شعری بخوان که زمزمهگر خوانند
هر جا ستمکشانِ جهان با هم
معدنچیان کنارِ پرستاران
رانندگان و کارگران با هم
با ما بخوان که زمزمه اندازیم
بر پینهی لبانِ کشاورزان((شایع است که لبان کشاورزان و ملّاحان بر اثر مواجههی طولانی مدت با نور خورشید دچار زخمهایی شود که به آن farmer’s lip یا sailor’s lip نیز میگویند؛ این زخمها گاه به ضایعات سرطانی تبدیل میشوند.))
نجوا کنند در شبِ بارانداز
انباردارهای جوان با هم
در کارخانه بر لبِ شبکاران
اخراجیان و مُزدطلبکاران
وردِ زبانِ لشکرِ بیکاران
زحمتکشانِ سوختهجان با هم:
«ای در صفوفِ محکمِ ما مُلحق!
ماییم پا فشرده بر این یک حق:
– آزادی و برابریِ مطلق –
آری! رهاییِ همگان با هم
اندازهی نیاز و توان هر کس
بگذارد و بگیرد از آن هر کس
از آسمان اگر به زمین آریم
روزی بهشتِ رنجبران با هم»
امیر لایق