در بخش یکم کتاب جنبش کارگری و سندیکایی در کشورهای سرمایهداری رشدیافته به قلم ماریا الکساندروا، که به شرح مشخصات عمومی جنبش کارگری در کشورهای سرمایهداری رشدیافته میپردازد، چنین میخوانیم:
بعد از جنگ جهانی دوم و مخصوصا طی مرحلهی سوم بحران عمومی سرمایهداری، برخی تغییرات ژرف اقتصادی و اجتماعی-سیاسی در نظام سرمایهداری جهانی رخ داده است.
رشد سریع نیروهای تولیدی، انقلاب علمی و فنی، همپیوندی سرمایهداری، تمرکز و گردآیی سرمایهداری، رشد سرمایهداری انحصاری دولتی و غیره، در حال رسوخ به تمام گسترههای تولید است. این موضوع به شکلگیری شاخههای جدید صنعتی و بهرهگیری از منابع جدید انرژی منجر میشود. ریاضیات، فنون کامپیوتری، الکترونیک و سایبرنتیک به طور گستردهای در همهی زمینههای اقتصادی به کار گرفته میشوند. علم به عاملی مهم در مبارزهی فزاینده بدل شده است و فنون کامپیوتری هم در مؤسسات بزرگ و هم در تولید به طور کلی به ضرورت بدل شده است.
این تغییرات، بر ساختار اجتماعی جامعهی سرمایهداری تأثیر عمیقی گذاشته است. تغییرات نیروهای تولیدی که به ناچار، بر روابط تولید نیز تأثیر میگذارد، بر نیروی اصلی تولیدی، یعنی طبقهی کارگر، نیز مؤثر است.
وقتی که دربارهی مرزهای اجتماعی طبقه کارگر در جامعهی جدید سرمایهداری گفتگو میشود، از مفاهیم «جمعیت فعال» و کار دستمزدی نیز استفاده میگردد. «جمعیت فعال» در برگیرندهی همهی افراد قادر به کار از جمله بورژوازی و قشرهای متوسط در شهر و روستا است. مقولهی «کار دستمزدی» دربرگیرندهی کارکنان جسمی از جمله زحمتکشان بخش خدمات، ارتش عظیم کارمندان و روشنفکران مربوط به دولت یا ادارات و مؤسسات خصوصی و غیره است. در کشورهای سرمایهداری پیشرفته، مزدبگیران حدود ۸۰ درصد جمعیت فعال را تشکیل میدهند.
اما طبقهی کارگر شامل همه مزدبگیران نمیشود. برای مثال، گروه کارمندان مزدبگیر در برگیرندهی رؤسای شرکتهای بزرگ، مدیران، مقامات بلندپایهی اجرایی، پلیس، ارتش، وزیران، وکیلان، استادان و افراد دیگری است که از طریق کارِ مزدی زندگی میکنند، اما بخشی از طبقهی کارگر نیستند. اکثر آنها بخشی از مکانیسم طبقهی سرمایهدار، ابزار و کارگزاران آن، و حامیان نظام استثماری محسوب میشوند و بنابراین خواهان نابودی این نظام نیستند.
در ترکیب مزدبگیران، برخی گروههای اجتماعی بینابینی هم وجود دارند (کارمندان و روشنفکران) که به سبب برخی مشخصات جداگانه به طبقه کارگر نسبتا نزدیکاند اما هنوز بخشی از آن نیستند.
از نظر اجتماعی، طبقه کارگر، طبقهی متحد و یکپارچهای است که در نقطهی مقابل بورژوازی قرار دارد. ولی این طبقه در عین وحدت به عنوان یک کل، ساختار درونی نسبتا بغرنجی دارد که شامل دستههای جداگانه و گروههای اجتماعی گوناگون است. سه دستهی اصلی آن عبارتاند از پرولتاریای صنعتی، کشاورزی و تجارتیـاداری. هرکدام از این سه دسته، حرفه و مختصات کیفی، مشخصات و ساختار خود را داراست.
مشخصات کتاب
نویسنده: | ماریا الکساندروا |
---|---|
مترجم: | سهیلا |
ناشر: | انتشارات ابوریحان |
سال انتشار: | ۱۳۶۰ |
اندازه پرونده: | ۲.۳ مگابایت |
قالب: | پیدیاف (PDF) |