

دولت راستگرای هند تا بدینجا از همهی ابزارهای مدرن برای سرکوب اعتراضات تاریخی کشاورزان استفاده کرده است. این وسط چیزهای بسیاری در خطر است: سیستم کشاورزی که مردم هند را از قحطی حفظ کرده است در آستانهی بیثباتی است و کشاورزان هند در آستانهی ورشکستی هستند. دولت هند و میلیاردرهای پشت سرش بر سر چهارراه تاریخی قرار گرفتهاند: آنها محاسبه کرده بودند که اگر بتوانند سیاست و اقتصاد روستایی هند را زیرو رو کنند میتوانند سالها قدرت خود را در بالای هرم حفظ کنند.
بسیار پیش میآید به هنگام مصاحبه برای استخدام در یک موقعیت شغلی پس از اعتراض کارگر به دستمزد پایین، کارفرما به کارگر گوشزد میکند که «ما همیشه اضافهکاری اینجا داریم با اضافهکاری دستمزدت زیاد میشه». بسیاری از مواقع در صورت پذیرش اضافهکاری اجباری او میتواند آن موقعیت شغلی را بهدست آورد. از آنجایی که حداقل مزد مصوب در هر سال زندگی کارگران را تامین نمیکند، وجود اضافهکاری اجباری چه بسا باعث خشنودی بسیاری از کارگران میشود. کارفرمایان امکان اضافهکاری در محیط خود را بهمنزلهی مزیتی برای کارگران جا میزنند؛ چرا که کارگر میتواند دستمزد خود را به بیش از دستمزد مصوب افزایش دهد. پرسش این است که کدام طرف ماجرا در واقعیت از اضافهکاری سود میبرد: کارفرما یا کارگر؟
امروزه مدام میشنویم که «مدیریت غلط و ناکارآمد و غیرعلمی باعث تمام بدبختیهای ما است.» این صحبت را از زبان بسیاری آدمها شنیدهایم. از تلویزیون و رادیو و رسانههای رسمی و غیررسمی گرفته تا سخنرانیها و تحلیلها و بیانیههای مختلف و اظهاراتِ کارشناسی و غیرکارشناسی در سمینارها تا دورهمیهای خانوادگی. گویا بر سر این موضوع اجماعی صورت گرفته که همه چیز زیر سرِ مدیریت است. البته بیشتر اوقات برای کلمهی مدیریت یک پسوند یا پیشوندی انتخاب میشود، مثل مدیریت جهادی، مدیریت انقلابی، مدیریت علمی، مدیریت تخصصی، مدیریت کارآمد، مدیریت صحیح، مدیریت مذهبی و... . هر گروه یا جریان سیاسی با توجه به علایق صفتی به مدیریت اضافه میکند، اما مدیریت همچنان نقش مرکزی و اصلی را بازی میکند.
ساختمانهای شهری، با کاربریهای گوناگون، چه اداری، چه تجاری، چه شرکتی، چه خدماتی، چه مسکونی و ... چهرهی غالب جهان فعلی را تشکیل میدهند و ما هر صبح چشممان به آنها باز میشود. این ساختمانها که بسیاریشان هیبت غولآسایی دارند و دهها و صدها طبقات بر رویهم، به سمت آسمان، فضا را شکافتهاند باعث شدهاند که تجربهی زیستهی انسان عصر مدرن با انسانهای روزگاران پیشین تفاوت قابل ملاحظهای پیدا کند. این ساختمانها با نماهای متنوع تبدیل به نمادهای پیشرفت شدهاند و هر کشوری تلاش دارد که سازهای مرتفعتر بسازد.
برخلاف تصویری که در رسانهها از مقولهی حاشیهنشینی منتشر میشود، میبینیم که ساکنان این حاشیهها نه نیازمندانی بیچیز و مستمندانی در انتظار معجزهی مسئولین و خیرین، بلکه تولیدکنندگان ثروتی هستند که از محصول رنج و کار خود بیبهرهاند. اما برخلاف تصویری که نشان داده میشود، در اینجا آن چه وجود دارد، تلاش و تکاپو برای بازپسگیری هرچه بیشتر دسترنجی است که از سوی سرمایه غارت میشود.
متاسفانه در محیطهای کار و در صحبت با برخی از کارگران آن چه میان کارگران ایرانی دیده میشود، نگاه خصمانه نسبت به کارگران افغانستانی است؛ نگاهی که در راستای منافع حکومت و سرمایهداران است. سالها از ورود بخش زیادی از کارگران افغانستانی به ایران میگذرد، فرزندان آنها در این کشور به دنیا آمدند و بزرگ شدند اما قوانین کشور این امکان را به آنها نمیدهد که تابعیت ایرانی بگیرند. کارگر افغانستانی و یا هر تبعهی خارجی دیگری که برای کار به ایران وارد میشود، سرنوشتی مشابه با ما کارگران ایرانی دارد؛ سرنوشتی مشابه با کارگران در هر نقطهی دیگری از جهان.
چند روز است اعتصاب کارگران شرکتهای پیمانکاری در پروژههای نفت و گاز و پتروشیمی شروع شده است. اعتصابی با نامِ کمپین 1400 یا بیست-ده (بیست روز کاری - ده روز استراحت و مرخصی) که کارگران پراکنده شده در بخشهای گوناگونِ پروژهها را برای درخواستهای مشخص و مشترکِ کارگریشان به اعتصابی هماهنگ دعوت کرده است. کمپین توانسته این حربهی سرمایهدارانه که کارگران را در پیمانهای مختلف و با پیمانکارهای گوناگون سرگردان کرده، پس بزند و آنها را متحد کند. همانطور که آنها در ساعتکاری و سطحِ استثمار و شرایطِ سختِ کاری یکسان هستند، امروز در اعتراض به این شرایط متحد شدهاند. چرا که کارگران فقط به طور متحدانه میتوانند ایستادگی کنند. درود بر شما.
اختلاف طبقاتی بیداد میکند. اختلاف طبقاتی ناشی از وجود دو طبقهی اجتماعیِ کارگر و سرمایهدار. طبقهی کارگر متشکل از میلیونها کارگر ـ مثلا در ایران حدود چهل تا پنجاه میلیون ـ و طبقهی سرمایهدار متشکل از چند صد سرمایهدارِ کنترلکننده. رفتار متحدانه برای هر طبقه ضروری است. طبقهی سرمایهدار برای حفظ وضعیت موجود متحد است و متحدانه برخورد میکند؛ طبقهی کارگر نیز برای شکست این وضعیت نیاز دارد متحدانه برخورد کند و با هم هماهنگ باشد. هر طبقه از اجتماع، سندیکایش را میسازد.
خواستهی اصلی کارگران پیمانی و پروژهای در این دور از اعتراضات و مبارزاتشان که از روز 29 خرداد 1400 و در وسعت و شدت بیشتری از سال گذشته درگرفته است، افزایش حقوق و نیز پرداخت معوقات است. خواسته و مطالبهای برآمده از زندگی و معیشت آنها که در مقابل و پیشخوان سرمایهداران و دولتیان قرار گرفته است و باید که پیش برده شده و گامی از آن عقب ننشست.
شبکه خبری تلویزیونی سیانان گزارش داد: مجموع دارایی و تمکن 26 فرد ثروتمند تراز اول جهان به یک تریلیون و 400 میلیون دلار رسید، ثروتی که برابر با دارایی سه میلیارد و 800 میلیون نفر دیگر بر روی کرهی زمین است. یعنی چیزی بیش از نیمی از کل جمعیت جهان!