جنگ گلادیاتورها با پوشش ورزش حرفه‌ای

ورزش حرفه‌ای در ذات خود مفهوم موجود در نظام طبقاتی یعنی برتری یک فرد بر فرد یا افراد دیگر را یدک می‌کشد که هنگام عجین شدن با مناسبات سرمایه‌داری نمایان‌تر می‌گردد. یک فرد در ورزش حرفه‌ای حاضر است برای اینکه بر حریف خود غلبه کند و خود را برتر جلوه دهد دست به هرکاری بزند؛ از خریدن داور مسابقه، دوپینگ، خشونت، ایجاد جو روانی، تبانی و … گرفته تا صدمه‌زدن به بدن خود مانند وزن کم کردن در ورزش‌های انفرادی که منجر به عوارض مختلف می‌شود.

ورزش

جدای از چگونگیِ تکاملِ ورزش در طول تاریخ، ورزش در مفهوم کنونی‌اش فعالیتی است که باعث ایجاد سلامتی فیزیکی، روانی و اجتماعی می‌شود. ورزش کردن، عملکرد فیزیکی ما را با ارتقای توان بدنی بهبود می‌بخشد و هم‌چنین با ترشح ایندورفین باعث ایجاد حس خوشی و آرامش روانی می‌گردد. بهبود روابط اجتماعی، تقویت همگرایی و کار گروهی نیز در برخی موارد از آثار ورزش است. ورزش در درمان بیماری‌های جسمی و تقویت عضلات بعد از شکستگی عضوی از بدن، کمک به معلولین برای بهبود عملکرد بدن و کیفیت زندگی‌شان موثر است. درمان بیماری‌هایی مانند چاقی و یا جلوگیری از افزایش وزن با ورزش امکان‌پذیر است و نسبت به درمان دارویی نتایج بهتری به بار می‌آورد.

در دیدگاه رایج میان انسان‌ها، ورزش وسیله‌ای برای ارضای نیازهای انسانی از جمله سلامتی فیزیکی و روانی شناخته می‌شود. در نتیجه ما به حرکات منظم که باعث تقویت سیستم ایمنی بدن و بهبود عملکرد انسان در اجتماع و ایجاد روحیه‌ی شادی و نشاط چه فردی و چه اجتماعی می‌شود ورزش می‌گوییم. با این تعریف لازم است توجه کنیم که کار، ورزش محسوب نمی‌شود چون هدفِ کار نه بهبود عملکرد بدن، بلکه تولید محصول است.

ورزش‌هایی که ذاتاً دارای ویژگی‌های موجود در تعریف فوق نیستند و باعث ضربه زدن به سلامتی انسان می‌شوند از مقوله‌ی ورزش خارج‌اند؛ مانند ورزش‌های دارای خشونت ذاتی از جمله ورزش‌های ترکیبی ، کشتی کج، ورزش‌های رزمی و بوکس. در واقع این ورزش‌ها برای بهبود عملکرد سربازان در جنگ‌های مختلف در طول تاریخ طراحی شده و به صورت کنونی تکامل یافته‌اند. هدف ورزشی مانند بوکس آسیب رساندن به طرف مقابل و برای پیروزی در نزاع‌های خیابانی و جنگ‌ها است. ورزش‌های خشن باعث آسیب به اندام‌های بدن، مشکلات روانی و در نتیجه پرخاشگری در محیط اجتماعی می‌شود که با مفهوم انسانی آن کاملاً در تضاد است. نام این حرکات را بایستی خشونت گذاشت نه ورزش.۱علاوه بر این، خشونت و آسیب‌دیدگی در ورزش‌هایی مانند فوتبال که ذاتاً خشن نیستند نیز وارد می‌شود. علت آن را باید در اثری جست و جو کرد که مناسبات سیاسی- اقتصادی از بیرون به ورزش وارد می‌کنند. چنین خشونت‌هایی را به خصوص در شهرآوردهای مهم فوتبال از جمله بازی پرسپولیس استقلال می‌توان مشاهده کرد. برای نمونه شهرآورد سال ۷۹ را به یاد آورید که در آن پرویز برومند مشتی را حواله‌ی صورت پایان رافت نمود و در ادامه تا پایان بازی شاهد چنین صحنه‌هایی بودیم. این خشونت در اثر ایجاد حساسیتی است که از بیرون به ورزش فوتبال وارد می‌شود.

حال چرا عده‌ای ورزش‌های خشن را انتخاب می‌کنند؟ پاسخ را باید در مناسبات اقتصادی حاکم بر جامعه و شرایط روانی حاصل از مناسبات اقتصادی‌ای جست‌وجو کرد که خشونت را در جامعه نهادینه می‌کند. انسانِ ازخود‌بیگانه شده در مناسبات سرمایه‌داری به سمت همگرایی و ایجاد شادی و نشاط خودش و دیگران حرکت نمی‌کند بلکه به سمت کسب منفعت شخصی و ضربه زدن و برتری‌طلبی پیش می‌رود.

ورزش حرفه‌ای در نظام سرمایه‌داری

هنگامی‌که یک ورزشکار هدف از ورزش کردن را کسب عنوان قهرمانی(خواه این عنوان در سطح یک باشگاه یا محله باشد یا قهرمانی در مسابقات المپیک) قرار دهد و با این هدف تمرینات منظم و برنامه‌ریزی‌شده را انجام دهد، ورزشکار حرفه‌ای محسوب می‌شود. برای این افراد نه سلامتی و شادابی فیزیکی و روانی و اجتماعی بلکه برتری‌یافتن در ورزشِ مورد نظر، هدف محسوب می‌شود.

در مسابقات حرفه‌ای دوومیدانی بهبود سیستم قلبی و عروقی یا کارایی بدن برای برآورده کردن نیازهای روزمره مد‌نظر نیست بلکه بیشتر پریدن نسبت به یک ورزشکار دیگر یا سریع‌تر رسیدن به خط پایان هدف قرار می‌گیرد. در مسابقات المپیک همه‌ی چشم‌ها به قوی‌ترین، بالاترین و سریع‌ترین ورزشکار دوخته شده است. در ورزش حرفه‌ای، سوژه نه انسان بلکه سکوهای قهرمانی بوده و کسانی که عناوین بهتر و بالاتری دارند مورد احترام عموم قرار می‌گیرند. این ازخودبیگانگی، با تبلیغات و چهره‌ساختن از ورزشکاران قهرمان به اوج خود می‌رسد.

ورزش حرفه‌ای در ذات خود مفهوم موجود در نظام طبقاتی یعنی برتری یک فرد بر فرد یا افراد دیگر را یدک می‌کشد که هنگام عجین شدن با مناسبات سرمایه‌داری نمایان‌تر می‌گردد. یک فرد در ورزش حرفه‌ای حاضر است برای اینکه بر حریف خود غلبه کند و خود را برتر جلوه دهد دست به هرکاری بزند؛ از خریدن داور مسابقه، دوپینگ، خشونت، ایجاد جو روانی، تبانی و … گرفته تا صدمه‌زدن به بدن خود مانند وزن کم کردن در ورزش‌های انفرادی که منجر به عوارض مختلف می‌شود. مرگ بدنسازان در اثر رژیم‌های غذایی برای کاهش چربی بدن نشانگر چنین عوارضی است. در ورزش حرفه‌ای ما با درجه‌ای از بیگانگیِ انسان نسبت به ارزش‌های انسانی روبرو هستیم. دیگر نه خود فرد و افرادی که با آن‌ها در رقابت هستیم بلکه عنوان یا رکورد بهتر یا تبدیل شدن به چهره‌های مطرح مد نظر است.

ازخودبیگانگی (الیناسیون) از اثرات زندگی در نظام سرمایه‌داری است. در مناسبات سرمایه‌داری، سوژه نه انسان و نیازهای انسانی بلکه سرمایه است. در این نظام، انسان به وسیله‌ای برای افزایش سود بدل گشته است. مناسبات سرمایه‌داری که در آن هیچ چیزی از دسترس کالایی شدن خارج نیست، ورزش حرفه‌ای را که خود ذاتاً دارای سرشتی ازخودبیگانه است، تبدیل به کالایی برای افزایش سودآوری خود کرده است. در مناسبات سرمایه‌داری بیشتر داشتن به محوریت فکری انسان‌ها تبدیل می‌شود و نه بودن و ماندن به عنوان یک انسان.۲اریک فروم در کتاب داشتن یا بودن به بررسی این دو نگرش به زندگی انسان می‌پردازد. «داشتن یا بودن، اریک فروم، ترجمه اکبر تبریزی، نشر مروارید.» کسی که بهترین عنوان ورزشی، مدرک تحصیلی، درجه‌ی نظامی، ماشین با مدل بالاتر دارد با ارزش‌تر می‌باشد نسبت به انسانی که این دارایی‌ها را ندارد. در این شرایط، انسان‌ها سعی در بدست آوردن برترین‌ها برای از بین بردن احساس پوچی حاصل از ازخودبیگانگی دارند.

ورزش حرفه‌ای ابزاری است برای رسیدن به چنین اهدافی. با تأثیر مناسبات سرمایه‌داری بر ورزش و ورزش حرفه‌ای عملاً ورزش به وسیله‌ای برای سودآوری و جلوگیری از کاهش نرخ سود سرمایه‌داران تبدیل شده است و ورزشکاران در خدمت انباشت و گسترش سرمایه قرار می‌گیرند. به طور مثال ما شاهد رشد ۲ درصدی اقتصاد چین بعد از المپیک پکن و ایجاد ۲ میلیون شغل هستیم. رقابت برای بدست آوردن میزبانی المپیک، فساد گسترده و رشوه‌دهی برای کسب میزبانی بازی‌ها حاکی از اهمیت این رویدادها برای سرمایه‌داران است. در پشت پرده‌ی مسابقات مختلف ورزشی مثل المپیک، مسابقات جام جهانی فوتبال و … جدای از ظاهر لوکس مانند شعار ویژه‌ی المپیک ۲۰۲۰ توکیو با عنوان حس مشترک۳شعار رسمی المپیک «سریع‌تر، بالاتر و قوی‌تر» است، اما در هر دوره شعاری ویژه انتخاب می‌شود. در المپیک ۱۹۸۸ «هماهنگی و پیشرفت»، در ۱۹۹۲ «دوستانی برای زندگی»، در ۱۹۹۶ «جشن قرن»، در ۲۰۰۰ «به اشتراک گذاشتن روحیه- جرات رویاپردازی»، در ۲۰۰۴ «به خانه خوش آمدید»، در ۲۰۰۸ «یک جهان یک رویا»، در ۲۰۱۲ «دنیای جدید» شعارهای ویژه‌ی المپیک بوده‌اند.، شاهد رقابتی به شدت خشن برای کسب بیشترین سود و بهره‌برداری سیاسی و ایدئولوژیک هستیم.

در مسابقات ورزشی به ورزشکاری بیشترین توجه می‌شود که با بدست آوردن بهترین رکوردها و یا با نمایش گذاشتن زیباترین حرکات، به کسب سودِ بیشتر از طریق تبلیغات و فروش برنامه‌های تلویزیونی توسط سرمایه‌داران کمک کند. اگر سرمایه‌داران نتوانند به این مقاصد خود نائل آیند از روش‌های خرابکارانه مانند خرید داوران، تبانی و اجرای برنامه‌های دوپینگ سازمان‌یافته استفاده می‌کنند که در چند سال اخیر بسیاری از این موارد را شاهد بوده‌ایم. مانند موارد کشور آمریکا و روسیه.

مسئولین ورزشِ کشورِ آمریکا قبل از المپیک لس‌آنجلس در حالی که یک سال تا شروع بازی‌های المپیک باقی مانده بود، اقدام به آموزش‌هایی به تیم خود کردند. آموزش‌هایی پیرامون این که چگونه می‌توان آزمایش دوپینگ را خنثی نمود. آن‌ها در آزمایشگاه مجاز کمیته‌ی بین‌المللی المپیک کالیفرنیا که به منظور آمادگی بازی‌های المپیک راه‌اندازی شده بود، برنامه‌ای با عنوان جذاب «برنامه‌ی آموزشی آزمایش دارو بدون در نظر گرفتن جرم تنبیهی» ترتیب دادند.۴هنگامی‌که من از برنامه‌های آزمایش پیش از المپیک توسط کمیته‌ی المپیک آمریکا با خبر شدم که به قهرمانان فرصت می‌داد تا راه‌های بهتری پیدا کنند تا به وسیله‌ی آزمایش‌های رسمی گیر نیفتند، احساس کردم که فریب خورده‌ام، مانند بچه‌ای که والدینش او را ترک کرده باشند.( پت کولونی مربی زن آمریکایی در جلسه رسیدگی مجلس سنا). « اربابان پشت پرده‌ی المپیک، آندرو جنینگز و ویو سیمسون، ترجمه پرویز ختایی، نشر قطره، ۱۳۸۱، ص ۳۳۶-۳۳۷.» هم‌چنین در حال حاضر کشور روسیه به خاطر دوپینگ سازمان‌یافته در معرض حذف از مسابقات المپیک قرار دارد. در نمونه‌ای دیگر پریمو نبیلیو برای رسیدن به ریاست کمیته‌ی بین‌المللی المپیک ایتالیا رکورد پرش را به جای ۹۰/۷ متر، ۳۸/۸ متر اعلام کرد که به رسوایی بزرگ انجامید. این کار با هماهنگی داور مسابقه صورت گرفته بود که به وسیله‌ی تله‌بیم افشا شد.۵همان، ص ۳۱۰.

با انحلالِ شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری که بنیانش بر استثمار برای کسب سود است و پس از آن تشکیل شیوه‌ی تولید سوسیالیستی، به این دلیل که برطرف کردن نیازهای انسانی هدف قرار می‌گیرد و انسان فاعل سرنوشت خویش می‌گردد، ابزارهایی که هم‌اکنون برای تقویت و تحکیم نظام سرمایه‌داری به کار می‌روند منحل خواهند شد. ورزش حرفه‌ای نیز به همین منظور کنار گذاشته شده و به ورزش‌ به معنای عام آن که به بهبود سلامتی و نشاط انسان‌ها کمک می‌کند، اهمیت داده می‌شود.

خشونت در ورزش‌های ترکیبی و بوکس

در دوران روم باستان، مبارزه‌ای برای مرگ و زندگی بین برده‌ها ترتیب داده می‌شد. هرکدام که در این مسابقه برنده می‌شدند می‌بایست به دستور پادشاه طرف مقابل خود را بکشد. در غیر این صورت خود با چنین مجازاتی روبرو می‌گشت. این مسابقات صرفاً برای لذت‌جویی و سودجویی به وسیله‌ی شرط‌بندی برگزار می‌شد. این برده‌ها با هر ابزاری از جمله شمشیر، گرز و … که می‌توانستند بایستی که از جان خود محافظت می‌کردند. ویژگی‌های غیر انسانی این مسابقات هم‌چون استثمار برده‌ها آشکار بود و پنهان‌کاری برای خشونت صورت گرفته وجود نداشت.

در دوران سرمایه‌داری ورزش ترکیبی که پیشینه‌ای کم‌تر از یک قرن دارد و ترکیبی از ورزش‌ کشتی، جودو، جوجیتسو، بوکس است پا به عرصه گذاشت. ورزشکاران در این ورزش‌ها نه با ابزار جنگی مانند شمشیر بلکه با تکنیک‌های ورزشی با همدیگر به مبارزه می‌پردازند به طوریکه تا سرحد مرگ با هم جنگیده تا زمانی که فردی خود را تسلیم نماید و یا توسط طرف مقابل از پای درآید. اگر خشونت در دوران برده‌داری را به حساب بربریت و نبود تمدن بگذاریم چه چیزی باعث محبوبیت و فراگیری این ورزش در دوران کنونی یا دنیای متمدن است؟ چه شرایطی باعث می‌شود یک انسان در دوران کنونی با رضایت شخصی تن به شرکت در چنین رقابت‌هایی بدهد، برخلاف دوران برده‌داری که برده‌ها به اجبار تن به چنین مبارزاتی می‌دادند؟

پاسخ این سوال در مناسبات سرمایه‌داری حاکم نهفته است. در این عصر ارزش‌های غیرانسانی و سرمایه هدف زندگی قرار می‌گیرند نه ارزش‌ها و نیازهای انسانی. در نتیجه سودآوری توأم با خشونت و به هر وسیله‌ای در ذهن انسان‌ها شکل گرفته و به صورت‌های مختلف خود را بروز می‌دهد. تفاوت عصر سرمایه‌داری با دوران برده‌داری در این است که خشونت غیر انسانیِ استثمار در پشت مفاهیم دموکراسی، آزادی و برابری ظاهری پنهان می‌شود. در نتیجه خشونت نهفته در چنین مسابقاتی نیز خود را پشت ورزش حرفه‌ای پنهان می‌کند.

متاسفانه بزرگ‌ترین قربانی چنین ورزش‌هایی فرزندان کارگران هستند. آن‌ها به دلیل نیازهای اقتصادی، ازخودبیگانگی ناشی از قرارگیری در روابط سرمایه‌داری و تحت تاثیر تبلیغات حول چهره‌سازی از قهرمانان ورزشی و الگو‌سازی از آن‌ها به عنوان انسان‌های موفق که با تلاش فردی به چنین جایگاهی رسیدند، به چنین وادی‌ای قدم می‌گذارند. در چنین مسابقاتی بعد از هردوره، رقابت‌کنندگان به مدت ۶ ماه تحت درمان قرار می‌گیرند؛ اگر در رینگ یا بعد از مسابقه فوت نکرده باشند. ضربات وارده به بدن به خصوص سر این ورزشکاران ( به دلیل اینکه سر دارای عضلات کم‌تری می‌باشد آسیب‌پذیرتر است) باعث بیماری‌هایی مثل صرع، تشنج، فشارهای عصبی و … می‌شود. محمدعلی‌کلی یک قربانی بزرگ ورزش بوکس بود که بیشتر عمر خود را با بیماری پارکینسون دست و پنجه نرم کرد و بخش دیگر عمر خود را نیز در زیر ضربات مشت حریفان خود طی کرد، یک عمر بیهوده.

در پایان باید اشاره کنیم که علاوه بر بربریت حاصل از مناسبات سرمایه‌داری با پوشش ورزش حرفه‌ای در سطح آشکار و رسمی، در سطحی دیگر با وجهه‌ی غیررسمی مسابقات ورزشی روبرو هستیم که خود را در مسابقات شرط‌بندی در زندان‌ها یا مسابقات زیرزمینی نشان می‌دهد. مسابقات زیرزمینی در ایران به روایت شاهدان عینی به وحشتناک‌ترین شکل ممکن در جریان است.

تمام مطالب این مقاله در تصویر ابتدایی که متعلق به مسابقه‌ی مایک تایسون است که در آن گوش حریف خود (ایواندرـ هالیفیلد) را با دندان گاز می‌گیرد و می‌کَند، به نمایش درآمده است.

پانویس‌ها

پانویس‌ها
۱علاوه بر این، خشونت و آسیب‌دیدگی در ورزش‌هایی مانند فوتبال که ذاتاً خشن نیستند نیز وارد می‌شود. علت آن را باید در اثری جست و جو کرد که مناسبات سیاسی- اقتصادی از بیرون به ورزش وارد می‌کنند. چنین خشونت‌هایی را به خصوص در شهرآوردهای مهم فوتبال از جمله بازی پرسپولیس استقلال می‌توان مشاهده کرد. برای نمونه شهرآورد سال ۷۹ را به یاد آورید که در آن پرویز برومند مشتی را حواله‌ی صورت پایان رافت نمود و در ادامه تا پایان بازی شاهد چنین صحنه‌هایی بودیم. این خشونت در اثر ایجاد حساسیتی است که از بیرون به ورزش فوتبال وارد می‌شود.
۲اریک فروم در کتاب داشتن یا بودن به بررسی این دو نگرش به زندگی انسان می‌پردازد. «داشتن یا بودن، اریک فروم، ترجمه اکبر تبریزی، نشر مروارید.»
۳شعار رسمی المپیک «سریع‌تر، بالاتر و قوی‌تر» است، اما در هر دوره شعاری ویژه انتخاب می‌شود. در المپیک ۱۹۸۸ «هماهنگی و پیشرفت»، در ۱۹۹۲ «دوستانی برای زندگی»، در ۱۹۹۶ «جشن قرن»، در ۲۰۰۰ «به اشتراک گذاشتن روحیه- جرات رویاپردازی»، در ۲۰۰۴ «به خانه خوش آمدید»، در ۲۰۰۸ «یک جهان یک رویا»، در ۲۰۱۲ «دنیای جدید» شعارهای ویژه‌ی المپیک بوده‌اند.
۴هنگامی‌که من از برنامه‌های آزمایش پیش از المپیک توسط کمیته‌ی المپیک آمریکا با خبر شدم که به قهرمانان فرصت می‌داد تا راه‌های بهتری پیدا کنند تا به وسیله‌ی آزمایش‌های رسمی گیر نیفتند، احساس کردم که فریب خورده‌ام، مانند بچه‌ای که والدینش او را ترک کرده باشند.( پت کولونی مربی زن آمریکایی در جلسه رسیدگی مجلس سنا). « اربابان پشت پرده‌ی المپیک، آندرو جنینگز و ویو سیمسون، ترجمه پرویز ختایی، نشر قطره، ۱۳۸۱، ص ۳۳۶-۳۳۷.»
۵همان، ص ۳۱۰.