«مرگ دلخراش یک کارگر زن سمنانی در دستگاه رینگ ریسندگی. منابع کارگری از مرگ دلخراش یک کارگر زن در کارخانهای ریسندگی واقع در شهرک صنعتی شرق سمنان به علت گیر کردن مقنعه در دستگاه رینگ ریسندگی خبر داد.»
«سه کارگر مصدوم حادثه سقوط بالابر در «میاندوآب» جان باختند/ شمار کارگران کشته شده به چهار نفر رسید.»
«۱۹ کارگر در حادثه ریزش داربست فلزی سیلو مصدوم شدند/ کشته شدن یکی از مصدومان»
«مرگ و مصدومیت سه کارگر کارگاه سرکهسازی بر اثر سقوط در مخزن»
«مرگ و مسمومیت ۷ کارگر بر اثر گازگرفتگی در کارخانه فولاد البرز»
«یک کارگر معدن شن و ماسه با سقوط در دستگاه نوار نقاله جان سپرد»
«قطع پای یک کارگر با دستگاه تیلر در زمین کشاورزی»
«مرگ کارگر کارخانه سیمان نائین بر اثر سقوط از ارتفاع»
این تیترهای خبریِ برگرفته از اخبار و حوادث که میخوانید و میخوانیم، تنها قطرههای اندکی از دریای خونِ کارگرانی است که هر روز و هر ساعت در محیطهای کار و در راهِ تولیدِ ثروت برای سرمایهداران ریخته شده و ریخته میشود؛ و همین خونهاست که دیوارِ قلعهی ثروتاندوزان را رنگِ سرخ میزند. همان دیواری که طبقهی کارگر را از سرمایهداران جدا میکند. هر خشتی که با عرقِ جبینِ زحمتکشان بر این دیوارِ قطور و بلند افزوده میشود فاصلهی طبقاتی را بیشتر میکند. تردیدی نیست که روزی به تقاص این خونهای ریخته، همین کارگران هستند که دیوارهای جور و ستمِ طبقاتی را فرو خواهند ریخت و صاحبانِ ثروت را از قلعهها و دِژهایشان بیرون خواهند راند. و این واقعه اتّفاق نخواهد افتاد مگر با مبارزهی طبقاتیِ کارگران و زحمتکشان علیهِ سرمایهداران.
یکی از اوّلین گامهای مبارزهی طبقاتی آگاهی یافتنِ کارگران از قوانینِ کار است. قوانینی که اگرچه ناقص و همچنان در بسیاری موارد ناعادلانه است امّا هر چه هست همان نیز حاصلِ سالها مبارزهی کارگرانِ جهان علیهِ صاحبانِ سرمایه و دولتهای حامیِ آنهاست. قوانینی که اگر توسطِ کارگران و تشکّلهای مستقلّ کارگری پیگیری نشود به راحتی توسّط سرمایهداران نادیده گرفته میشود تا با استثمارِ هر چه بیشترِ کارگران بیش از پیش به کسبِ سود و انباشتِ ثروت بپردازند.
بخشِ عمدهای از حوادثِ ایجاد شده در محیطهای کاری که نمونههای اندکی از آن را در بالا فهرست کردیم نتیجهی عدمِ رعایتِ قوانینِ کار توسّط کارفرمایان و صاحبان سرمایه است. ایجادِ محیطِ ایمن برای کار، و تهیّهی لباسکارِ ایمنی و تجهیزاتِ استاندارد برای کارگران وظیفهی کارفرماست. در بسیاری از موارد کارفرمایان برای پایین آوردنِ هزینههای تولید و به منظورِ بالا بردنِ نرخِ سود و عقب نماندن از چرخهی تولید، از تأمینِ تجهیزات و شرایطِ ایمن فرار میکنند. با سوءاستفاده از ناآگاهی یا تن دادنِ اجباریِ کارگران به شرایطِ نامناسبِ کار (به دلیلِ وضعیتِ بدِ معیشتیِ کارگران و ترس از بیکاری) حوادثِ جبرانناپذیری اتّفاق میاُفتد که بدونِ شک بزرگترین قربانی و قربانیانِ حادثه کارگران هستند.
کارگر است که از ارتفاع سقوط میکند، کارگر است که دستش لای چرخدندهها گیر میکند، یا دچار برقگرفتگی میشود، کارگر است که زیرِ آوار حبس میشود، یا جسمِ سنگینی روی سر و گردنش میافتد، کارگر است که پوست و گوشتش در حریق و آتش میسوزد، یا نفسش از گازگرفتگی به تنگ میآید. به همین خاطر است که در مطبوعات و رسانهها بخشِ مهمّی از حوادث کار به «حوادثِ کارگران» اختصاص یافته؛ نه «حوادثِ سرمایهداران».
کارگر در سرمای سوزان کار میکند و کارفرما و مدیر و معاون در دفاترِ گرمشان سودِ حاصل از کارِ کارگران را میشمارند. کارگر در گرمای غیرِ قابل تحمل کار میکند و کارفرما و سرمایهدار در دمای مطبوعِ خانه زیرِ باد کولر عیش و نوشش برپاست. یکی از عواملِ مرگِ کارگران و همچنین آسیبهای شدید جسمی در مراکزِ صنعتیِ جنوبِ ایران گرمازدگی است که حتّی به عنوانِ حادثه هم قلمداد نمیشود. حتّی در روزهای طولانی و گرمِ تابستان ساعاتِ کاری کارگران صنایع نفت و گاز و پتروشیمی دوازده ساعت در روز است. آیا مدیران، کارفرمایان، سهامداران و صاحبمنصبانِ این پروژههای عظیم که حاصلِ کارِ کارگران را بدونِ زحمت برداشت میکنند تواناییِ فاصلهگرفتن از سایه و کولرگازی و تحمّل یک ساعت را در چنین هوایی دارند؟
هر کارگری باید بداند که مهمترین راه جهت تحقُّق مطالباتِ خود اتّحاد با دیگر کارگران است، و این را سرمایهدارن بهتر از کارگران میدانند، و به همین دلیل از هر ترفندی برای جلوگیری از اتّحادِ طبقاتیِ کارگران استفاده میکنند. گامِ اوّل در راستای چنین اتّحادی برقراریِ پیوندِ رفاقت و آگاهیرسانی به دیگر کارگران است. امید که کارگران همهی جهان برای آگاهی و اتّحادِ طبقاتی کوشا باشند.
امنیت و ایمنیِ محیط کار به عهدهی کارفرماست. بعضی حوادث به دلیلِ شدّت کار و عدم تأمینِ شرایط ایمنی اتّفاق میافته. پس «رفیق»، مراقبِ خودت باش.
درسته که میخوای زود کارِتو تموم کنی بری خونه پیشِ زن و بچّهت؛ ولی یادت باشه رفیقت هم مثلِ تو میخواد بعد از کار بره خونه، نه بیمارستان…
اگه کارفرما رو مجبور نکنین که ایمنیِ محیط کار رو براتون تأمین کنه، بعداً با یک دسته گُل برای عرضِ تسلیت میره سراغِ خونوادههاتون…
یادت باشه اگه خدای نکرده، خدای نکرده، زبونم لال اتّفاقی برای خودت یا رفیقات سرِ کار بیفته تمامِ هزینهها گردنِ کارفرماست. (چه محلّ کار بیمه باشه، چه نباشه)
فراموش نکن وقتی روی داربست یا روی ارتفاع کار میکنی هنوز آدمایی هستن که روی زمین دارن به زندگی ادامه میدن و ممکنه از اون پایین رَد بشن…
وقتی همچین اتّفاقی برای یک کارگر میفته، سرمایهدارِ صاحبِ کارخونه به همون راحتی که لباسش رو عوض میکنه، کارگرِ معلول (یا مرده) رو با یک کارگرِ سالم و زنده عوض میکنه…
حتّی اگه بیمه باشی، ترجیح میدی حقوقِ بازنشستگی بگیری یا حقِّ بیمهی «از کار افتادگی»؟
حالا اگه بیمه نباشی چی؟ صَـدَقـه؟؟؟ برای کارگر توهینآمیزه…
کار کردن تو محیطی که وسائل نقلیه (ریلی و غیرِ ریلی)باید تعمیر و نگهداری بشن خطراتِ مخصوصِ خودش رو داره… و هیچ کارفرمایی دلِش نمیخواد نصفه شب بهش خبر بدن که یه کارگر آسیب دیده و کار روی زمین مونده.
فشارِ کار و خستگی باعث میشه دود مصرف کنی تا توان داشته باشی جیبِ کارفرما رو پُر پول کنی. امّا وقتی سرِ کار به خاطرِ چُرتِ نشئگی یا خماری آسیب دیدی جیبِ کارفرما رو دیگران پُر میکنن.
امکان داره کارفرمای مهربونی پیدا بشه و دستای لطیفش رو توی جیبش بکنه و هزینهی درمانِ کارگر رو پرداخت کنه. امّا هیچ کارفرمایی نمیتونه با دستای لطیفش از جیبش انگشتِ بریدهی کارگرشو در بیاره و مثلِ قبل بذاره سرِ جاش.
معمولاً حضراتِ سرمایهدار و کارفرما توی خونه و توی دفاترِ شیکّ و تمیزشون از بهترین سیستمهای تهویهی هوای مطبوع استفاده میکنن. ولی توی محیطِ کاری که کارگرها دارن برای سرمایهدار تولیدِ ثروت میکنن خبری از این چیزا نیست…چرا؟؟؟ چون کارگرها کارِ مهمّی انجام نمیدن؟ یا چون کارگرها گرمشون نمیشه؟ یا چون کارگرها پُررو میشن؟ یا چون کارگرها….؟؟؟
اگه دیر برسی سرِ کار، کارفرما جریمه میکنه…
اگه بخوای زود برسی، پلیس جریمه میکنه…
ولی فقط اینو یادمون باشه کارفرما هیچوقت قبضِ جریمه یا خسارتِ تصادفِ کارگرشو پرداخت نمیکنه.
گاهی کارگر مجبوره برای داشتنِ یک سقف و سرپناه روی سقف و سرپناهِ دیگران کار کنه. این نه شِعره و نه شوخی.
کار روی پُشتِبام و داربست و ارتفاع، همیشه همراه با خطره.
ساعتِ کاریِ بالا، فشارِ کار، مهیّا نکردنِ محیطِ کارِ ایمن… و خیلی چیزای دیگه، همه گناهانِ نابخشودنیِ کارفرما محسوب میشه. در کنارِ مبارزه با شرایط ناایمن و مطالباتِ به حقّ کارگری، و تا رسیدن به مطالبات، مراقبِ رُفقای کارگر و سلامتِ همکارات باش
سرعتِ بالای کار به دو تا چیز کمک میکنه…
اوّل: بالا بردنِ سودِ کارفرما. دوّم: پایین آوردنِ تمرکز برای حفظ ایمنیِ خودت و همکارات
شاید وقتی بدونِ عینک و ماسکِ مخصوص و استانداردِ جوشکاری کار کنی کارفرما بگه: «بَهبَه… عجب جوشکارِ با مهارتی». ولی وقتی از چشم درد به خودت بپیچی میگه: «عجب آدمِ احمقیه». پس وادارش کن ابزارِ مناسب رو برای کارِ ایمن برات مهیّا کنه.
این روزا کارگری نیست که با برق سر و کار نداشته باشه. حتّی اگه کارت ربطی به برق نداره ولی برق و ابزارِ برقی و سیمکشیِ کارگاه و ساختمون یه جایی مثلِ مار جلوت سبز میشه. یه نگاه به اطرافت بنداز… دیدی؟ برق همهجا هست.
میخ و اشیاء نوکتیز توی محیطهای کاری و کارگاهی زیاده. اینجور چیزا نه چشم دارن که کارگرا رو ببینن، نه گوش دارن که فحش بشنون. پس قبل از اینکه بِهت آسیب بزنن سعی کن محیطِ کارتو پاکسازی کنی، هم قبل از کار، هم بعد از کار. اون میخ یا چیزای تیزِ دیگه اگه به تو آسیب نزنن ممکنه به همکارت آسیب بزنن. گوشِ فحش شنیدن داری؟
ممکنه شغلت در ارتباط با آتیش باشه که لباسکار ایمنی از ضروریاتِ همچین کارهاییه که کارفرما باید تهیه کنه. ممکنه به خاطرِ هوای سردِ فضای کار و نبودِ وسایلِ گرمایشی (که تهیهی اون هم وظیفهی کارفرماست) آتیش روشن کنین. هر چی هست فقط حواست باشه آتیشی به پا نکنی که دامنِ خودتو بگیره رفیق…
اَلَکی نیست که خیلی از آدما ترس از ارتفاع دارن. اونا مجبور هم نیستن برن روی داربست و ارتفاع. امّا تو اگه برای پول مجبوری، حتّی اگه ترس از ارتفاع هم نداری باید بدونی کُلّی وسیلهی ایمنی ساخته شده برای محافظت از کارگر روی داربست و ارتفاع. استفاده از این وسایل ربطی به سوسولبازی هم نداره رفیق. کارفرما رو مجبور کن تهیه کنه.