

کارگران کارخانه ساسان در پاسخ به این پرسش که «چرا اعتراضی نمیکنید؟» میگویند: «فایدهای ندارد، همهمان را هم اخراج کنند باز تن به خواستهی ما نمیدهند. اینجا جای ماندن نیست که بخواهی چیزی را عوض کنی، همه دنبال نفع خودشان هستند، قرار اعتصاب گذاشتیم اما بچهها جاخالی دادند و یکی دو نفر نقرهداغ شدند و...» ناامیدی از تغییر وضع فلاکتبار کاریـمعیشتی و عدم اعتماد بهنفس و اتحاد میان کارگران و در عین حال سیستم سلسلهمراتبی که به رقابت میان کارگران دامن میزند، موجب تعمیق و تشدید گرایش به تخریب شخصیت کارگران نسبت به همطبقهایهای خود و خودشیرینی آنان برای بالادستیها به منظور کسب ترفیع شغلی میشود. در کارخانههایی که مانند ساسان، فضای مطالبهگری و مبارزهی صنفی در جریان نیست، باید…
افزایش تنها 27 درصدی حداقل دستمزد سال 1402 درحالی بود که بنابر آمار مرکز آمار، در سالی که گذشت تورم 47.7 درصدی را تجربه کردیم. همین مسئله باعث نارضایتی بخشهای وسیعی از کارگران و زحمتکشان جامعه و اعتراض بسیاری از فعالان کارگری شد. از این جهت بود که «حسین حبیبی»، از اعضای بلندپایه و باسابقهی شوراهای اسلامی کار، شکایتی را ذیل عنوان «ابطال بخشنامهی افزایش غیرقانونی دستمزد ۱۴۰۲ شورای عالی کار» از وزارت کار ثبت کرد که در نهایت توسط دیوان عدالت اداری رد شد. در این متن قصد داریم به رابطهی دستمزد طبقهی کارگر، طبقهی سرمایهدار، دولت و تورم بپردازیم. اما پیش از آن ببینیم حسین حبیبی چه آگاهیای از موضوع داشته و چه درکی را میان کارگران ترویج…
تنها 52.5 درصد کارگران ساختمانی بیمه هستند و 47.5 درصد کارگران فاقد بیمه هستند. کارگران تنها در صورتی میتوانند از بیمهی تأمین اجتماعی استفاده کنند که پروانهی مهارت کسب کرده باشند، قرارداد کاری داشته باشند و حق بیمه بپردازند. بخش وقیحانه و بیشرمانهی ماجرا اما آنجا است که بسیاری از کارفرمایان، کارگران ساختمانی را بدون قرارداد به کار میگیرند. تازه این موضوع تنها شامل بخش قانونیِ نیروی کار است و قریب به اتفاق کارگران ساختمانیِ مهاجر در این آمار حضور ندارند. با این اوصاف، کارگر بدون قرارداد، نمیتواند تقاضای بیمه کند و باید بدون بیمه به کار خود ادامه دهد. میتوان فهمید که چگونه این قوانین، تماماً بهنفع سرمایهداران کار میکند و دست کارگران به جایی نمیرسد.
اشرافیت کارگری با زندگی و دغدغههای کارگران آشناست؛ خودش روزی مثل یک کارگر عادی زندگی کرده و طعم گرسنگی را چشیده است. او به خوبی میداند که تا کجا و چگونه باید کارگران را تحت فشار قرار داد. مانع متحد شدن کارگران میشود و رقابت را بین کارگران دامن میزند. از صحبتهای یواشکی کارگران باخبر است و میداند کجا باید محمود را راضی کند تا سرِ کیسه را شل کند؛ تا گرفتار خشمِ توفانی کارگران نشوند. بهترین لقب برای عموبهرام را کارگران بارچین برای یک اشرافیت کارگری انتخاب کردهاند: بهرام لجن.
کارگران در سال جدید با افزایش حدود بیست درصدی دستمزد خود مواجه شدند. این افزایش در میزان دستمزدی که خودش بسیار پایینتر از حداقلهای مورد نیاز و رشد تورم است، کارگران را در شرایط دشوارتری نسبت به سال قبل قرار میدهد. لذا طبیعی است که با مقاومت پراکنده یا متحد کارگران کارخانهها و رستههای مختلف مواجه شود.
هر روزه در آگهیهای استخدامی، با عباراتی از قبیل «به یک کارگر سادهی فروش نیازمندیم» مواجه میشویم. از نتایج سیستم سرمایهداری، طبقهای در جامعه است که خود، هیچگونه مالکیتی بر ابزار تولید دارد و تنها مالک نیروی کارشان هستند. لذا، این طبقه برای امرار معاش، ناچار به فروش نیروی کار خود به کسانی میشود که مالک ابزار تولید و همچنین سرمایه هستند (یعنی طبقهی سرمایهدار) تا شاید بتوانند از این طریق به رفع نیازهای اولیهی خود بپردازند و بقای حیات خود و خانوادهشان را موجب شوند. اما در ادامه میبینیم که این طبقه از جامعه (طبقهی کارگر) برای رفع همین نیازهای اولیه، با چه مصائب و دشواریهایی دست و پنجه نرم میکند.