الان که میخوام بگم چی بود و چطور شد که قدرت خرید آب رفت باید از فروردین شروع کنم.
شنیده بودم که میگفتن دستمزدِ سال جدید رو بر اساس تورم سالِ قبل میبندن، واسه همین توی سال جدید همون فشار سال قبل به قوت خودش باقی هست! ولی هیچ وقت به این وضوح درکش نکرده بودم. پتک واقعیت پسِ کلهام نخورده بود.
آره فروردین بود.
آها، قبلش بگم من یه کارگرم. یه کارگری که از قضا یه کارگرِ ماهره. بقیه میگن مهندس، ولی چه اهمیتی داره بقیه چی میگن. اگه کار نکنم، زنده موندن و زندگی کردنم سخت میشه و تقریبا غیرممکنِ. پس کارگرم.
داشتم میگفتم. فروردینِ امسال بود. از شرکت زنگ زدن بیا برای بستن قرارداد. قراردادی که طبق روال معمول همه چیزش مشخص بود و فقط امضای من رو میخواست. قربونشون برم، از قبل فضا رو آماده میکنن که هر چیزی روی برگه نوشته همونه و بمیری هم تغیری نمیکنه. نخواستی هم راه بازِ و خیلیا هستن که محتاج این کارن و بازار کار خرابه و …
توی مسیر کلی با خودم کلنجار میرفتم که اگه دستمزدم زیرِ فلان مقدار بود عمرا اگه امضا کنم.
رفتم پای میزِ عدم مذاکره. برگه رو که گذاشتن جلوم، دیدم از اون چیزی که فکر میکردم مقدار بخور و نمیری بیشتر بود. ناخوداگاه تا بناگوش لبخندی زدم و دستامو به هم مالیدم و ظفرمندانه امضا کردم. برام یه برد بود. به هر حال از تصوراتم فاصله داشت.
با یه لبخند فاتحانه با خودم گفتم، هاااا! دیگه امسال یه نفس راحت میکشی و قطعا دخل و خرجت با هم میخونه. کل وجناتم لبخند بود.
نصف خانواده و ایل و تبارم از مبلغ قراردادم باخبر شدن. به همه زنگ میزدم و با جمله «قراردادِ امسال رو بستمش» شروع می کردم و با جملهی «حالا بعدا توضیح میدم» تمومش میکردم.
نذاشتن، نذاشتن حداقل ۳ ماه از این خوشحالی زایدالوصفم بگذره.
من میدیدم که این «سه جانبهها» سر مسئلهی دستمزد دعوا دارن و سهجانبهگراییشون به جایی نرسید (رفت روی دو جانبه که در اصل یک جانبهاس!) و نمایندههای کارگری قهر کردن و مثلا رفتن و امضا نکردن، ولی باورم نمیشد اینقد اوضاع خرابه.
حقوق من کمکم داشت ارزشش رو از دست میداد. بهجز قسطها و اجاره، اون مبلغی که برای تامین مایحتاج میموند، ارزشش کمتر و کمتر میشد.
همه چیز از خرداد شروع شد. توی ماه اول اگه میتونستم سبد معیشتم را با ۲۰ قلم خوراکیهای غالب و ضروری پر کنم، توی ماههای بعدی همینجور هی آب میرفت تا الان که ماه آخر پاییزه، تقریبا میتونم بگم قدرت خریدم نصف شده…
امیدوارم نصیب هیشکی نشه. تا الان از تک تک افراد محترم خانواده و دوستانی که زنگ زدم و قرار داد بستنم رو بهشون گفتم قرض گرفتم که توی خرجم نمونم.
مدیونید اگه فکر کنید وقتی میگم خرج، یادِ کفش و لباس مارک و این چیزا بیافتین، نه! منظورم همین نون و برنج و مرغ و سبزیجات و روغنه.
روغن! البته بگم روغن زیتون، نه.
لاکردار این روغن زیتون یه بار ۱۰ دقیقه منو سرِ یه چهار راه جلو مغازه معطل کرد. گرفتن یا نگرفتنِ روغن زیتون! مسئله این است.
به ولله اگه میگرفتمش ولخرجی کرده بودم. ۱۰ دقیقه طول کشید تا خودمو راضی کردم که برو، برو، دور شو از مغازه، بعدا میگیری.
الان تقریبا ۲ ماه از اون «بعدا» میگذره و من جرات اضافه کردنش به سبدِ معیشتم رو ندارم.
قسمت ناراحت کنندهی مسئله اینه که هر روز نمایندههای کارگری کاسهی گدایی میگیرن و میگن اگه میشه لطف کنید یه بار دیگه دستمزد رو توی سال افزایش بدید تا این کارگرا از فلاکت نمیرن. باورتون نمیشه ولی میانگین، ماهی یکبار این خبر تکرار میشه: ترمیمِ مجدد مزد …
بابا بیخیااااال.۳ ماهِ دیگه فقط مونده که پیش هم بشینید و سرِ ما رو دوباره شیره بمالید. ول کنید خدایی.
آخه بندهی خدا، شماها اگه نمایندههای واقعی کارگرا بودین که این همه به نمایندهی کارفرما و دولت التماس نمیکردین. آخه شماها چه نمایندههایی هستین که نمیخواین بفهمین چرخ این اقتصاد رو منِ کارگر دارم میچرخونم. اگه راست میگین چرا یک بار نمییاین بگین کارگرا با هم متحد بشین و همه توی محل کارتون اعتصاب کنید و دست از کارتون بکشید تا اینا دستشون بیاد دنیا دست کیه و اینجور دستمزد رو تعیین نکنن! خب لامصب بپذیر تو حافظ منافع اونایی نه ما.
الان که نشستم و اینا رو مینویسم تقریبا ۳ ماهِ دیگه دوباره دستمزد تعیین میشه. با خودم فکر میکنم باز من یک نفرم، بیشتر از حداقل حقوق میگیرم. اونایی که زن و بچه دارن و حداقلی بگیر هستن چیکار میکنن؟ تقریبا هر روز به وضعیتشون فکر میکنم. به کارگری که چند ماه حقوقش عقب میافته، به کارگرایی که نون رو نسیه میگیرن، به کارگری که دو سر عائله داره و دو شغلهاس، به کارگری که مریض داره تو خونه. یعنی اونا هم میدونن خودشون چرخای این اقتصاد رو میچرخونن؟
اصلن چرا آدمایی که حتی، حتی ۱۰ دقیقه وقتشون سرِ گرفتن و نگرفتن روغن زیتون تلف نشده نمایندهی کارگرا هستن؟
البته دولت و کارفرما امسال نشون دادن شماها چه نمایندتون باشه چه نباشه، دستمزد اون طوری که ما میخوایم تعیین میشه! والسلام
عالی بود
با تشکر