یادداشت‌های یک معلم: قرارداد‌های جلسه‌ای معلمان
گوشه‌هایی از مبارزه‌ی طبقاتی

معلمان طی سال‌های گذشته شکست‌های طبقاتی پی‌درپی‌ای را تجربه کرده‌اند. یورش نظامِ سرمایه‌داری برای استثمار حداکثری معلمان هر روز به شیوه‌های جدیدتر و بدیع‌تری تجربه می‌شود. سیاست‌های آموزش و پرورش در ایران به سمت افزایش تعداد مدارس غیرانتفاعی و خصوصی‌شدن هر چه بیش‌تر آموزش حرکت می‌کند. از این منظر، معلمانِ بخشِ خصوصی شده‌ی آموزش که در آموزشگاه‌ها و مدارس غیرانتفاعی مشغول به کار هستند، شاید بیش‌تر در معرض این تجربه‌های استثمار حداکثری باشند. یکی از تازه‌ترین شگردهای استثمار، قرارداد جلسه‌ای معلمان است.

در اولین قدم‌های استخدام شما در یک مدرسه‌ی جدید غیرانتفاعی، معلمان باید فرم‌های زیادی را – چه تحت عنوان رزومه‌ی تحصیلی و چه تحت عنوان فرمِ گزینش – پُر کنند. در این فرم‌ها ریز به ریزِ اطلاعاتِ شخصی شما پرسیده شده است. مدارس وسواس زیادی در پُرکردن این فرم‌ها و جمع‌آوری اطلاعات شخصی شما دارند؛ اما نکته‌ی جالب این‌جا است که هنگام بستن قرارداد و پُرکردن فرم قرارداد این ماجرا وارونه می‌شود و شما اطلاعات کمی در مورد سیستم مالی مدرسه و پرداخت حقوق دارید. شما حقِ نگهداری نسخه‌ای از قرارداد را ندارید. در بسیاری از مواقع حتی قرارداد را به طور کامل نمی‌توانید بخوانید و قرارداد سفیدی را امضا می‌کنید.

در قرارداد معلمان مدارس غیرانتفاعی اسم رمزهایی چون کسورات و مالیات و … وجود دارد که معمولاً کسی از آن‌ها سر در نمی‌آورد و توضیحی هم در مورد آن‌ها داده نمی‌شود. تنها چیزی که همه می‌دانند این است که بخشی از حقوقِ معلمان با همین اسم رمز کسر می‌شود و مدرسه به مدرسه می‌تواند متفاوت باشد! گاهی ۳ درصد گاهی ۵ درصد! مثلاً مدرسه‌ای که بیمه نمی‌کند از شما مالیات کم می‌کند؛ حتی اگر حقوق شما زیر یک میلیون تومان باشد! و معلوم نیست این درصدهای کسورات و مالیات که از حقوق حداقلی معلمان کم می‌شود به حساب چه کسی واریز می‌شود!

مؤسسان، مدیر، سازمان‌های واسطه‌ای که کارِ دلالی آموزش را تحت عناوین مختلف بر عهده دارند! در واقع این طور می‌توانم بگویم که مؤسسان و مدیران مدرسه تمام اطلاعات شما را در اختیار دارند، اما اطلاعات شما در مورد فرآیند حقوق‌دهی در مدرسه در هاله‌ای از ابهام است. از این‌که چند درصد از دستمزد شما سهم سود مدرسه را برای مؤسس به ارمغان می‌آورد یا چند درصد از مالیات مدرسه بر عهده‌ی شماست اطلاعاتی موجود نیست!

در چنین فضای رازآلودی است که قراردادها بسته می‌شوند و اگر پرسشی از چگونگی تنظیم قراردادها بپرسیم، با جواب‌های سربالایی توسط کادر اجرایی و مالی مدارس مواجه خواهیم شد: «والا ما هم نمی‌دونیم چیه هر سال همین رو امضا می‌کنیم»، «دیگه همه‌ی قراردادها همین‌طور صوری هستن، گاهی مبلغ نوشته شده در قرارداد با مبلغ واقعی متفاوت است. شما معیار را همان که صحبت کردیم در نظر بگیرید نه اون چه در قرارداد نوشته شده»، «من خودم از بحثِ مالی سر در نمیارم که این کسورات و مالیات چطوری کم میشه».

علاوه بر قراردادهایی که صوری نوشته می‌شوند و امضاهایی که صوری گرفته می‌شوند، مدارس غیرانتفاعی تقلب‌های زیادی در فرم‌های دیگر نیز انجام می‌دهند. گاهی اسمِ برخی معلمان را برای برنامه‌های فوق برنامه رد می‌کنند و بابت آن‌ها توجیهی می‌تراشند، برای معقول نشان‌دادن سطح شهریه به منطقه یا سایر ارگان‌ها. در واقع اسناد مالی مدارس اگر روزی بررسی شوند سرشار از تخلفات و عددسازی‌ها برای سازمان مالیات و غیره هستند. اما تمام این تخلفات تحت عنوان «آن‌چه همه می دانند، اما چاره‌ای ندارند» طبیعی و عادی شده است.

با طبیعی شدن و عادی شدن چنین قراردادهای نادیده‌ای‌ست که در ماه اول سال پس از پرداخت حقوق ممکن است متوجه شوید که مدرسه‌ای با وقاحت تعطیلات رسمی را با شما حساب نکرده است و در واقع با شما قرارداد جلسه‌ای بسته است. ترفندهای جدیدی برای آن‌که از حداقل حقوقی که حداقل‌های رفاهی یک معلم را فراهم می‌کند کم کنند و آستانه‌های سود و رفاه مؤسسان را حداکثری‌تر کنند.

اما این ترفند از کجا آغاز شد؟ از دو سه سال پیش که مدارس با تعطیلی طولانی‌ مدتی برای آلودگی هوا روبه‌رو‌ شدند، اولین زمزمه‌های چنین قراردادهایی به گوش شنیده شد. به طوری که اولین شکل ‌قراردادهای بعد از آن، تعطیلی بالاتر از یک هفته در ماه را شامل حقوق نمی‌کرد. اما همین موضوع وقتی با مقاومت تشکل‌یافته‌ی معلمان روبه‌رو نشد با پیش‌رَوی بعدی سرمایه همراه شد. در صورتی که در قانونِ کار به طور مشخص آمده است که برای تعطیلات رسمی باید دستمزد پرداخت شود! چرا که هنگامِ گرفتن شهریه از اولیاء مدارس، شهریه را تمام و کمال و برای تمام جلسات می‌گیرند. پس اگر در چنین شرایطی با شما جلسه‌ای حساب می‌کنند، در واقع دستمزد پرداخت شده‌ی شما توسط اولیاء دانش‌آموزان را سرمایه‌دار مدرسه بی آن که کاری کرده باشد، در جیب خود می‌گذارد.

کارگران در روزهای تعطیل هم نان می‌خورند و کسی که کارشان را می‌خرد باید زندگی آنان را تامین کند.