش آمده است که در خیابان، پارک، سر چهارراه و حتی در میان دوستان و فامیل و در میان همکارانمان شاهد درد و رنج اشخاصی باشیم که هم خودشان و هم خانواده و جامعه را دچار تأسف و اندوه میکنند. مقولهای پیچیده که آن را آسیب اجتماعی میدانند و با اصرارْ کسانی را که دچارش میشوند، بیمار مینامند. وضعیت نکبتبار و اسفناک دچارانِ این معضل تمامی ناظران را درگیر حزنی بیپاسخ میکند. اعتیاد چیست؟ و چگونه زندگی انسان را به نابودی میکشد؟ در جامعهای که هر روز بیشتر از دیروز در انقیاد سرمایه هستیم، نیروی کارمان چپاول میشود، نادیده گرفته میشویم و مدام در معرض اتهام قرار داریم، باید به ریشهها نظر کنیم تا با درک هر چه بیشتر…
من به معنای دقیق کلمه راننده نیستم، بلکه مسافربر یا مسافرکش اسنپ هستم؛ کارگری که کارش جابهجایی مسافران است. در چارچوب شرکت اسنپ، مسافرکشی و رانندگی کردن نیز به مانند سایر کارها، صَرف نیروی کاری است که در جامعهی سرمایهداری به شکل کالا درمیآید و به فروش میرسد. کار مسافرکشی، فرسودن قوای ذهنیـبدنی بهمنظور کسب معاش است، بدون هیچگونه تحقق خویشتن. ساعتها باید مشغولِ پا بر روی پدال گذاشتن باشی و مسافران را به مقصدشان برسانی. کار مسافرکشی به کارگیری توان بدنی و ذهنی راننده در جامعهی مبتنی بر مالکیت خصوصی سرمایهداری است و از منظر تقسیمکار اجتماعی در بخش تولید خدمات قرار میگیرد. رانندگان یا بهتر بگوییم مسافرکشان اسنپ نیز بخشی از طبقهی کارگر هستند که نیروی کارشان را…
در کشور بنگلادش با نرخ بیکاری کمتر از یک درصد، همیشه برای شما شغل وجود دارد و تورم در این کشور سالانه کمتر از 4 درصد است و عموماً نگرانی بابت افزایش قیمتها وجود ندارد. بنگلادش هشتمین کشور پرجمعیت جهان و به شدت متراکم با منابع طبیعی و خاک حاصلخیزِ بسیار کارآمد برای کشاورزی است. این کشور صد میلیون کارگر دارد و میلیونها کارگر مهاجر بنگلادشی نیز در کشورهای دیگر مشغول به کار هستند. تولید صنعتیْ یک سوم اقتصاد را شامل میشود و بهرهبرداری از معادن در سالهای اخیر با سرعت در حال رشد است. نرخ رشد کل اقتصادی در این کشور بسیار بالاتر از میانگینهای جهانی و نزدیک به ده درصد در سال است. نرخ مالیات اشخاص در این…
در روزهای گذشته مجلس شورای اسلامی، «نمایندگان مردم» به مصوبهای رأی مثبت دادند که در آن بهدلیل «تغییرات جمعیتی» و «ناترازی منابع»، افزایش «سن بازنشستگی» بهعنوان «یکی از عوامل تأثیرگذار در بهبود وضعیت صندوقها» اعلام شد. در پی خبر چنین مصوبهای، که پیشتر هم از گوشه و کنار به گوش کارگران رسیده بود، پیدرپی متنها و ویدئوهای توجیهی منتشر شد. اصطلاحات و استدلالهایی که برخلاف ظاهر خنثی و بیطرف و بهظاهر علمیشان، کاملاً طبقاتیاند و به نفع طبقهی سرمایهدار ایران، منافع طبقهی کارگر را وارونه نشان داده یا پنهان میسازند. در تحلیل نهایی، چنان تهاجمی به جان و مال کارگران ترتیب میدهد، که چرخهای سود و بهرهکشی سرمایه را با خون کارگران سیراب کند. اما بگذارید پرده از راز این…
طبقات زحمتکش ایران از سال 56 دست به انقلابی علیه دولت پهلوی زدند و در افتوخیزشی 4 سالهْ افق سیاسی این طبقه به دست حزب سرمایهدارانهی جمهوری اسلامی و حزب فراگیر بورژوازی که در دمودستگاه ولایت فقیه خلاصه شده بود شکست خورد. این شکست باعث عقبنشینی وسیع طبقهی کارگر شد و دست این طبقه را از اتحادیهها و سازمانها و احزابش کوتاه کرد. چنین شرایطی باعث شد که یکی از بیسلاحترین طبقات کارگری در مقابل طبقهی سرمایهدار و دولتش قرار بگیرد. به یُمن این وضعیتْ دست طبقهی سرمایهدار و دولتش در تحمیل شداید و سختیها بر طبقهی کارگر باز بود که نتیجهاش ایجاد عظیمترین انباشت ثروت در یک طرف و عظیمترین بهرهکشی و فقر و فاقه در طرف مقابل شد.…