شاید پیش آمده باشد که در محلهتان از جلوی مغازهها، سالنها و پارکینگهای زیادی بیتفاوت رد شده باشید که اغلب بر درب ورودی آنها پردهی سفیدی کشیده شده است. از دور صدای همهمهای به گوش میرسد که خبر از وجود جمعیتی مشغول به کار در آن میدهد. بگذارید قدری به این مغازهها و سالنها نزدیکتر شویم. صدایی مانند کوبیدن چیزی تبدیل به پسزمینهی صحبتهای آنان میشود؛ همچنین صدای کودکانشان (که با خود به سر کار آوردهاند)، صدای موسیقی و کمی هم حرفهای کاری مانند دستمزد، بیمه و دردهای ناشی از سختی کار. این مغازهها و سالنهایی که در مسیر رفتوآمدهای روزانهی ما قرار گرفته و بیتفاوت از جلویشان رد میشویم کارگاههای قالیبافیاند که روزانه زنان و مردان زیادی به این کارگاههای کوچک سرازیر میشوند.
متنِ پیشِرو یک گزارشِ کارگری از کارگاههای قالیبافی شهرستان بوکان است. در این گزارش ابتدا به تولید فرش و اهمیت آن در اقتصاد ایران نگاه موجزی میاندازیم و در ادامه از معیشت و شرایط کاری کارگران قالیبافی صحبت میکنیم و در پایان از اعتصابی که در چند ماه گذشته در سطح شهر اتفاق افتاده بود گزارشی تهیه کردیم.
مختصات فرش
قبل از هر چیز باید راجع به جایگاه صنعت فرش دستباف در اقتصاد سرمایهداری ایران حرف بزنیم و اهمیت این صنعت را بازشناسیم. دونالد ترامپ (رئیسجمهور پیشین ایالات متحده آمریکا) بعد از تحریم نفت، این کالای مهم در صادرات غیرنفتی اقتصاد ایران، یعنی صنعت فرش را تحریم کرد. فرش دستباف یکی از کالاهای مهم برای بخش صادرات غیرنفتی اقتصاد ایران و در عین حال یکی از ارزآورترین کالاهاست. کل ارزش صادراتی فرش دستباف در سالهای ۹۸ و ۹۹ به ترتیب ۷۹ و ۵۲ میلیون دلار بوده و سهم فرش دستباف ایران از صادرات جهانی از ۱۸.۸ درصد در سال ۹۸ به ۸ درصد در سال ۹۹ کاهش پیدا کرده است.((این در حالی است که ارزش صادرات فرش دستباف در سالهای قبل از تحریم مبلغی حدود ۳۰۰ میلیون دلار بوده. فرش دستباف در ایران، رقبا و بازارهایش، مرکز ملی فرش ایران، ۱۳۹۹.))
بر پایه گزارشها و آمارها حدود ۲ میلیون قالیباف به شیوههای مختلف (مستقیم و غیرمستقیم) در این صنف مشغول به کارند. از این تعداد، ۶۰ درصد آنان قالیبافان مستمر، ۳۱ درصد قالیبافان فصلی و ۹ درصد دیگر را مشاغل جانبی حوزه فرش دستباف در برمیگیرد. از این تعداد، تنها ۳۰۰ هزار کارگر قالیبافی در مجموع تحت پوشش بیمهاند و از مزایای آن برخوردارند مابقی کارگران قالیبافی از هیچ نوع بیمه و مزایای شغلی برخوردار نیستند و دولت نیز در قبال این کارگران قالیباف هیچ مسئولیتی را تقبل نمیکند. اما در طرف دیگر ماجرا، دولت برای سَروران و صاحبان سرمایه و فرش بَسی تمهیدات و تسهیلگریها را در نظر گرفته است. برای مثال شرکتهای تعاونی و اتحادیههای تولید فرش از مالیات مستقیم بر درآمد معافاند. همچنین کارفرمایان موظف به پرداخت هیچ نوع حق بیمهای برای کارگران قالیباف نیستند. از سوی دیگر صنعت فرش و قالیبافی به دلیل استثمار دهشتناکی که بر کارگرانش تحمیل میکند توانسته ارزش اضافی و حاشیه سود فراوانی را برای صاحبان کالا و سرمایهداران ایجاد کند. در نظر داشته باشید که همین سرمایهداران این کالای نفیس را در بازارهای جهانی به قیمتهای نجومی – که هر یک چند دَه برابر دستمزد یک ماه قالیباف است – «با افتخار» به عنوان «هنر اصیل ایرانی» به فروش میرسانند.
رَج و رنجِ قالیبافان
حال بیایید درب یکی از این کارگاههای قالیبافی را باز کنیم تا رنج قالیبافان و مشقتهای آنان را بازگو کنیم. زنان و مردان زیادی روزانه به پای دارهای فرش میروند تا بتوانند با دستمزد ناچیزی که از این شغل عایدشان میشود روزگار بگذرانند. هر سال از سوی شورای عالی کار حداقل مزد تعیین میشود و همهی کارگاهها و مراکز تولیدی موظف به پرداخت دستمزد مصوب میشوند اما کارگاههای قالیبافی مشمول قانون کار نمیشوند.((گرچه ما شاهدیم که بسیاری از سرمایهداران از پرداخت نرخ مصوب دستمزد و بسیاری از مفاد قانون کار طفره میروند اما کارگران این بخشها با اتکا به اتحاد عمل طبقاتی و با استناد به قانون کار میتوانند کارفرمایان را تحت فشار قرار دهند. برای مطالعه بیشتر در زمینهی اهمیت و جایگاه قانون کار به متن آشنایی با مواد قانون کار، بستری برای اتحاد کارگران؛ نگاهی به قرارداد کار در سایت کارخانه رجوع کنید.)) از این رو مزد تعیین شده و سراسری که از سوی دولت و یا شورای عالی کار در این بخش ابلاغ شده باشد اصلاً وجود ندارد. از این رو سرمایهداران و کارفرمایان با فراغ بال بیشتری به استثمار کارگران قالیباف میپردازند.
آن چه مبنای محاسبهی نرخ مزد قالیبافان است معیارها و عُرفهایی است که بسته به شرایط متفاوت است و مؤلفههای بسیاری در آن دخیلاند. گره، رَج و متراژ از معیارهاییاند که دستمزد کارگران قالیبافی با آن محاسبه و پرداخت میشود. البته این معیارها بسته به جغرافیایی که قالیبافان در آن سکونت دارند میتواند متفاوت باشد. برای مثال در یکی از این کارگاهها نرخ دستمزد بر اساس هر یک متر در یک رَج (به اصطلاح خودشان هر یک دست یا ردیف) محاسبه میشود. برای بافتن هر یک متر فرش سنتی مزدی به اندازهی ۳ هزار تومان برای کارگران ساده و ۶ هزار تومان برای کارگران ماهر داده میشود؛ که این خود باز هم معیارهای دیگری برای زیاد و کم کردن مزد دارد: تراکم و تعداد گرههای فرش، تعداد رنگهای به کار رفته، نقش سنتی یا کامپیوتری و جنس نخ قالی و … . با این اوصاف مزد قالیبافان به ندرت میتواند به ردیف/دستی ۶ هزار تومان برسد. هر کارگر در شیفت کاری که معمولاً از ساعت ۸ صبح شروع میشود و تا ساعت ۶ و ۷ عصر ادامه مییابد میتواند میانگین ده الی دوازده دست/ردیف ببافد که روزانه مبلغی حولوحوش شصت هزار تومان میشود.((باید توجه کرد که یک مزد کلی و سراسری در این صنف وجود ندارد و بسته به منطقهی جغرافیایی و شاخصههای فنی نرخ دستمزد نیز میتواند متفاوت باشد اما آنچه که یکسان و سراسری است استثمار و بهرهکشی کارگران و زحمتکشان در سطح کشور است.)) حال این دستمزد ناچیز را آن هم با سختترین شرایط کاری در ماه حساب کنید تا بردگی نوین در عصر سرمایهداری را بهتر درک کنید.
با مقایسهی مزد قالیبافان با نرخ حداقل دستمزد شورای عالی کار درمییابیم که قالیبافان در چه وضعیت نابسامان و قهقرایی مشغول به کارند. این به اصطلاح حداقل دستمزد مصوبه دارای مزایای رفاهی همچون بیمه، حق اولاد، حق مسکن و بن خواروبار است که هیچ کدام از این مزایا شامل کارگران قالیباف نمیشود. حتی مزد پایه و ثابتی که بر اساس ۸ ساعت کار در روز در نظر گرفته میشود برای آنان لحاظ نمیگردد. این دستمزد ناچیز در وضعیت گرانی و تورم افسار گسیختهی امروز کفافِ مایحتاج روزانهی یک زندگی حداقلی را هم نمیدهد. استثمار کارگران قالیباف اقسام گوناگونی دارد. نوعی دیگر دستمزد توافقی است که مابین کارگر قالیباف و کارفرما مقرر میگردد. در این مورد کارفرما با در اختیار گذاشتن مواد اولیه لازم برای تهیه فرش مبلغی را برای تحویل فرش در زمان موعود اعلام میدارد. در این شرایط توافقی و عُرفی، کارگر از توان چانهزنی بسیار پایینی برخوردار است و مجبور است به مزد تحمیلی کارفرما تن دهد.
در کارگاههای قالیبافی ستم مضاعفی بر زنان قالیباف تحمیل میشود. اکثریت کارگران قالیبافی در این کارگاهها را زنان تشکیل میدهند. زنان متأهل و مادرانی که برای تأمین مایحتاج اولیه زندگیشان به سختترین شرایط کاری تن میدهند و همزمان با آن مشغول بچهداری و کار خانگیاند. همین دلیلی است برای استثمار طاقتفرسایی که بر کارگران این صنف اعمال میشود. از طرف دیگر دختران زیر ۱۸ سالی که با دستهای پینه بسته روزانه ده الی دوازده ساعت در روز پشت دارهای فرش نشسته و با استشمام گردوغبار کارگاه و گلاویز شدن با مواد اولیه شیمیایی گِره میزنند و فرش میبافند. کودکان خردسالی که برای کمک به مخارج خانوادهی خویش مجبور به کار در چنین کارگاهها و محیطهایی میشوند.
حال، در کنار وضعیت اسفناک دستمزد نگاهی به وضعیت بیمهی قالیبافان بیندازیم. به طور کلی در استان آذربایجان غربی ۷۲ هزار نفر مشغول به کار در حوزه فرشبافیاند. از این تعداد تقریباً ۱۵ هزار نفر تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی و ۴۶۰۰ نفر هم در قالب صندوق بیمه اجتماعی، کشاورزی، روستائیان و عشایر بیمه شدهاند. در واقع تنها ۲۰ درصد قالیبافان استان از بیمه برخوردارند و مابقی از هیچ نوع حقوق و مزایایی بهرهمند نیستند. این آمار در شهرستان بوکان بدین ترتیب است که ۱۷ هزار نفر در حوزه قالیبافی مشغول به کارند که تنها ۲ هزار نفر از آنان بیمه شدهاند. همچنین اگر نگاهی به مفاد بیمه قالیبافان داشته باشیم میبینیم که این بیمه تنها شامل سه مستمریِ از کارافتادگی، بازنشستگی و فوت میشود و مواردی که شامل حوادث و بیماریها، بیمهی بیکاری و بارداری است در بیمهی آنها تعریف نشده و پرداخت نمیشود.
از الزامات تداوم پرداخت حق بیمه قالیبافی این است که قالیباف یا بافنده فرش باید همیشه بر دار قالیاش فرش داشته باشد یا همیشه در حال بافتن فرش و گره زدن باشد. واضح است که در نبود استراحت و رسیدن به امورات زندگی روزانه سطح استهلاک و فرسودگی نیروی کار به مراتب بیشتر میشود و این کارگران از هیچ مرخصیِ با احتساب دستمزد بهرهمند نمیشوند. همچنین نشستن بر روی دارهای قالیبافی دارای صدمات و بیماریهای عدیدهای است که همیشه گریبانگیر کارگران قالیباف میشود. بیماریهای پوستی، روماتیسم، کمر درد، زانو درد، ضعیفی چشم، آرتروز گردن، آسم و حتی شکستگی ناشی از افتادن از دار قالی از این دست بیماریهای ناشی از کار است. در برخی از گزارشها آمده که کارگران قالیباف به دلیل استفادهی بیش از حد ابزار کار استخوان انگشتهای آنان تغییر شکل داده است. آری استخوانها هم در اثر سختی کار و استثمار اربابان سرمایهدار خم میشوند. اما چه کسی پاسخگوی درد و رنج این زحمتکشان است؟ کارگرانی که با تمام وجود نقش و نگار طرح فرش را بر تاروپود آن پیاده میکنند و از جان خویش مایه میگذراند اما از زحمات خویش بیبهرهاند. از سوی دیگر این کالای ارزشمند بدل به کالایی دست نیافتنی برای کارگران میشود. کارگرانی که فرش دستباف را با ظریفترین بافت و بیشترین کیفیت میبافند اما خود باید بر روی فرش ماشینی با کمترین کیفیت بنشینند یا به زبان شیرکو بیکس:
تا روز مرگ
فرش بافت و گُل کاشت
اما هرگز
نه فرشی زیر پا داشت
نه کسی
گُلی بر مَزارش گذاشت.
اعتصاب کارگران قالیباف
حال به اعتصاب کارگران قالیباف بپردازیم. در زمستان سال ۱۳۹۹ کارگران قالیباف شهرستان بوکان اعتصابی را در چندین کارگاه رقم زدند و مطالبهی افزایش دستمزد را مطرح ساختند. با زنی از کارگران اعتصابی به صحبت نشستیم و دربارهی اعتصاب از او پرسیدیم که گزارشی از این گفتوگو را میخوانیم:
پیش از همه چیز از خودتون شروع کنید. از کِی شروع به قالیبافی کردید و وضعیت معیشتی خانوادهتان در چه حالی است؟
ما ۸ خواهر بودیم که یکیمون فوت کرد. موندیم ۷ خواهر بدون برادر و با یه پدر پیر و یک زمین کوچیک توی روستا. ما ۷ خواهر تنها کاری که میتونستیم و میدونستیم انجام بدیم قالیبافی بود. یکیمون که شوهر کرد و یکیمون کوچیک بود. ۵ تای دیگه که مونده بودیم از سال ۷۰ تا ۸۴ هر سه ماه یک تخته فرش ۱۲ متری تموم میکردیم. بلافاصله بعد از تموم شدن یکی شروع به بافتن یکی دیگه میکردیم، به این دلیل که تنها راه درآمد ما همین قالیبافی بود. دقت که بکنی هر ۷ نفرمون چشمامون ضعیفه و بلا استثنا کمردرد و زانودرد داریم. از سال ۸۴ به بعد خواهرها از هم جدا شدیم و منم قالیبافی رو تا امروز ادامه دادم. در خانه هم دو دختر دارم یکی ۱۰ و یکی ۱۴ ساله که الان دیگه قالیبافی رو خوب یادگرفتن و کار میکنند. شوهرم کارگر فصلیه و بقیه روزهای سال بیکاره و یا کاری که میکنه به زور اجاره خونه رو در میاره. وام و قسطها هم پدر ما رو درآورده.
کمی بیشتر دربارهی کارگاههای قالی بافی توضیح بدید. شرایط کاری چگونه است و حقوق و مزایای آن به چه شیوهای است؟ و چه مشکلاتی دارید؟
همهی کسانی که اینجا کار میکنند زن هستند. هرروز ساعت ۸ صبح شروع به کار میکنیم و تا ساعت ۱ ظهر گره میزنیم. ساعت ۱ تا ۲ برمیگردیم خونههامون برای نهار و استراحتی کوتاه و حولوحوش ساعت ۲ دوباره شروع میکنیم تا ساعت ۷ و ۸ عصر. دستمزد ما در حال حاضر ۳ هزار تومان است؛ یعنی برای هر یک دست که یک متر است ۳ هزار تومان میگیریم. اگر نقشهخوانی بلد باشی دستمزدت دو برابر میشود یعنی ۶ هزار تومان. کمتر کسی این کار رو میکنه چون کار تخصص و مهارت لازم خودش رو میطلبه. کارگاههای قالیبافی اکثراً مغازههاییاند که به اجاره گرفته میشوند و معمولاً سرویس بهداشتی ندارن. کارگاه ما هم همینطور و حتی تهویه هوا هم نداره.
بیمه چطور؟ بیمه میشوید و یا خود را بیمه میکنید؟
خیر، ما همه از خیر بیمه گذشتیم. من خودم قبلاً یکبار آن را توی کارگاه مطرح کردم که میخواهم خودم را بیمه کنم. ولی یکی از کارگران که سابقهی بیشتری از من داشت میگفت که قبلاً چند سالی هزینهی بیمه را پرداخت کرده است ولی یکدفعهای قطع شده و کلاً همه ما از بیمه و اینا دست کشیدهایم. خیلیا هم میگویند که همان پولی را که به بیمه پرداخت میکنیم به یک زخمی میزنیم. ولی واقعیتش من خودم میخواهم اگر وضعیت بیمهها بهتر شد خودم را بیمه کنم.
شما به عنوان کارگران قالیبافی ارگان یا تشکلی دارید که پیگیر مطالبات شما باشد؟
خیر، همچین چیزی نداریم.
دربارهی اعتصاب زمستان گذشته کمی حرف بزنید. مطالبات اعتصاب چه چیزهایی بودند؟
بله. ۵ کارگاه بودیم که همگی تحت نظارت خانومی بودیم که خودش رو کارفرما جا میزد. کارفرما بود اما در اصل گُماشتهی یکی از دلالهای بزرگ فرش شهر بود و برای اون کار میکرد. چند ماهی بود درخواست مساعده کرده بودیم ولی هر بار یه بهونهای میآورد و میگفت فعلاً برای مساعده پول نیست. ما هم واسه مخارج روزانه به این مساعده احتیاج داشتیم. همراه با اون درخواست دستمزد بیشتر داشتیم که اون موقع به ازای هر یک متر ۲۶۰۰ تومان بود.
اعتصاب به چه شیوهای شروع شد؟
ما با همدیگه در ارتباط بودیم. چه خانوادگی، چه کاری و چه شخصی. مشکلاتمون هم یکسانه. اجارهخانه و وسایلی که من باید میخریدم و پولی نداشتم، برای بقیه هم بدین شیوه بود. طی چند بار حرف زدن تصمیم گرفتیم به کارگاهها نریم و یه کاری برای حال و وضعمون انجام بدیم.
اعتصاب چقدر طول کشید؟
یک هفته
نتیجهی اعتصاب چی شد؟ چه جوابی گرفتید؟
در مورد مساعده خانم کارفرما مجبور شد که یک هفتهای وام بگیرد و مساعدهی ما رو پرداخت کنه. برای دستمزد هم که برای هر یک متر ۲۶۰۰ تومان بود تونستیم متری ۳۰۰۰ تومان را بگیریم و کارفرما هم پذیرفت. آخر سر هم به خواستههامون که رسیدیم به سر کار برگشتیم.
این نوشتار حقیقتاً تنها گوشهی کوچکی از وضعیت بغرنج کارگران قالیباف است. امیدواریم در متون آینده به شکل تفصیلیتر و تحلیلی شرایط و چندوچون این حوزهی کارگری را در ابعاد گستردهتر به بحث بگذاریم.
سلام
گزارش بسیار خوبی از کارگران قالی باف در کارگاه ها بود اما به نظرم لازمه که در سطح کلان تر هم وضعیت این بخش کارگری بررسی بشه
برای مثال ما کارخانه ها و تولیدی های فرش هم داریم و یا اینکه کارگاه های ریسندگی که اهمیت زیادی هم دارن و کارگران زیادی در این بخش مشغول کار هستن
با این وجود گزارش بسیار ارزشمندی بود و امید به استمرار و ثبات قدم هر چه بیشترتان