نمایشنامهی «رقابت برای نشستن سرِ سفرهی خالی» رفتار و کنشِ دو کارگر را در موقعیتی یکسان در برابر کارفرما به تصویر میکشد. یکی به سادگی با وعدههای پوچ و توخالیِ کارفرما رام میشود و در وضعیتی که سه ماه حقوق عقب افتاده دارد، با التماس و دعای طولِ عمر برای کارفرما پا پَس میکشد. و کارگر دیگری که با آگاهی و اراده، قدم به قدم کارفرما را سرِ جایش مینشاند و به عقب میراند. چرا چنین است؟ شاید به نظر برسد که ویژگیهای شخصیتی آدمهاست که کارگر اولی را از دومی متمایز میکند و باعث میشود که دومی رفتار متفاوتی در پیش بگیرد. اما در خلالِ گفتگوهای نمایشنامه درمییابیم که نیرو و توانِ کارگر دوم ناشی از نیروی اتحاد کارگرانی…
حالا اگر دقت میکردی، جمع شدن یک قطرهی کوچک اشک در زاویهی چشم راست مراد را میتوانستی ببینی. من زل نزدم. با اینکه برایم غریب میآمد، اما زل نزدم -بیچاره خلیل- با آن هیکل درشت و خوشتراش. همانطور که مراد میگفت. سه روز مصلوب زیر آفتاب. آدم میخشکد و پلاسیده میشود. تکتکِ چینهای صورت مراد به تو میگفت که چقدر به خلیل دلبسته بوده و دوستش داشته است.
این نمایشنامه تقدیم میشود به: کارگران اخراجی و تمامِ قربانیانِ قوانینِ ناعادلانهی کار. دکترِ عبوث پُشت میز نشسته، بیمار در میزند و وارد میشود...
دو شعر از کتاب «شعرهای ممنوعهی آمریکای لاتین»، گردآورنده و مترجم: حسین دُرفکی، نشر امروز، آذر 63 برگرفته شدهاند.
«از نیمه راه یک صحنه» نمایشنامه است و داستانش از خلال گفتگوی میان دو شخصیت میگذرد؛ یکی نماینده و دیگری کارمند. اساس نوشته را هم آنها راه میبرند. گفتگویی است سرنوشت ساز، در یک سالن کنفرانس که آن دو را در مقابل هم قرار داده است. میان آن که میرَنده است و متعلق به گذشته و آن که پوینده است و سازندهی آینده.
قاضی ربیحاوی، داستاننویس و فیلمنامهنویس ایرانی زادهی 1335 در آبادان است. از جمله آثار او میتوان به مرداد پای كورههای جنوب، نخل و باروت، خاطرات یک سرباز، و از این مكان اشاره کرد. داستان بلندیهای آتش، به سال 1358 در مجموعهی داستان کوتاه حادثه در کارگاه مرکزی، نشر دامون، منتشر شده است.
كشتی مسافرتی اوسكودار آمادهی حركت شده بود و عمَر و پدرش هم سوار این كشتی بزرگ شده بودند. اوسكودار مسافران جزیرههای همجوار را به یكدیگر و نیز شهر بزرگ جابهجا میكرد.
دیگر دیر شده است. آیتن زیر نور بیجان چراغی که از سقف اتاق آویزان بود مشغول خواندن آگهیهای هفتگی روزنامه بود. در ضمیمهی روزنامه جهت اطلاع مشتریان، سیاههای از کالاهای جدید چاپ شده بود.
با امید به آگاهیِ روزافزونِ زنان و مردانِ کارگر، نمایشنامه « پرسشنامه ، یا اطلاعات عمومی برای مسئولیت عالیرتبه» تقدیم میشود به کارگرانِ ساختمانی
فیلم کودک و استثمار ساختهی محمدرضا اصلانی در فاصلهی سالهای 58 تا 61 به سفارش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخته شد. این فیلم پس از اشارهای گذرا به شرایط بینالمللیای که توسعهی سرمایهداری در کشورهای پیرامونی را موجب میشود، کار، زندگی و دیگر وجوه زندگی کودکان کارگر را به تصویر میکشد.