هدایای کافرما و افزایش حقوق

(روایتی از محل کار)

ساعت‌هایی که به آشپزخانه شرکت می‌روم، گاهاً فرصتی می‌شود تا با خدماتی شرکت گفت‌و‌گویی داشته باشم، درمورد خانواده‌ی همسرش، شب‌نشینی‌ با دوستان قدیمی‌اش، اسباب‌کشی از خانه‌شان به خانه‌ای دیگر که هنوز هم ۵۰ کیلوتر از تهران فاصله دارد، درمورد دخترش که به خاطر استرس زیاد، از رفتن به مدرسه واهمه دارد و اخیراً به پیشنهاد همکاران شرکت، او را به جلسه‌ی مشاوره می‌بَرَد. چند هفته پیش در حال گرم کردن ناهارم بودم که آرام پرسید:

  • شما می دونید مهندس می‌خواد حقوق‌ها رو زیاد کنه یا نه؟
  • نه من اطلاعی ندارم، چطور؟
  • توی محل کار قبلیم هر ۳ ماه یه بار، مدیره دو سه تومن می‌ذاشت رو حقوق‌مون. من فکر می‌کردم این‌جا هم مهندس همین کارو بکنه.
  • نه این‌جا هیچ‌وقت این‌جوری نبوده، اما اگه قراردادت تموم بشه می‌تونی برای قرارداد بعدی درخواست حقوق بیش‌تر بکنی و با مهندس سر اون به توافق برسی، من خودم همین ‌کارو کردم، از قراردادت چقدر مونده؟
  • یعنی همین‌جوری زیاد نمی‌کنه؟ از قرارداد قبلی‌ام فکر کنم یه ماه و نیمه گذشته.
  • خب باید باهاش قرارداد جدید می‌بستی!
  • الان یعنی دیگه نمی‌شه بهش بگم؟
  • چرا می‌شه، برگشت ایران، حضوری باهاش صحبت کن و بگو که قراردادم تموم شده و بیا یه دونه جدید امضا کنیم؛ همون موقع می‌تونی درمورد حقوقت هم صحبت کنی.
  • موافقت می‌کنه؟ یا صبر کنم تا بعد عید که سراسری حقوقارو زیاد می‌کنن؟ این پولی که الان به من می‌ده خیلی کمه، با اجاره‌خونه و زن و بچه؛ من از راه دور میام، ۴:۳۰ صبح می‌زنم بیرون ۸ شب تازه می‌رسم خونه.
  • الان به افزایش حقوق بعد عیدت کاری نداشته باش، برو درمورد قرارداد جدیدت و حقوقت باهاش صحبت کن، نگران نباش.
  • دوشنبه قراره برگرده ایران، جمعه صبح زود رفتم خونه‌اشو تمیز کردم، اون سر تهران بود.
  • خونه‌ی کی؟ مهندس؟
  • آره، اما پول تمیز کاریمو هنوز نزده. به نظر شما چقدر می‌زنه؟
  • نمی‌دونم واقعیت، احتمالاً هرچقدر هربار می‌زده.
  • والا بار اولی بود که می‌رفتم واسه تمیزکاری، شما که می‌دونی من اصلاً کارم تمیزکاری نیست خانم مهندس، من تو عسلویه تو سایت برای هفتصد نفر آشپزی می‌کردم، الان هم که می‌بینی میام این‌جا، سرویس بهداشتی می‌شورم و جارو می‌کشم، مجبورم! دخترم فکر می‌کنه من این‌جا آشپزم.

از این‌دست مسایل بارها در موقعیت‌های مختلف برایم تعریف کرده بود.

  • احتمالاً یا موقعی که اومد پول تمیزکاریو می‌ده یا ته ماه با حقوقت می‌ده. دیدی دیر شد و پرداخت نکرد، خجالتو بذار کنار، یا به مالی بگو یا به خودش.
  • باشه باشه، خیلی ممنون.

دوشنبه‌ی همان هفته، آخر وقت بود و من و یکی دیگر از همکارانم پشت سیستم‌های‌مان مشغول بودیم که مهندس از فرودگاه مستقیم با چمدان‌هایش به شرکت آمد، بعد از سلام و احوال‌پرسی، به دفترش رفت و با یک کوله‌ی بزرگ صورتی بازگشت، کوله و محتویات جورواجورش را به من نشان داد و گفت:

  • اینو برای دختر آقای … آوردم، بلکه کوتاه بیاد و علاقه‌مند بشه بره مدرسه، خوبه به نظر شما؟

پس این بار دختر خدماتی شرکت‌مان هم از این نوع لطف و محبت مهندس سهمی می‌برد!

  • خیلی خوبه، حتماً خوشش میاد.

اواسط هفته‌ی بعد، در حال گرم کردن ناهارم در آشپزخانه بودم و خدماتی شرکت مشغول ظرف شستن بود. سوال کردم:

  • همه چی رو به راهه؟
  • بله خانم مهندس، شکر، دخترم این چند روز واسه مدرسه رفتن اصلاً اذیت نکرده، مهندس اومدنی براش هدیه گرفته بود.
  • آره دیدم، خداروشکر پس.
  • خدا خیرش بده، تلفنی هم باهاش صحبت کرد و تشویقش کرد بره مدرسه.
  • خیلی خوبه. بابت قرارداد و حقوقت باهاش صحبت کردی؟ هزینه‌ی تمیزکاری خونه‌اشو برات واریز کرد؟
  • آره اونو برام زد، اما بابت حقوق و قرارداد خجالتم اومد الان باهاش حرف بزنم. زشته! برای دخترم هدیه گرفته. ماه بعد یا دم عید بهش می‌گم.

***

در شرکت ما، تقریباً وضعیت همه‌ی کارمندان در مورد دستمزد مشابه است، هیچکدام‌مان از افسون لطف و محبت‌های مدیر عامل‌مان در اَمان نیستیم. من با سوغاتی‌های مهندس از سفرهای خارجی، خودم را بابت دستمزدم راضی نگه می‌‌دارم، آن یکی به خاطرِ هدیه‌ی پر زرق و برقی که از مهندس برای سال‌روز تولدش گرفته است، اگر درمورد دستمزدِ بیش‌تر با او گفت‌و‌گو کند شرمگین خواهد شد، یکی دیگر با مهمانی‌های آخرِ ماهِ شرکت، خودش را آرام می‌کند و مابقی با مقایسه‌ی دستمزد امروزشان با دستمزدی که از محل کار قبلی‌شان می‌گرفتند به این نتیجه می‌رسند که کار کردن‌شان در این‌جا در هر صورت بُرد محسوب می‌شود.

این حربه‌ی مدیر، هم درخواست‌های کارکنان را به حداقل رسانده است و هم در انجام کارها و ایجاد اعتماد به کارکنان برای وی اطمینانی ایجاد کرده است. کار بیش‌تر و درخواست کم‌تر بهترین چیزی است که هر سرمایه‌دار و کارفرمایی را راضی می‌کند و یکی از ابزار هایاین کار محبت‌ها و هدایایی است که قرار است سرپوشی بر رابطه‌ی مزدوری و مصایبش باشد.