انسانها قهرمانانی دارند. اینان مردانی هستند همچون ایوان بابوشکین کارگر انقلابی. مردان و زنانی که نهتنها یک یا دو سال، بلکه یک دهه پیش از انقلاب را وقف آزادی طبقهی کارگر نمودهاند. مردان و زنانی که نیروی خود را بیجهت، به گونهی فعالیتهای تروریستیِ منفردانه هدر ندادهاند. آنان همیشه تلاش کردهاند، پیگیرانه در میان تودههای پرولتاریا فعالیت نمودهاند و آگاهی طبقاتی خود، سازمانهای خویش و ابتکارات انقلابی خود را تکامل دادهاند.
پس از غلبهی «دموکراسیخواهی» بر «مبارزهی طبقاتی» در ذهنیت آحاد تودهها بر بستر جنبش منحط سرنگونیطلبی و براندازی، و با جانشینی مقولهی «وحدت جنبشها» به جای «اعتلای مبارزهی طبقاتی کارگران» بر زمینهی نئولیبرالیسم گلوبال، مقولهی «کارگر انقلابی» و «پراتیسین کمونیست» نیز جای خود را به «فعال» کارگری و … داد.
با خواندن زندگینامهی کوتاه ایوان بابوشکین این عایدمان میشود که آنچه در زمانهی ما از دست رفته است دقیقاً مبارزهی راستین طبقاتی است و آنچه به کف آمده است دقیقاً برقراری هژمونی لیبرالیسم است. بهراستی مقایسه کنید افکار و اعمال مبارزینی چون بابوشکین و سوردلف و … را با فعالین کارگریای چون اسماعیل بخشی و رضا شهابی و … . دومیها بازنمایی تمام و کمال هژمونی لیبرالیسم در جنبش کارگری ایران هستند. وظیفهی ما تبدیل شدن به اولیها است.
موضوع بسیار ساده است: تا آنجا که محوریت از مبارزهی طبقاتی به فعالیت آزادیخواهانه و دموکراسیطلبانه بدل گردد، جنبش کارگری به همدست جنبشهای لیبرالیِ برآمده از جامعهی مدنی و به عامل جنبش سرنگونیطلبانه و براندازیخواهانه تبدیل خواهد شد و هر چهقدر محوریت با مبارزهی طبقاتی باشد جنبش کارگری هرچهبیشتر از جامعهی مدنیِ آکنده از لیبرالیسم کَنده خواهد شد و طبقه بهمنزلهی طبقه تکوین خواهد یافت. این روند به میانجی پراتیسینهای طبقاتی و سازمانی که متشکل از این پراتیسینهای طبقاتی است ممکن خواهد گردید و نه با فعالینی از جنس فعالین کارگری و معلمانِ فعلی که سر در محافل جنبشی دارند و پیاده نظام سرنگونیطلبی هستند.
کارگرگراییِ میانهحال و عارضهمند نیز که با لفظ کارگر لاس میزند، طبقه را از مهمترین سلاحش یعنی سازمان منظم و منضبط انقلابیون محروم میکند و به جای سیاست کلیتنگر و دیالکتیکیْ که برآمده از تحلیل مشخص از شرایط مشخص است، کارگران را در معرض سستعنصری و دوری از ساحت و میدان سیاست قرار میدهد. طبقهی کارگر نه با متشکل شدنِ صِرف حول منافع اقتصادیاش بلکه همچنین با درگیرشدن در مسایل کلان اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جامعه است که وارد فرآیند طبقهشدن میکند و این درگیریْ ذیل رهبری سازمان منظم انقلابیون است که پیش میرود. با اینحال کارگرگراییْ طبقه را به مصایبش فرومیکاهد و خواست الغای وضعیت سرمایهدارانه را بدون سیاست طبقاتی و سازمانِ کادرها، که این سیاست را میپروراند، در اذهان القا میکند که صد البته ناشدنی است.
پراتیک کادرهایی چون ایوان بابوشکین چون ستارهای سوسو میزند و مسیر را نشان میدهد. نمیشود از زیر بار تکالیف سترگی که مسیر انکشاف و اعتلای مبارزهی طبقاتی به ما امر میکند دررَفت و همچنان طلبِ مقصد انقلابی داشت. «فعالین» کارگری ْ جنبش را آغازگاه خود قرار میدهند، و سر از سیاست سرنگونی درمیآورند؛ کارگرگرایانْ اقتصاد و مبارزهی اقتصادی را آغازگاه خود قرار میدهند و سر از آشفتگی و آرزواندیشی درمیآورند، لیکن سازمان انقلابیون کارگری از سیاست میآغازند، از جنبش درمیگذرند و مبارزهی اقتصادی را هم گامی در مسیر مبارزهی سیاسی درک میکنند و در مسیر اعتلای مبارزهی طبقاتی قدم برمیدارند.
مشخصات کتاب
نویسنده: | سیسیلیا بابروفسکایا |
---|---|
ناشر: | (چاپ نخست) انتشارات سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر – (چاپ دوم) مجله کارخانه |
اندازه پرونده: | ۴.۷ مکابایت |
قالب: | پیدیاف (PDF) |