

ادبیات و هنر کارگری در سایت کارخانه، جایی است برای معرفی و انتشار تولیدات ادبی و هنری که در خدمت مبارزه و منفعت طبقاتی طبقه کارگر هستند. ادبیات و آثار هنریای که از کارگر و مبارزه هر روزهاش علیه ستم طبقاتی میگویند، آرمانها و آرزوهای طبقه کارگر را به تصویر میکشند، و شرارهی آتش امید را در دل کارگران زنده و روشن نگه میدارند.
نجیب سرایدار ساختمان است و با زن و دو بچهاش در اتاقکی سه در پنج گوشهای از پارکینگ طبقهی منفی 2، زندگی میکند. ساختمان چهل و نه واحد دارد که با اتاقک نجیب میشود پنجاه تا.
صمد در آثار خودش نه تنها مقولاتی چون اختلاف طبقاتی و پیامدهای آن را برای کودکان بازگو می کند بلکه خودش نیز بهعنوان نویسنده موضعی بیطرف نداشت و در این نبرد طبقاتی در کنار طبقهی کارگر ایستاده بود. از اینرو می توان از ایشان بهعنوان هنرمندِ مبارز یاد کرد. بر ماست که یادش را گرامی بداریم و آثارش را خانهبهخانه بهدست فرزندان طبقهی کارگر و محرومان برسانیم. این واقعیت که خرید کتاب برای کارگران تقریباً مثل سفر به مریخ دستنیافتنی شده است، دلیل بر کمرونق بودن بازار کتاب خصوصاً کتابِ کودک نمی شود. در کتاب فروشی های بزرگ شاهد حضور نشرهای فراوان با کتاب های رنگ و لعابدار برای کودکان در موضوعات متنوع هستیم.
همهی ارتشهای شما همهی جنگندههای شما همهی سربازان شما یک طرف، پسری که سنگی در دستاتش نگه داشته و آنجا ایستاده است تنهای تنها، یک طرف. در چشمهای او من خورشید را میبینم در خندههای او من ماه را میبینم در شگفتم من فقط در شگفتم چه کسی ضعیف است چه کسی قوی چه کسی حق است و چه کسی باطل و من آرزو میکنم و من فقط آرزو میکنم که ای کاش حقیقت زبانی داشت.
تاریخ مبارزهی طبقاتی به مسائل بسیاری گره خورده است و چنددستگیهای موجود در جوامع مختلف را به همین واسطه میتوان درک کرد؛ مسائل مربوط به سیاهانِ آمریکا، که از دیرباز وجود دارند، در همین بستر قابل بررسی است. بررسی اجمالی کیفیاتِ مبارزهی سیاهان برای حقوق خود در سدهی اخیر در آمریکا پرسشهایی را پیشروی ما میگذارد که در گام اول طرح پرسشها و سپس یافتن پاسخهایی برای آن میتواند راهگشای مبارزهی ما کارگران با جنبههای مختلف سیستم سرمایهداری باشد. پرسشهایی از این قبیل که اساساً چنین مسائلی در جامعهی کنونی اولاً از کجا ریشه میدواند و ثانیاً چگونه قابل حل شدن است؟ آیا میتوان در نظامی که بر بهرهکشی انسان از انسان بنا شده است، پاسخ نهاییای برای این مسائل…
اخیراً در چند رسانه از چپ و راست، تجلیل فیلم «آرژانتین 1985» را شاهد بودهایم که همذاتپنداری با آن توجه ما را به خود جلب کرده است. فیلمی که برخی آن را دورنمایی از فردایِ ایرانِ بدون جمهوری اسلامی دانستهاند؛ آن هم با این تفسیر که کافی است مردم ایران آن کیفیتِ محقق شدن دموکراسی در آرژانتین، که در پیِ اجرای عدالت بوده است، را پیش چشم داشته باشند تا برای آن فردایِ موعود، از همین الان ذهنهای خود را آمادهی آن دموکراسی و تحققش در ایران کنند. از میان همهی آن بَهبَه و چَهچَههایی برای فیلم بود که به نوشتهای برخوردیم تحت عنوان «آرژانتین ۱۹۸۵ و معضل عدالت انتقالی» منتشره در رادیو زمانه. تلاش میکنیم بحثی حول این فیلم…
در سطح مناسبات اجتماعی ما شاهد آشکار شدن شکاف عمیق میان ثروتمندان و فقرا هستیم و چنین شکاف عظیمی نیز، نفرت و خشم طبقاتی را به همراه دارد. این خشم و نفرت طبقاتی برخاسته از پدیدار شدن تضاد کار و سرمایه است که لرزه بر اندام سرمایهداران، نظریهپردازان، هنرمندان و سینماگران بورژوایی انداخته است. به همین دلیل است که این سینماگران با ارائهی تصویری غیرصحیح، کاذب و اهریمنی از کارگران، بر سرکوب و کنترل این لشکر اهریمنی خطرناک مهر تأیید خود را میزنند. د راین یک دهه فیلمهای زیادی با این محتوا ساخته شده و فیلم «همهچیز برای فروش» تنها یک نمونه از آن است.