- کراهتِ زیستن در جامعهی سرمایهداری (۱): دریده شدنِ کودک زبالهگرد
- کراهتِ زیستن در جامعهی سرمایهداری (۲): جراحی زیبایی و کالاییسازیِ بدن
- کراهت زیستن در جامعهی سرمایهداری (۳): کودکان عقبمانده و فلج طبقهی کارگر
آلودگیهای محیط کار، گرانی تستهای پزشکی پیش از تولد، و مصرف روزانهی مواد خوراکی بیکیفیت در سبد غذایی کارگران تنها چند مورد از عوامل بسیاری است که هر روز باعث زاده شدن کودکان عقبمانده و فلج طبقهی کارگر میشوند. کودکانی که پس از تولد نیز به دلیل خصوصیسازی بهداشت و درمان و هزینههای سرسامآور پزشکی، از درمان مناسب برخوردار نیستند.
ـ سلام
ـ سلام
ـ صبحبخیر
فقط نوشت صبحبخیر، دیگه چیزی پشتش نبود!
و این یعنی این که یه چیزی به همش ریخته. یه اتفاقی افتاده. منم براش فرستادم صبحبخیر. آروم و قرار نداشتم که اول صبحی میخواد چی بگه؟
نوشت: بچهی همکارم رضا دنیا اومده.
گفتم: چقد خووووب، مبارکه. از طرف منم بهش تبریک بگو (ولی مطمئن بودم جریان این نیست)
نوشت: فلج دنیا اومده…
این جور مواقع خیلی جلوی خودمو میگیرم گریهام نگیره، شوکه شده بودم. از خودم بدم میاد وقتی برا اتفاقای این مدلی گریه میکنم، حقیقتا دوست دارم خشمگینتر بشم، ولی خب اشکها بدون اجازهی تو میان و یهو میبینی خیس اشکی.
تمام روند ازدواج رضا و مصیبتایی که کشید و بدبختیاشو بیکاریاش و ذوقش برا بچهی تو راهیش رو توی ذهنم مرور کردم.
رضا یکی از هزاران کارگری بود که کاری توی شهر خودشون پیدا نکرده بود و راهی عسلویه شده بود، آره، عسلویه. اونجایی که خیلی از کارگرایی که میرن از سر ناچاری میرن.
یکی از هزاران کارگری بود که در معرض مستقیم آلایندههای شیمیایی اونجان.
یکی از هزاران کارگری که احتمالا پول تستهای ۹ ماه بارداری براشون زیاده و یا اصلا ندارن.
یکی از هزاران کارگری که به واسطهی سطح دستمزدشون باید مواد غذایی بیکیفیت مصرف کنن.
یکی از هزاران کارگری که خواب کافی و استراحت کافی نداشته.
یکی از هزاران کارگری که به دلایل بالا و هزاران دلیل دیگه ممکنه کودکانی دنیا بیارن که چه از لحاظ ذهنی چه بدنی عقب مونده باشه، اون وقت نه قبلش پولی برا فهمیدن این دارن و نه بعدش پولی برا درمانش.
اینه سرمایه داری. نظام بیرحمی که برا به دستآوردن نیازهای اولیه خودت و احیانا خانوادت باید فقط کار بکنی و جون بکنی تا بتونین زنده بمونید. که پالایشگاهها بتونن کار کنن، کارخونهها بتونن کار کنن، سرمایهدارا بتونن سود خوب و خواب راحت داشته باشن.
سرمایهداری نظامیه که با روانشناسی به ماها میگه: اگه کم و کاستی توی زندگیمون هست از تلاش نکردن و بیعرضگیمونه. با مذهب(فرقی نمیکنه مسیحیت یا اسلام) به ما یاد داده اگه اتفاقی شبیه اتفاقی که برا رضا افتاده برات افتاد، از سرِ تقدیره. بهت میگه «هیچ وقت ایمانت رو از دست نده و ناشکر نباش، حتما حکمتی در کار بوده که این جور شده. اینا تقدیر الهی هستن.» هر علم و مذهبی رو به خدمت میگیره که فقط سود سرمایهدارا به خطر نیوفته و کاراشون سروقت انجام بشه.
احتمالا یکی مثل رضا هم پیش خودش فکر میکنه خدایا شکرت. راضیام به رضای تو.
ولی خیلی کم ربطش میده به اون ۱۰ یا ۱۲ ساعت کوفتی که سرِ کار در معرض مستقیم مواد شیمیایی بوده و ایمنی لازم برای این که اینا نره تو جونش رو کارفرما در نظر نگرفته. البته اینقد اونجا آلودهست که مسیر رفت و برگشت و خوابگاه هم دستِ کمی از محیط کار نداره.
خیلی کم ربطش میده به اینکه با خصوصیشدن بهداشت و درمان، هزینههای بارداری و مراقبت دوران بارداری سر به فلک کشیده. خیلی از کارگرا این هزینهها رو ندارن که بپردازن و این در حالیه که طبق قانون اساسی در اصول ۲۹ و ۴۳ همهی مردم حق برخورداری از بهداشت و درمان و سلامت رایگان دارن. ولی الان طوری شده که برا یه سِرُم و آمپول ساده باید حداقل ۱۰۰ هزارتومن پیاده بشی. بیمارستان خصوصی که اصلا حرفش رو نزن، بیمارستان دولتی هم خیلیاشون بخشهای مختلفشون رو دادن دست بخش خصوصی. مثلا میبینی یه شهرستان کلا خودشه با یه بیمارستان دولتی، میری تا اورژانس به پیمانکار بخش خصوصی واگذار شده و تعرفهها همه آزادن. اونجاس که میمونی پول رو بدی دوا درمون یا بدیش نون بخوری. اینه سیستم سرمایهداری.
خیلی کمتر ربطش میده به اینکه حقوقش نمیرسونده که روغن بدون پالم و برنج اعلا و گوشت قرمز و سفید تازه مصرف کنن. اینا مواد خوراکی هستن که زیاد وجود دارند ولی انگار فقط برای یه عده است، نه برا ما طبقهی کارگر.
طبق گزارشات و آمارها آلودگی هوای عسلویه ۱۰۰ برابر تهران است. غلظت فلزات سنگین (سرب، کادمیم، قلع، آرسنیک و …) درمحیطهای کار و هوای عسلویه به حد زیادی بالاست.((اثرات آلودگیهای عسلویه، خبرگزاری ایسنا، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸))
همهی آمارها دارن نشون میدن که آلایندهی شیمیایی تاثیر روی سلامت انسان داره. همهی کارگرای اونجا به صورت مستقیم در معرض سرطان و هزار مریضی دیگه هستن و غیرمستقیمش هم که احتمالا میشه شرایط یکی مثل رضا. دارن شرکتهای اونجا رو مجبور به استفاده از اصول ایمنی میکنن. ولی همه ما میدونیم تا حد زیادیش فیلمه، نمایشه. فردا سر هر بازدیدی یکی یه ماسک زپرتی میدن دست کارگرا که توی فیلمِ بازدید معلوم باشه ایمنی رعایت شده. اینه سیستم سرمایهداری.
ما طبقهی کارگر تولید و رونق کشور به دست خودمونه. طبقهی کارگر هر کشوریه که چرخای اقتصاد اون کشور رو میچرخونه. از آمریکاش گرفته تا ایرانش. ما مستحق این نیستیم زندگی پر از حسرت و سختی داشته باشیم. ما مستحق این نیستیم که توی ۳۰ سالگی حس یه آدم ۶۰ سالهی از کار افتاده رو داشته باشیم.
راه حلهای کوتاه مدت مربوط به کارگرای هر محیط کاریه که قطعا فقط با اتحاد و همبستگیشون به دست میاد؛ مثل درخواست شیر روزانه یا ماسک مرغوب که توی اعتصابهای عسلویه میشه عنوان بشن، ولی بلند مدتش قطعا اینه که ما طبقهی کارگر با اتحادمون به این کراهتِ زیستن پایان بدیم.
بسیار روشنگر واقعیت موجود زیستن کارگران را نشان دادید. ممنون
خیلی ممنون.