بسیار پیش میآید به هنگام مصاحبه برای استخدام در یک موقعیت شغلی پس از اعتراض کارگر به دستمزد پایین، کارفرما به کارگر گوشزد میکند که «ما همیشه اضافهکاری اینجا داریم با اضافهکاری دستمزدت زیاد میشه». بسیاری از مواقع در صورت پذیرش اضافهکاری اجباری او میتواند آن موقعیت شغلی را بهدست آورد. از آنجایی که حداقل مزد مصوب در هر سال زندگی کارگران را تامین نمیکند، وجود اضافهکاری اجباری چه بسا باعث خشنودی بسیاری از کارگران میشود. کارفرمایان امکان اضافهکاری در محیط خود را بهمنزلهی مزیتی برای کارگران جا میزنند؛ چرا که کارگر میتواند دستمزد خود را به بیش از دستمزد مصوب افزایش دهد. پرسش این است که کدام طرف ماجرا در واقعیت از اضافهکاری سود میبرد: کارفرما یا کارگر؟
کارخانجات و کارگاههایی وجود دارند که توقف دستگاهها در پایان روزکاری و راهاندازی مجدد آنها در روزِ کاری بعدی، ضرر بسیاری را به کارفرما وارد میکند. در این محیطها غالباً تا هنگامی که دستگاهی نیاز به تعمیرات نداشته باشد خاموش نمیشود و خاموشی دستگاهها و توقف کار هر نیم سال یک بار رخ میدهد. در این شرایط تولید به صورت ۲۴ ساعته در جریان است و نیاز است که ۳ شیفتکاری تعریف شود اما کارفرما با وضع اضافهکاری اجباری ۳ شیفتکاری را با تعداد کارگران کمتر به ۲ شیفتکاری تبدیل میکند. اضافهکاری تنها مختص به چنین محیطهای کاری نیست. در برخی از محیطهای کار کارفرما برای حصول میزان خروجی معینی طی یک روز به جای استخدام کارگران بیشتر اقدام به افزایش ساعت کار با تعداد کمتر کارگران میکند. چرا کارفرما افزایش ساعت کار را به افزایش تعداد کارگران ترجیح میدهد؟
جواب این سوال احتمالاً بر هر کارگری روشن است. استخدام نیروی کار جدید هزینهی بیشتری را نسبت به استفادهی بیشتر از نیروی کار موجود به کارفرما تحمیل خواهد کرد. ساعات اضافهکار تأثیری بر میزان سنوات و عیدی پرداختی به کارگران در پایان سال نخواهد داشت. خب، پس مکیدن بیشتر شیرهی جان کارگران موجود بر افزایش هزینههای استخدام نیروی کار جدید که با خود پرداختهای بیشتر برای عیدی و سنوات را هم در پی خواهد داشت، میچربد. همچنین کاستن از هزینههای جانبی چون تهیهی لباسکار، ناهار و سرویس رفتوآمد را نیز میبایست به آن افزود.
از طرفی هر چه تعداد کارگران کمتری در محیط کار حضور داشته باشند، از خطر اعتصاب و همبستگی کارگران علیه کارفرما کاسته میشود. کارفرما با بهرهمندی از وجود خیل عظیم بیکاران به عنوان تهدیدی برای کارگران میکوشد بیشترین استفاده را از آنها ببرد و خواستههای آنان را با تهدید به اخراج سرکوب کند.
تا اینجا سود یک طرف از افزایش ساعت کار روزانه مشخص شده است. طرف دیگر چه سودی از افزایش ساعت کار خواهد برد؟ محاسبهای ساده، سود و زیانِ کارگر در این رابطه را آشکار میکند. مجموع هزینههای روزانهای که کارفرما برای هر کارگر با حداقل دستمزد میپردازد((برای اطلاع از قوانین کار و مزد سال ۱۴۰۰ به کتابچهی راهنمای قرادادِ کار و مزد ۱۴۰۰ بنگرید.)) (برای محاسبه، ماه ۳۰/۴ روزه در نظر گرفته شده است):
در کنار موارد بالا میتوان پاداش افزایش تولید و مبالغی را که به عنوان سود سالانه به کارگران داده میشود، نیز در نظر گرفت که به دلیل همیشگی نبودن آنها و نداشتن نرخی ثابت از محاسبهی آن در مجموع هزینهها صرفنظر شده است.
هر ساعت کار کارگر در ساعت کاری موظف (همان ۷ ساعت و ۲۰ دقیقه):
۲۹.۰۵۰ تومان = (کل ساعات کار روزانه) ۷/۳۳ ÷ (بهای نیروی کار در یک روزکاری) ۲۱۲.۹۳۸ تومان
درنتیجه هر ساعت کار کارگر طی یک روز کاری (همان ۷ ساعت و ۲۰ دقیقه) به میزان ۲۹.۰۵۰ تومان از سوی کارفرما خریداری میشود.
هر ساعت اضافهکاری در روز عادی (۱.۴ برابر مزد یک ساعت کار):
۱۶.۹۰۵ تومان = ۴/۱ × (مزد به ازای هر ساعت کار روزانه) ۱۲.۰۷۵ تومان
اگر کارگر ۴ ساعت اضافهکاری در روز داشته باشد، رقمی معادل ۶۷.۶۲۰ تومان به عنوان دستمزد به او پرداخت میشود و سهم بیمهای که کارفرما بهازای این ۴ ساعت کار اضافه هزینه میکند، نزدیک به ۱۵.۴۴۴ تومان است. در نتیجه نیروی کار کارگر جمعاً ۸۳.۰۶۴ تومان برای ۴ ساعت اضافهکار خریداری میشود. این در حالی است که بر طبق محاسبات پیشین کارگر برای ۴ ساعت زمان کار در ساعت کاری موظف نیروی کار خود را به میزان ۱۱۶.۲۰۰ تومان (یعنی ۴ × ۲۹.۰۵۰ تومان) میفروشد. بهای نیروی کارِ کارگر به ازای ۴ ساعت اضافهکاری اندکی کمتر از بهای نیروی کار او به ازای ۳ ساعت کار روزانهی موظف (۸۷.۱۵۰ تومان) است. در نتیجه بهای نیروی کار او به ازای ۴ ساعت اضافهکاری نسبت به ۴ ساعت کار روزانهی موظف کمتر خواهد بود. این را هم باید در نظر داشت که در بسیاری از موارد با وجود این که بر طبق قانونِ کار، کارفرما موظف است برای ساعات اضافهکاریِ کارگران نیز هزینهی بیمه را پرداخت نماید، اما چنین هزینهای پرداخت نمیشود و در نتیجه هزینهی کارفرما به ازای ساعات اضافهکار کاهش مییابد.
بیایید فرض کنیم کارفرمای ما تعداد ۱۰۰۰ کارگر را استخدام کرده باشد. به ازای هر دو کارگر که در روز ۴ ساعت اضافهکاری انجام دهند میتوان یک نیروی کار جدید را بهکار گرفت. در این صورت با حذف اضافهکاری برای حفظ شرایط تولید پیشین، کارفرما به ۵۰۰ نیروی کار جدید نیازمند خواهد بود. هزینههای پرداختی روزانهی کارفرما به ازای ۱۰۰۰ کارگر که در روز ۴ ساعت اضافهکاری خواهند کرد (با فرض دریافت حداقل مزد) برابر خواهد شد با ۲۹۶.۰۰۲.۰۰۰ تومان در حالی که هزینههای او به ازای ۱۵۰۰ کارگر بدون اضافهکاری برابر خواهد شد با ۳۱۹.۴۰۷.۰۰۰ تومان. افزون بر آن، برای بهکارگیری نیروی کار جدید میبایست هزینههایی نیز صرف خرید تجهیزات و دستگاههای بیشتر شود. بدین معنی کارفرما ناچار خواهد بود سرمایهی ثابت خود را افزایش دهد. طبعاً تا هنگامی که دستیابی به حد معین تولیدات را با همان میزان کارگر و به ازای بهرهکشی از طریق ساعات کار اضافی مرتفع میکند، دست به این افزایش نخواهد زد.
این محاسبات نشان دادند تنها طرفی که از اضافهکاری سود خواهد برد کارفرما است. کارگری که اضافهکاری میکند علاوه بر این که بهای کمتری بابت اضافهکاری نسبت به ساعت موظف برای او پرداخت میشود، زمان بیشتری از عمر خود را نیز در راستای کسب سودِ بیشترِ سرمایهداران تلف خواهد کرد. زمانی که باعث فرسودگی او خواهد شد اما حتی جزئی از سابقهی کارِ او نیز به حساب نخواهد آمد. با وجود اینها، کارفرما وقیحانه از مزیت اضافهکاری برای کارگران سخن میگوید.
خواستِ افزایش سطح دستمزدها متناسب با میزانی که تأمینکنندهی سبد معیشت خانواده باشد، باید از رهگذرِ اتحاد و همبستگی کارگران و شکلگیری تشکلهای کارگری قدرتمند در محیطهای کار پیگیری شود. دستمزدهای پایین و نامتناسب، اضافهکاری را به کارگران تحمیل میکند. زمانی که میتواند صرف معاشرت با همطبقهایها و رشدِ کارگر و قدم گذاشتن در مسیر مبارزه برای احقاق مطالبات شود، صرف جبران کاستیهای موجود در حداقل مزدِ مصوب میشود.
سلام. خیلی ممنونم از متن خوبتون. واقعا آموزنده بود. امیدوارم از این متن های کاربردی بیشتر بزارید.
در محاسبات به جای ۷ و ۳۳ صدم نوشته شده: ۳۳/۷