- یادداشتهای یک معلم: افزایش کار کودکان با مدرسهی آنلاین
- یادداشتهای یک معلم: حس گناه معلم آنلاین و روزگار جهنمی
- یادداشتهای یک معلم: اضافهکاری آنلاین
- یادداشتهای یک معلم: مدارس آنلاین و وضعیتِ سرایداران مدارس
کرونا همه را خانهگیر و قرنطینه نکرده است. مشکلات معیشتیِ روزافزون کارگران در این سالها و تورمِ افسارگسیختهای که برای کارگران جز ارزانتر شدن نیرویکار معنای دیگری ندارد، باعث شده تا امورات روزمرهی زندگی خانوادهی کارگری هر روز سختتر و پرچالشتر بگذرد. سیاستِ بهداشتی حاکم هم با اتخاذ روشهای گلهای بهدنبال سیاستهای جمعیتیشان و حذف بخشی از بازنشستگان و بیماریهای خاص از جمعیت کشور هستند.
در این دوران، بسیاری از دانشآموزان که امکان آزادی بیشتری در کلاسهای شاد((شبکه آموزشی دانشآموزی)) به دست آوردهاند توانستهاند با اشتغال در کارگاهها و فروشگاههای مختلف کمک خرج خانواده باشند. خانههای کوچک و بدونِ فضای کافی نیز این تصمیم را تقویت میکند.
من معلم یکی از مناطق حاشیهای تهران هستم و طی این دو سال تعداد بالایی از دانشآموزان من ترک تحصیل کردهاند. موضوع دردآوری که هر چند وقت یکبار با تذکر معاون آموزشی که «غیبت فلان دانشآموز را دیگر اعلام نکنید!» تثبیت میشود. لیستهایی که هنوز کمی بیش از یک ماه از شروع تحصیل نگذشته و چندین ترک تحصیلی دارد و چند غایب مستمر که کاندیداهای ترک تحصیلی بعدی هستند. این تجربه که در زمانِ آموزشِ حضوری هم وجود داشت، در شرایط آنلاین به شدت تشدید شده است. کاش آمار دقیقتری از این موضوع در دست بود؛ اما من با پرسوجو از کادر مدرسه هم نتوانستم آمار چندان دقیقتری به دست آورم.
اما موضوعی که شاید واقعاً نتوان بررسی کرد، دانشآموزانی است که تنها نامشان در مدرسه حضور دارد. در کلاسهای شاد بعد از حضور و غیاب، ارتباط معلم با دانشآموز قطع است و این فرصتی است که میتوان پشت گوشیِ دانشآموز مادر و پدر وی یا دانشآموز در محل کارش باشد. موضوعی که هر چند وقت یک بار برای معلم آشکار میشود.
امسال در آغاز سال تحصیلی وقتی از دانشآموزان کلاس نهمام دربارهی علایقشان میپرسیدم که ببینم برای انتخاب رشته چه تصمیماتی دارند، متوجه شدم بیش از ۷۰ درصد کلاس تجربهی کار دارند. پیگیر که شدم دو کلاس دیگرم هم همین بود. نیمی از این کودکان در کارگاهها و فروشگاههای پدر یا خانواده و نیمی دیگر در محله یا شهرکهای صنعتی اطراف مشغول به کار بودند.
چند روز پیش در کلاسهای نوبت عصرم، حدود ساعتهای ۳ بود، وقتی امتحانی از دانشآموزان در شاد میگرفتم، یکی از بچهها خیلی دیر و بدخط و البته ناقص عکس پاسخها را برای من ارسال کرده بود و زیر آن نوشته بود: «آقا به خدا همین الان از سرکار آمدم و هنوز ناهار هم نخوردم. آقا قبول میکنین برگهام رو؟»
به نظر میآید خانوادهی کارگری برای تحمل فشارهای معیشتی نظام سرمایه راههای متفاوتی برای حفظ خود در پیش میگیرد. اما کارگران در فشارِ روزگار آموختهاند که هر عقبنشینیِ کارگران با پیشرویِ سرمایه همراه خواهد بود. کارگران باید با تشکلیابی خود در محل کارشان باعث بالا رفتن توان چانهزنیشان شوند. این موضوع پایهایترین گامِ قدرتیابیِ کارگران است و بزرگترین درسی است که میتوانند به کودکانشان بدهند.