از ابتدای اسفند سال ۹۸ سراسر کشور با بحرانی به اسم کووید ۱۹ روبرو شد. بحرانی که تمامی کشور را به چالش کشید، از سازمانها و ادارهها تا بازار و مدرسهها و خانهها.
برای مقابله با این ویروس، قطع زنجیرهی انتقال و پرهیز از اجتماع توصیه میشد. در این بین مسئلهی آموزش دغدغهای شد که والدین مانده بودند فرزندان خود را با بیخیالی و نادیده گرفتن خطرات ویروس کرونا بر سر کلاس درس بفرستند و یا بیخیال آموزش شوند و آنها را به مدرسه نفرستند. در نهایت و با توجه به ضرورت قطع زنجیرهی انتقال، مدرسهها به حالت نیمهتعطیل درآمد و مسئولان شروع کردند به وضع تبصرهها و موادی که نه اولیا نه دانشآموزان نه معلمان و نه مدیران مدرسهها تکلیف خود را نمیدانستند. برای تدریسْ هیچ الگوی مشخصی ارائه نمیشد. بعضی اولیا از پیگیریِ آموزش مجازی بچهها در خانه عاجز بودند، از طرفی دانشآموزان تمایل به حضور نداشتند، و در این بین مدیران سرگردان مانده بودند که چه کنند. در سال تحصیلی ۹۹، اول اعلام کردند که بازگشایی اجباری و الزامیست؛ دو روز بعد اعلام شد که حضور دانشآموزان اجباری نیست.
وزارت آموزش و پرورش تاکید داشت تعطیلی مدرسهها نباید با تعطیلی آموزش همراه شود و آموزش باید به صورت مجازی ادامه یابد. این در حالی بود که میلیونها معلم و دانشآموز به اصلیترین زیرساخت لازم یعنی تلفن همراه هوشمند و یا اینترنت برای استفاده از آموزشهای مجازی دسترسی نداشتند. همین وزارتی که بعدها اعلام کرد گزارشی مبنی بر این که بازگشایی مدرسهها تاثیری در شیوع کرونا داشته باشد به ما نرسیده است((وزیرآموزش و پرورش: بازگشایی مدرسهها تاثیر تعیینکنندهای در شیوع کرونا نداشته است، ایلنا، ۱۳ مهر ۱۳۹۹)).
در اوایل هر معلم به صورت خودجوش دانشآموزان خود را در گروههایی گرد هم آوردند و به صورت مجازی کار آموزش را جلو میبردند و انتظار داشتند هر چه زودتر وزارتخانهی مربوطه فکری به حال این شرایط کند. کمکم آموزش و پرورش اعلام کرد که نظارتی بر محتواها و نحوهی تدریس نیست و باید از نرمافزار ابلاغ شده استفاده کرد. نرمافزاری به اسم شاد که این روزها معلمان و دانشآموزان آن را به اسم ناشاد میشناسند.
معلمان باید جهادی عمل کنند
تمامی دم و دستگاه دولت شروع به تبلیغ جهادی عمل کردن معلمان کردند. هر کسی از هر جایی بلند میشد داد سخن میداد که شرایط شرایطِ جنگ است و معلمان باید جهادی عمل کنند و کار آموزش را به جلو ببرند. معلمانی که دشواریهایی چون وضعیت بد معیشتی، نادیده گرفتن مطالباتشان و سرکوب و بازداشتشان زیاد بود. جدا از معلمان رسمی، معلمان آزادی که حقوقشان یک میلیون و ۲۰۰ یا یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومن است و امنیت شغلی هم ندارند چطور و با چه انگیزهای کار جهادی کنند؟ معلمانی که اطمینان دارند هر چه جهادی کار کنند قرار نیست به مطالباتشان وقعی گذاشته شود.
اما جهادی عمل کردن معلمان معنای مشخصی داشت.
در پایان سال تحصیلی ۹۸، اینترنت برای استفاده از شاد برای معلمان و دانش آموزان رایگان بود و با وجودی که وزیر آموزش و پرورش در تیرماه ۹۹ قول رایگان بودن اینترنت برای سال تحصیلی ۹۹ را داده بود، دبیرکل دفتر فناوری اطلاعات و ارتباطات وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد هزینه استفاده از اینترنت همراه برای شاد، برای معلمان و دانشآموزان یک سوم است و این به این معنی بود معلمی که تا دیروز به خاطر معیشتِ لنگانش رو به کارِ دوم آورده بود، باید الان هم از جیب خالیاش هزینهی آموزش بدهد و به علت قطع سرانهی مدرسهها در این سالها اگر به مدرسه میرفت، خودش الکل و ماسک همراه داشت تا ویروس منحوس جانش را نگیرد و با توجه به الزام حضور در مدرسه، آموزش برای یک یا دو دانش آموز که امکان آموزش مجازی نداشتند در هر شرایطی ادامه یابد. زمان تدریس میان آموزش حضوری و نیمهحضوری و مجازی تکهتکه شده بود و صد البته روان معلمان هم.
معلم باید دست به تولید محتوا بزند. مطالب را آماده و دستهبندی کند. از اینترنت دانلود انجام دهد. از درسی که باید ارائه دهد کلیپی تهیه کند و یا صوتی و یا تصویری تهیه نماید و ساعتی را مشخص کند تا تمامی دانشآموزان آن کلاس در آن ساعت آنلاین شوند و گوشهی دنج و خلوتی از خانه را گیر بیاورد و شروع به ارائهی درس کند. ارائهی زنده مصائبِ بیشتری برای معلم دارد، چون که در تمامی زمانِ ارائهی زنده، افراد داخل خانه تا جایی که امکان دارند باید مراعات کنند. خیلی از دانشآموزان از گوشی بقیه افراد خانواده استفاده میکنند و عدم حضور صاحب گوشی در خانه به معنای آنلاین نشدن است و وای به حال معلمی که تعدادی دانشآموز غایب داشته باشد. در ساعاتی بهجز ساعات تعیین شده، دانشآموزان حتما به گوشی معلم پیام میدهند و سوال و جواب دارند. اگر معلم جواب پیام را ندهد، حتما زنگ میزنند و البته خارج از زمانِ کلاس. معلم هم خودش است و یک عدد گوشی. نمیتواند که خطش را از دسترس خارج کند. وسیلهی شخصیاش است که از قضا باید کار جهادی با آن بکند. از طرفی سطح معیشتش پایین نگهداشته شده، سرکوب و بازداشتش کردهاند. همین است صداهایی که این مدت به طنز از عصبانیت معلمان در فضای مجازی میشنویم. بله. اینها صدای خشم معلمان جهادی است. خشمی که در اتحاد با همطبقهایِ خود، اگر علیه باعث و بانی استثمارشان به کار گیرند، خانمانسوز است.
حال معلمی را در نظر بگیریم که در کنار وضعیت بالا، یکی یا دو بچه مدرسهای هم داشته باشد و به جز تولیدِ محتوا برای دانشآموزان باید کار آموزشِ فرزندان خود را هم انجام دهد و در ساعتهایی باید گوشیاش در اختیار فرزندانش باشد؛ و یا معلمی که فرزندِ خردسال و یا فرد سالخورده یا بیمار دارد و یا خانهشان کوچک است.
مسئول خرابیِ گوشی معلم، پیرچشمیِ معلم، کرونا گرفتن معلم، اعصابِ بربادرفتهی معلم و جیب خالیِ معلم و … کیست؟
شادِ ناشاد
در سال تحصیلی جدید، وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد که استفاده از پیامرسانی به جز پیامرسانِ «شاد» غیرقانونی است و استفاده از دیگر پیامرسانها پیگرد قانونی دارد. یکی نیست به وزارت آموزش و پرورش بگوید اگر پیامرسانِ شاد درست کار کند، معلم چه دردی دارد که از پیامرسانِ دیگری با هزینهی بالاتر استفاده کند.
معلمان گلایهمندند که شاد عیبهای زیادی دارد که با آن آموزش به درستی جلو نمیرود: کندی ارسال فایل، قفلکردن ناگهانیِ برنامه، پشتیبانی ضعیف برنامه، عدم اتصال و سرعت پایین از مشکلاتی هستند معلمان برمیشمارند.
با این مشکلات، معلم مجبور است وقتی سرعت آپلود فایل پایین است، از دیگر پیامرسانها استفاده کند تا سریعتر کار آموزش به صورت جهادی تمام شود که بتواند دمی بیاساید و برای رفعِ تکلیف آموزش و پرورش نسبت به الزامِ حضور، هر روز با ارسال چند پیام نشان دهد که از شاد استفاده میکند. بگذریم که در این بین وقتی معلم از دیگر پیامرسانها استفاده میکند دارد با تعرفهای گرانترْ کارِ جهادی انجام میدهد.
در این نوشتهی کوتاه، از مشکلاتی که در این دوران گریبانگیر دانشآموزان است صحبتی نشد. مشکلاتی که چهرهی فاصلهی طبقاتی را عریانتر کرد. مشکلاتی چون محرومیت از داشتنِ موبایل و تلویزیون. محرومیتی که دانشآموز یازده سالهای در بندر دیر استان بوشهر را با طنابِ دار بالا کشید و بیش از ۳.۵ میلیون دانشآموز از آموزشِ مجازی بازماندند((وحیدی نایب رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس:عدم دسترسی ۳.۵ میلیون دانشآموز به شاد، تابناک،۳ آبان ۱۳۹۹)). دانشآموزانی که طبق اصل ۳۰ قانون اساسی((https://divan-edalat.ir/base))، دولت باید وسایل آموزش و پرورش رایگان را تا پایان دورهی متوسطه در اختیارشان قرار دهد.