پرستاران سالهاست که از شرایطِ سختِ کاری که به دلیل کمبود نیرو مضاعف شده است و همچنین کم بودن میزان دستمزدشان که موجب فرسودگی جسمی و روحی خود و خانواده شان شده، ناراضی و معترض هستند.((از طرفی این وضعیت خطای کاری پرستاران را بالا میبرد و کیفیت خدمات را پایین میآورد. در کل نیروی کار کم و ساعت کاری بالا، موجب خطای کاری کارگر و حادثههای کاری میشود. چیزی که به غلط به کماستعداد بودن، بیدست و پایی و بدخلقی نیروی کار تعبیر میشود!)) اما در این وضعیت سیاست آقای وزیر به همراه دم و دستگاه و نشستهایشان، وزارت بهداشت و بهطور کلی دولت سرمایهمحورِ موجود در ایران، با نقشآفرینیِ مردی که قرار بود «بدتر» نباشد تا رُول «بد» را برایمان بازی کند، تنها در جهت هر چه بیشتر و سریعتر سودآور شدنِ بیمارستانها است؛ آن هم به هر قیمتی.
البته در کنار اتخاذ این سیاستها و نتایج مخربش بر جسم و روان نیروی کار و از جمله پرستاران، وعدههای خوب و البته بینتیجه برایشان فراوان است. «وعده»ی در خود، انفعال اجتماعی و عدم دخالت اجتماعی نیروهای کار را پیش فرض دارد. وضعیت البته همیشه به همین شکل باقی نخواهد ماند. به مرور نیروی کار بیمارستانها درک اجتماعیشان، که مبتنی بر وضعیت واقعیشان است، را منسجمتر کرده و خواستهای خود را بر دستگاه فرسوده و فرسایشگرِ حکومت سرمایهمحور تحمیل میکنند. امری که هم اکنون نیز کم و بیش در جریان است.
پرستاران در ماههای اخیر به دفعات دست به اعتراض زده و تجمعات اعتراضی برگزار کردهاند. آنها مطالبههایی را که حاصل تجربههایشان است مطرح کردهاند؛ درخواستهایی که همان سیاستهای طبقهی فرودستان است. سیاستهایی که در مقابل سیاست سرمایه قرار دارد. چرا که گند سیاست آقایان والامقام بالا زده است. در ادامه ابتدا این خواستهها (این سیاستهای پرستاران) را از نظر میگذرانیم.
الف. اعتراضات و درخواستهای پرستاران و نیروهای کار در بیمارستانها
نخست اعتراضات پرستاران و کادر درمان را از آغاز دوران اپیدمی کرونا مرور کرده و سپس خواستههای آنها را به تفصیل مطرح میکنیم.
کادر درمان و پرستاران در مدت شیوع بیماری کرونا (اسفند ماه سال گذشته تا انتهای تیر ماه امسال) دستکم ۲۶ مورد حرکت اعتراضی برپا کردهاند. یعنی در ایامی که کادر درمان بیش از هر شغل دیگری نیاز به حمایت دارد، آنها مجبورند برای رسیدن به حقیق خود تقریبا هر هفته ۲ بار اعتراضی را سازماندهی کنند. این اعتراضات شکلهای متنوعی از جمعآوری نامه و طومارهای اعتراضی تا اعتصاب را به خود گرفته است. اکثر این اعتراضها، که مشمول ۲۲ مورد میشود، در شکل تجمعهایی بوده که در مکانهایی از جمله محوطهی بیمارستانها و مقابل دادگستری، استانداری و وزارت بهداشت برگزار شدهاند. در مواردی نیز پرستاران دست به کارِ اعتصاب شدهاند.
برای نمونه میتوان به اعتصاب بهیاران و بهورزان میناب در اعتراض به معوقات مزدیشان اشاره کرد. معترضان که بیش از ۱۰۰ نفر بودند کارانهی پرداختنشدهای به مدت یک سال داشتند؛ حق مسکن آنها نیز شش ماه به تعویق افتاده بود و حق نوار مرزی آنها نیز دو ماه بود که پرداخت نشده بود. علاوه بر این حدود ۵۰۰ هزار تومان نیز از حقوق ماه پیش آنها کم شده بود. گفتنی است پیشتر، در سفر وزیر بهداشت به بندرعباس نمایندهی این کارگران نامهای به وی تقدیم کرده بود، که نتیجهای دربرنداشت. در موردی دیگر، ۳۰ نفر از پرسنل اتاق عمل بیمارستان ابوعلیسینای صدرای شیراز در اعتراض به کاهش دستمزدهایشان دست به اعتصاب زدند. رئیس بیمارستان با وقاحت تمام هر ۳۰ نفر آنها را اخراج کرد. مابقی اعتراضها را نیز میتوانید در جدول زیر مشاهده کنید.
خواستههای پرستاران در اعتراضات اخیر چنین بوده است.
۱. خصوصیسازی
خصوصیسازیِ بیمارستانها و مراکز درمانی یعنی صلاحدید مراکز درمانی و بیمارستان را به یک سرمایهدار سپردن. آنگاه تبعاً امیال فردی سرمایهدار و سودجوییِ اوست که وضعیت کل اجتمماع مشغول در بیمارستان و همچنین مراجعهکنندگان (بیماران) را مشخص میکند. به این ترتیب صلاح بیمارستانها حول محور کسب حداکثر سود و رشد سهمهایشان در بستری از رقابت آزاد شکل میگیرد و بیمارستانها دیگر مانند یک بنگاه بین بنگاههای اقتصادی خواهند بود.
همانطور که حسن هاشمی (وزیر سابق بهداشت دولت روحانی) گفته بود: «سیاست وزارت بهداشت این است که مدیریت اکثر بیمارستانهای دولتی به بخش غیردولتی (خصوصی) واگذار شود… و بهرهوری بیمارستان افزایش یابد و فعالیت بسیاری از بیمارستانها اقتصادی شود»((یک گام دیگر تا واقعی شدن تعرفههای پزشکی باید برداریم، خبرگزاری ایرنا، ۱۳ دی ۱۳۹۴)) و جدایی از این سیاستِ سرمایهمحوری را غیرمجاز میداند.((آقای وزیر در سفر به قم در راستای خصوصیسازیِ بیمارستانها گفته بود: «افکار سوسیالیستی هنوز در ذهن برخی از تصمیمگیرندگان رسوباتی دارد و معتقدند که حوزهی سلامت حاکمیتی است و نباید اجازهی ورود بخش خصوصی را داد.»))
تمام کادر درمان به همراه بیماران باید در خدمت کسب پول و سودِ این عالیجنابانْ خود را تنظیم کنند و گردِ این محور باید بچرخند و به حاشیهی آن تبدیل شوند. در حالی که این کار پرستاران و کادر بیمارستان است که در واقعیت، محوریترین در حوزه ی سلامتاند. کاری که اگر نباشد هیچ چیز دیگری نمیتواند باشد. این را بحران اخیرِ مرتبط با بیماری کرونا به وضوح مشخص کرده است.
نیروی کار بیمارستان – پرستاران و کادر درمان – اما روزبهروز فرسودن خود و خانوادهاش را میچشد و میبیند. بیماران نیز که حالا به چشم مشتری دیده میشوند با ترس از درِ بیمارستان یا داروخانه رد میشوند. چراکه غالبا دستمزد کارگری میگیرند و اگر در این روزگارِ بیماریزا محتاج کالای لوکس درمان شوند از پس مخارجش بر نمیآیند. کارگران در قبال مالیات و دریافتیهای دیگری که به شکل ماهانه پرداخت میکنند، پوشش درمانی رایگان میخواهند.
ذینفعان این وضعیت – اربابان سرمایه و مدافعان مالکیت خصوصی بیمارستانها – نتایجِ مستقیم سیستم کار و کاسبیشان را به گردنِ مدیریت بد، نااهلیت و تحریم و … میاندازد و به مسیر خود یعنی خصوصیسازیها در بیمارستانها، کارخانهها، مدرسهها و … ادامه میدهند و غارت و استثمار را به حادترین شکل خود پیش میبرند. بیشرمی این کاسبان، سهامداران، مدیران، پزشکان و وزیران آنها در حکومتِ سرمایه چنان است که حتی در سختترین شرایطِ درمانی – مانند بحران کرونا – حاضر به کوتاه آمدن از مسیر سودمحورانه و کاستن از سرعت کسب درآمد و کاسبی نیستند.
اینان با وقاحت تمام، ازپاافتادگانِ کارگاههای پولسازیشان (بیمارستانها) یعنی پرستاران و زحمتکشان کادر درمان را که در زیر بار سنگین کار و مبارزه با بیماری کرونا جان دادهاند، حالا شهید مینامند. درست این است که بگویند «شهید راه سود اربابان». خب البته شهید برای بیمارستانی که تنها «سود به هر قیمتی» را میشناسد آن طور خرجی نسبت به دخل نیست. حقوق پرستاران را تا آنجا که میتوانند زیر پا میگذارند، پرداختیهاشان را معوق میکنند، تا میتوانند با نیروی کارِ کمتری بیمارستان را میچرخانند و حتا از نیروهای کمتجربه به جای نیروی باسابقه استفاده میکنند تا حقوق کمتری به آنها بدهند.
نه به خصوصیسازی امروز از خواستهها و شعارهای محوری پرستاران، نه تنها در ایران که در دیگر نقاط جهان است. ایشان امروز خود به اقدام و حضور برای تاثیرگذاری دست بردهاند و البته به اقداماتی بیشتر از این دست خواهند زد.
۲. تعدیل کادر درمان در بحران زیستی-درمانی کرونا
در زمانهای که تعداد نیروی پرستار کم است، رویهی اخراج (به بیان کارفرما و دولتاش تعدیل) کادر درمان شروع میشود و شهدای زنده مانده از میدان مهلکهی کرونا – که خوشبختی زیر خاک را از دست دادهاند و نمردهاند – باید به صورت بیکار بروند خانه و منتظر ابلاغها بمانند. بیمارستانهای خصوصی (این پیشتازان تجاوز به دارایی و امنیت و سلامت پرستاران و بیماران) وسط پاندمی کرونا شروع به اخراج کردهاند.
به محض دو رقمی شدنِ بیماران جانباخته در اواخر بهار ۹۹، پرستارانی که با قراردادهای ۸۹ روزه به کار گرفته شده و جانشان را به خطر انداخته بودند، در مواردی حتا بدون تسویهحساب اخراج شدند. قابل توجه است که این یورش به کادر درمان در حالی اتفاق میافتد که به گفتهی مسئولین از ۱۱۰ هزار پرستار شاغل، ۶۵ هزار پرستار در بحران کرونا، مستقیما به بیماران کرونایی خدمت رساندند. به گفتهی میرزابیگی، رئیس کل سازمان نظام پرستاری: «حدود ۹ هزار پرستار به کرونا مبتلا شدهاند.((ابتلای ۹ هزار پرستار به کرونا در بیمارستانها. (باشگاه خبرنگاران جوان ۲۵/۴/۹۹))) حال درخواست و سیاست پرستاران نسبت به این نوع از تجاوز، مقابله با این اخراجها و در برابرش خواست و سیاست جذب کادر درمان متناسب با نیاز وضعیت درمانی موجود از مطالبات پرستاران بوده و یکی از شعارهای ایشان در اجتماعات و تجمعهایشان بوده است.
۳. تبعیض در پرداختیها بین گروه پزشکان بسان اشراف حوزهی درمان با گروههای پرستاری
میزان حقوق و دستمزد پرستاران، طبق مصوبهی جدید شورای عالی کار، از سوی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام میگردد. پرستاران و کادر درمان نسبت به تبعیض بین گروههای پزشکی با پرستاری – نیروهای ستادی نسبت به نیروهای بالینی و همچنین تفاوت در پرداخت کارانهها معترض هستند. سال ۹۸ بیش از ۶ هزار نوع تعرفه برای پزشکان تعریف کردند. برای نمونه پرستاران در بخش دیالیز -شیمیدرمانی، سرمتراپی و … صفر تا صد کار را به تنهایی انجام میدهند. در حالی که هیچ تعرفهای به پرستار تعلق نمیگیرد و همهی پول دیالیز به جیب پزشک میرود که فقط دستور دیالیز داده است.
۴. قراردادهای تحمیلی ۸۹ روزه
با وجود اطلاع عمومی از کمبود پرستار در ایران و وجود پرستاران بیکار، این شکل قرارداد، آشکارا در راستای کسب سود در سیستم درمانی است. قراردادهای موقت حجمی به معنی خرید خدمات به شکل برونسپاری بدون ایجاد تعهد بهکارگیری برای دولت است. ۸۹ روزه بودن آن نیز برای دور زدن قانون خرید خدمات دولتی است. چرا که خرید خدمت اگر ۹۰ روز استمرار داشته باشد به معنای بهکارگیری است و فرد میتواند مدعی شود که سازمان یا نهاد دولتی او را مستمراً به کار گرفته ولی از قبول «تعهد دریافت خدمات غیرموقت» یا همان استخدام فرد، سرباز زده است. این قرارداد یعنی به یک پرستار هیچ مزایایی تعلق نمیگیرد. بیمه و امنیت شغلی هم نداشته و برای بیمارستان هیچ تعهد و مالیاتی هم به همراه ندارد. اینها عواملی هستند که توافق تحمیلی را روی عدد مقدس ۸۹ مقرر میکنند و البته در مواردی نیز مقاومت را برمیانگیزند. برای نمونه این وضع با عدم امضای قراردادهای ۸۹ روزه توسط پرستاران گیلان روبرو شد و تجمع مقابل وزارت بهداشت تهران صورت گرفت.
۵.مدل جدید تربیت پرستاران بیمارستان
دوره یک سالهی بهیاری در سال ۹۴ به منظور تامین نیروی انسانی مهارتی غیردانشگاهی در گروه پرستاری و با هدف جبران کمبود نیرو در راستای اجرای طرح تحول سلامت راهاندازی شد که بر همین اساس جهاد دانشگاهی، سازمان بسیج جامعه پزشکی و شرکت تعاونی کارکنان نظام سلامت کشور ماموریت یافتند به شکل یکپارچه و هماهنگ دورههای خود را برای تربیت و آموزش ۱۰ هزار نفر برگزار نمایند.
نظام سلامت کشور با کمبود شدید پرستار روبروست. این طرح، با رویهی دور زدن مسئله آموزش کافی و متعاقباً باز هم سودجویی، در اجتماعات پرستاران محکوم شده است. این طرح در تعارض با انجام وظیفه دولت در آموزش رایگان و در تعارض با ارایه خدمات بهداشتی و درمانی کافی و باکیفیت است.
به گفته مقامات وزارت بهداشت این طرح به منظور رفع سریع کمبود نیروی پرستاری است. حرفی عجیب و دور از عقل! گفتن این حرف سودجویانه در حالی است که نیروی بیکار پرستار چشم انتظار استخدامی و مشغول به کار شدن است. این زبان و بیان عقل وارونهی سرمایه است که این چنین به تناقضگویی رو آورده است.
ب. وضعیت نیروی کار در بیمارستانهای فعال ایران
در آمار ایران زنان کادر درمان، حدودا ۹۰ درصد پرسنل پرستاری در مراکز درمانی را پوشش میدهند. کار پرستاری یک تخصص فیزیکی و فکری است. مدتهاست در حالی که کمبود نیرو داد میزند و به گفتهی دبیرکل خانه پرستار «کمبود ۱۰۰ هزار پرستار در کشور وجود دارد. بر اساس شاخصها در دنیا به ازای هر ۱۰۰۰ نفر ۱۰ پرستار لازم است. که حداقل استاندارد ۳ پرستار است. این عدد در ایران یکونیم پرستار است» از سوی دیگر نیروی بیکارِ پرستار برای ابلاغ حکومت جهت استخدام، منتظر گذاشته شده است. اما پس چرا این پرستاران بیکار به کار گرفته نمیشوند یا این که چرا جذب نیروها به صورت ۸۹ روزه است؟ بدتر از آن، چرا اخراجها شروع شده است!؟
خب پاسخ را این طور پیمیگیرم که ابتدا ببینیم بارِ کارِ موجود را در حال حاضر که نیروی پرستار کم است چه کسی بر دوش میکشد؟ مطمئناً هیچ کس مگر خود پرستاران. پس آیا این همان استفاده از اضافهکاری تحمیلی به جای جذب نیروی بیشتر نیست؟ این طور است که ضمن کمبود پرستار در مجموعههای درمانی، نیروی آماده و تحصیل کردهی پرستاری باید بیکار بماند. بارِ اضافی با استفاده از نیروی موجودِ فعال البته به قیمت فرسودگیاش برداشته میشود. خروجیِ این وضیت برای نیروی کار میشود: دستمزد پایین پرستار، مجبور شدن مستقیم یا غیرمستقیم به انجام اضافهکاری یا در دو بیمارستان کار کردن و بیکار ماندنِ انبوه پرستاران بیکار و در نتیجه فرسودن زودرس خود و خانوادهی نیروی کار. خروجی برای سرمایه یا نمایندگان آن به طور خلاصه میشود: سود هر چه بیشتر.
کار پرستاری از مشاغل سخت است. ۱۷ پرستار در ۵ سال گذشته تنها به دلیل فشار کاری جان خود را از دست دادهاند. پرستاران ضمن فرسودن در این وضعیت، حداقلیبگیر هستند و این در کنار اَشرافیت گروه پزشکان و قانونهای تحمیلیِ نظامِ سلامت، غیرقابلتحمل است. در یک سیستم جراحی، ۱ نفر جراح، ۱ نفر متخصص بیهوشی، و ۴ نفر پرستار وجود دارد. این در حالی است که ۶۵٪ تعرفهی عمل جراحی مستقیم به جیب پزشک میرود، ۵٪ به حساب دانشگاه، ۱۰٪ به حساب بیمارستان واریز میشود و مابقی آن ۲۰٪ بین بقیهی کادر درمان از آزمایشگاه و رادیولوژی تا پرستار تقسیم میشود.
علاوه بر این، در این وضعیت به نیروی کار اجازهی هیچ مداخلهای برای بهبود معیشتش هم داده نمیشود. داشتن اجتماع و اتحادیهی پرستاران برای پیگیری مطالباتشان غیرقانونی است تا سیاستهای پرستاران اخته بماند. در شبهتشکلهای دستساز حکومت هم – تازه اگر قدمی جلو بگذارند – سریعاً با تهدید و سرکوب مواجه میشوند.
«نظام پرستاری» در حوزهی بهداشت یکی از همین شبهتشکلهای دستساز حکومت است. نظام پرستاری، همچون سازمان و تشکلی فرمایشی و بیخاصیت برای پرستاران، بهجای چیزی که ضرورتا باید وجود داشته باشد یعنی تشکل مستقل پرستاران نشانده شده است.
این سازمان به گفتهی خبرگزاریای همچون ایلنا هم در خدمت پرستاران نیست، بلکه به پزشکان خدمت میکند: «سازمان نظام پرستاری تشکلی که از سوی وزارت بهداشت و درمان و مجلس شورای اسلامی به عنوان سازمان صنفی پرستاران به رسمیت شناخته میشود، ویژگیهای جامعِ یک تشکل مستقل را دارا نیست. از نقدهایی که بر این سازمان وارد میآید یکی این است که اکر یک فعال صنفی بر خلاف شعارهای انتخاباتیاش عمل کند، امکانی برای حذف(عزل) کنترل و نظارت بر او وجود ندارد؛ بنابراین بیان وعدههای توخالی در بین کاندیداهای انتخابات نظام پرستاری بسیار و فعالیتهای صنفی برای کسب امتیازات در راستای منافع پرستاران محدود است. مهمترین نشانه استقلال یک تشکل صنفی را باید در شیوههای عزل فعالاناش جستجو کرد. هر چه اعضای جامعه هدف یک تشکل صنفی سهلتر بتوانند نمایندگان انتخابی مستقیم و غیرمستقیم را از سوی قاعده هرم تشکل عزل کنند، تشکل موفقتری دارند. عزل رئیس هیئت مدیره سازمان نظام پرستاری هر یک از شهرستانها طبق ماده ۹ و ۱۴ قانون در حوزه اختیارات رئیس کل است. شورای عالی نظام پرستاری ۲۵ عضو اصلی و ۵ عضو علیالبدل دارد. که ۵ نفر از این تعداد انتصابیاند و عملا نمیتوان آنها را نمایندگان مستقل دانست. … ریشهی مشکل اینجاست که پرستاران خودشان قوانین تشکیلاتی خودشان را ننوشته و تصویب نکردهاند. این قانون از سوی مجلس شورای اسلامی مصوب شده است؛ در حالی که مدتهاست پرستاران از رویهی پزشکسالارِ وزارت بهداشت و درمان، کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی گله داشتهاند….. واقعیتِ ماجرا این است که پرستاران تشکل صنفی ندارند.»((مفاد هشت گانه ای که سازمان نظام پرستاری را به خدمت پزشکان در میآورد. (ایلنا)))
به همین دلایل است که در انتخابات نظام پرستاری در تهران فقط ۵٪ مشارکت داشتند. پرستاران، بیخاصیت بودن و بیمحتوا بودن این شبهتشکلهای فرمایشی را تشخیص داده و به این نتیجه رسیدهاند که اول این دم و دستگاه فرمایشی را تحریم کرده و دوم خود پا وسط میدان گذاشته و پیگیر سیاستهای خویش شوند.
نکتهای که باید به آن دقت شود این است که دولتهای سرمایه ایجاد شدهاند تا با همین پا به میدان گذاشتنها مقابله کنند؛ دستگاه دموکراسی پارلمانی (مجلس شورای اسلامی) برای تدوین و قانونکردنِ ستمها، دستگاه بوروکراسی مجری ابلاغهای استثمار کنندهی پرستاران، سازمان سرکوب (پلیس)، سازمان محکومسازی (دادگستری). فراموش نمیکنیم که ضمن تفاوتهای ایدئولوژیک حکومتهای مختلف سرمایه وضع مادیِ یکسانی برای نیروی کار و از جمله پرستاران برقرار است. هم پشتِ ایدئولوژی حکومت غربی (لیبرالیسم و دموکراسی)، هم پشت ایدئولوژی حکومت در ایران (اسلامی) آنچه برقرار است استثمار نیروی کار است.
پ. انعکاس وارونهی شرایط در رسانههای غالب و انحصاری دولت سرمایهداری (بسان ایدئولوژی)
قرارداد با پرستاران، به صورت تحمیلی از سوی نظام درمانیِ حاکم و اربابانشان به صورت ۸۹ روزه بدون امنیت شغلی و بدون عیدی و مزایا به صورت کاملا کاسبکارانه و مکارانه بسته میشود. این در حالی است که بودجهی وزارت بهداشت ناکافی نیست. این مسئله در کنار دریافتیِ کمِ پرستاران منجر به اجبار غیرمستقیم پرستاران به دو جا کار کردن و اضافهکاری کردن میشود. سیستمِ حاکم اصرار بر حفظ وضع موجود دارد! نظام در تبلیغاتش مردگان کادر درمانی را شهید میخواند اما گویا یادش میرود که خود را جانی و غارتگر و استثمارگر بخواند. از توقف روی عدد ۸۹ چه چیزی دستگیرمان میشود؟ این عدد مقدس برای نظامِ حاکم اصول گرانبهایی را به ارمغان میآورد. اصول کسب حداکثری سود. تبدیل بیمار به مشتری و پرستاران به موجوداتی در خدمت این بهرهکشی. حال شهید خطاب کردن این مردگان روی این زمینِ محصول عملشان را به چه چیزی باید تشبیه کرد؟ لبخند یک قاتل هنگام فرو کردن دشنه در سینه، آن هم از روبرو؟ از این موارد فریبکاری بسیار است.
رئیس مجلس پیشین، آقای لاریجانی شهامت پزشکان و پرستاران ایران را در دنیا بینظیر میخواند. سرلشکر سلامی، فرمانده کل سپاه، میگوید: «… شما نماد رجاء و تجسم شیرینترین واژههای زندگی و تجلی شکوهمندترین عشق و نابترین مهربانیها هستید. به خاطر این عظمتها، طبیب دلها و نفوس، ولی امر و رهبر عزیزمان از کرامت و بزرگی شما تجلیل میکنند. … بیرقدار کرامت و شرف و عزت در این حرفهی الهی شدهاید.»
پس از اخراج گستردهی پرستاران و پرسنل بیمارستان خصوصی آتیه در تهران، دکتر خلیل علیزاده رییس بیمارستان آتیه (یکی از ثروتمندترین بیمارستانهای کشور) گفت: «حالت پدری را دارد که فرزندانش مایحتاج اولیه زندگی را میخواهند اما نمیتواند برآورده کند». باید به دکتر علیزاده ناتوان از پدری گفت که شما بیشتر از این که به پدر دلسوز بمانید، به یک خونآشام با لباسهای اتوکشیده و شیک شبیه هستید.
علیرضا محجوب (به عنوان یک نمایندهی فرمایشی کارگری و البته خائن و خرابکار، که تنها تیپ خود را با کارگران سِت کرده است، با ریشی که مثلاً وقت ندارد اصلاح کند!!!) در روز پرستار در جمعی فرمایشی میگوید پرستار اسوهی مقاومت است. او به واقع در پشت این تیپ و ریش نمایندهی کیست؟ نمایندهی اعتراض به وضعیت استثمار یا نماینده صبوری کردن در مسیر فرسودگی برای تداوم ریشه این استثمار؟ این سخنان و فرمایشات در خدمت حفظ وضع مختل موجود و تحمیق بیشتر نیروی کارِ گرفتار در این وضعیت گفته شده و در روزنامهها و رسانههایشان مکتوب میشود.