دهقانان فرودست، متحد کارگران

ما از تاریخ مبارزه‌ی طبقاتی و از آموزگاران طبقه‌ی کارگر این را آموخته‌ایم که دهقانان فرودست آن طبقه‌ای هستند که کارگران، متّحد تاریخی خود را در آن‌ها می‌یابند و اصلاً سلطه‌ی طبقه‌ی کارگر بر جامعه بدون این اتحاد حاصل نمی‌شود. این ضرورت حاکی از آن است که کارگران و پیشروان کارگری باید قوی‌ترین تلاش‌های خود را بکنند تا این اتحاد راهبردی و تاریخی را ایجاد کنند و در این دوره‌ی تاریخیِ گسترش مبارزه‌ی طبقاتی، بتوانند به اهداف قابل اتکایی دست یابند.

بلایی که سر چپ آمده این است که وقتی فرآیند تاریخ را نه از منظر انکشاف مبارزه‌ی طبقاتی بل‌که از منظر دموکراسی و مردم و انکشاف آزادی و ترقی می‌بیند، دیگر به جای طبقه، جنبش می‌نشاند و به جای مبارزه‌ی طبقاتی و نبرد کارگران، جنبش کارگران را. در این حالت متحد طبقه‌ی کارگر، سایر طبقات فرودست به حساب نمی‌آیند، بل‌که جنبش‌های زنان و دانشجویی و محیط‌زیست و قومی و … متحد جنبش کارگری می‌شوند؛ و ما می‌دانیم که این جنبش‌ها و اتحادشان سر از آخور سرمایه‌داری داخلی و جهانی در‌می‌آورند. هر چه‌قدر آن چپ رادیکال‌تر و آوانگاردتر باشد، به تعداد این جنبش‌ها اضافه‌تر می‌شود و ویترین رنگارنگشان، پُرتر.

دهقانانِ فرودستِ ایران، هم‌اکنون، در زیر بار تحقیرهای هر روزه‌ی بانک‌داران و وام‌دهندگان و مغازه‌داران زندگی می‌گذرانند و ماحصل دسترنجشان به انواع و اقسام مختلف از چنگ آن‌ها به درآورده شده و به‌طور غیرمستقیم توسط سیستم سرمایه‌داری استثمار می‌شوند. دهقانان بر سرِ کشت زمین، تهیه‌ی کود شیمیایی، برداشت محصولات و در زمان فروش محصولات خویش و … مورد اجحافات و دست‌اندازی‌های صاحبان ابزار تولید و دولت سرمایه‌داری قرار می‌گیرند و کمرشان در زیر ظلم خم می‌شود. این اعضای جامعه که قبل از سرمایه‌داری در هیبت رعیت و سِرف، ثروت اصلی جامعه را تولید می‌کردند حالا تحت نظام سرمایه‌داری تبدیل به اعضایی شده‌اند که در ظاهر آزادند ولی در واقع با صدها زنجیر نامرییِ جامعه‌ی سرمایه‌داری به بند یغما کشیده شده‌اند. امان از آزادی، این اَبَرحیله‌ی استثمارگران.

دهقانان فرودست به زمین بسته‌اند و رزق‌شان به آن گره خورده است. محصول کار آن‌ها به محض اینکه وارد بازار می‌شود شامل تغییرات و خیزاب‌ها و فروداب‌های بازار می‌شود و دهقان فرودست بدون آن‌که قدرتی برای کنترل هر چند ناچیز بر آن باشد، مجبور است که آری‌گوی قواعد بازار شود و محصول کار خود و خانواده‌اش را به قیمت ناچیز و چندرغاز به دلالان و زالوصفتان بفروشد. مثلاً محصولات صیفی و جالیزی‌ای که دهقان بر سر زمین به قیمت چندصد تومان به فروش رسانده، در میوه‌فروشی‌های شهرهای بزرگ به قیمت چند هزار یا بالای ده بیست هزار تومان به فروش می‌رسد.

این هم‌زنجیریانِ طبقه‌ی کارگر، با توجه به پراکنده‌گی و قرار گرفتن در حاشیه‌ی روند اصلی تولیدیِ جامعه، قدرت و امکان پرواز اتحاد درونی و اقدام راهبردی را نداشته و ممکن است در کوران اعتراضات و طوفان‌های اجتماعی در زیر چکمه‌ی سرمایه‌داران و ارتششان سرکوب شوند (تاریخ بارها و بارها شاهد این بوده است) و یا اسیر انواع و اقسام نگرش‌های ارتجاعی سرمایه‌دارانه و یا خرده‌بورژوایی شده و بر روی پرولتاریا تیغ بکشند. از سوی دیگر این آحاد جامعه از آن‌جا که طعم ستم‌های بورژوازی و دولتش را هر روز چشیده و زندگی‌شان با کار سخت روزمره همراه بوده است امکانات و روحیات قدرتمند انقلابی را درون خود حمل می‌کنند. این دهقانان فرودست تنها با دراز شدن دست از سوی کارگران توان ایستادن خواهند داشت و آن‌گاه که برخواستند همراهان پرتوانی خواهند بود.

پرولتاریا باید بداند که اتحاد با دهقانان این را تضمین می‌کند که اولاً در بیرونِ شهری که مأمن خودشان است، روستاها را نیز با خود دارند و دوماً پشت جبهه‌ی دشمن را خالی کرده و آن‌ها را از سربازان پیاده‌ی مؤثری محروم خواهد کرد. دهقانان فرودست در کنار کارگران کشاورزی همان جبهه‌ی نیرومند یاران کارگران شهری هستند و ما باید به خاطر داشته باشیم که بدون حرکت در این مسیر پیش‌گفته و بدون اجابت و پذیرش ضرورت‌های ایجاد شده از آن، به پیروزی نخواهیم رسید.

درست است که سرمایه‌داری تا گردن، کشاورزی و زراعت را نیز سرمایه‌دارانه کرده است و بورژوازی زمین‌دار و سرمایه‌دارانِ عرصه‌ی زراعت صاحبان وسیع‌ترین زمین‌ها و ادوات کشاورزی مکانیزه و … هستند، لیکن با توجه به رشد مرکب و توسعه‌ی ناموزونش تا به انتها توده‌های وسیع روستایی را بازتولید خواهد کرد و آن‌ها را در تحت استثمار غیر مستقیم قرار خواهد داد.

کارگران در مواجهه با این اقشار زحمت‌کشِ جامعه سعی در توضیح استثمارشان تحت جامعه‌ی سرمایه‌دارانه خواهند داشت و تلاش خواهند کرد که زمینه‌های اتحاد وسیع و گسترده و هم‌پوشانی منافع‌شان را نشان داده و آن‌ها را در چفت و بست‌های مناسب از درون متحد و منسجم کرده و با ایجاد نهادها و سازواره‌های مادیِ مستحکم اتحادی نامیرا بین خود و این آحاد رنج‌بر ایجاد نمایند. دهقانان فرودست در کنار کارگران کشاورزی، یارانِ کارگرانِ شهر برای درهم‌کوفتن جبهه‌ی سرمایه‌داران شهر و روستا و دولتشان هستند. باید دانست که اگر خط مبارزه‌ی طبقاتی در روستاها نیز پررنگ نشود، روستا انتقام سختی از شهر خواهد کشید.

دیگر باید یاد بگیریم که خود را از زیر سایه و بارِ نیم قرن انحطاط نئولیبرالیِ چپ خلاص کنیم و به جای صرف هزاران ساعت زمان در مسیر دیدگاه و سبک کار جنبشی و دموکراسی‌باورانه، زمان‌مان و قوای‌مان را در مسیر مبارزه‌ی طبقاتی به‌کاربیاندازیم. باید یاد بگیریم که جفتک انداختن و حنجره جر دادن در این یا آن تجمع و تظاهرات مسخره‌ی بورژوایی و طبقه‌متوسطی، نه تنها گامی به پیش در جهتِ جهان و تمدنِ کارگری نخواهد بود، بل‌که ما را در منجلاب عمیق‌تر و متعفن‌تری فروخواهد برد. باید یاد بگیریم که مبارزه در بیشتر مواقع شبیه کوهنوردی در مسیرهای صعب‌العبور است تا شبیه فیلم‌های مهیجِ عشقی و اَکشن و تخیلیِ هالیوودی و یا شبیه سریال‌های رنگارنگ شبکه‌های ماهواره‌ای.