چرا به فوتبالیستهای مشهور حقوق بالا ولی به دانشمندان بیولوژی حقوق پایین داده میشود؟ آیا در دوران جدید به محققین بیولوژی توجه بیشتری میشود؟ فراتر از این آیا از طرف دولتها توجه بیشتری به حوزهی بهداشت و درمان خواهد شد؟ پاسخ منفی است زیرا ما در نظام سرمایهداری زندگی میکنیم که تعیین کنندهی این مسائل نه انسان و نیازهای انسانی، بلکه منافعِ سرمایهداران است. بیایید نمونهی فوتبال را بررسی کنیم.
ما بیشتر از اینکه در فوتبال بینندهی ورزش باشیم، بینندهی حضور سیاست و تجارت در فوتبال هستیم که این ذهنیت تاثیر بسیار بد و منفی روی بازیکنان و مربیان میگذارد.
زدنیک زمان، سرمربی باشگاه آ.اس.رم ایتالیا
با گسترش بیماری کرونا و نبود آمادگی برای برخورد با این بیماری، یک دانشمند بیولوژی اسپانیایی در جواب خبرنگاران مبنی بر اینکه چه باید کرد، اینگونه پاسخ داد: «بروید از لیونل مسی و کریستیانو رونالدو جواب را بخواهید به دلیل اینکه ماهانه به هر فوتبالیست ۱ میلیون یورو ولی به دانشمند بیولوژی ۱۸۰۰ یورو حقوق پرداخت میشود.»
چرا به فوتبالیستهای مشهور حقوق بالا ولی به دانشمندان بیولوژی حقوق پایین داده میشود؟ آیا در دوران جدید به محققین بیولوژی توجه بیشتری میشود؟ فراتر از این آیا از طرف دولتها توجه بیشتری به حوزهی بهداشت و درمان خواهد شد؟ پاسخ منفی است زیرا ما در نظام سرمایهداری زندگی میکنیم که تعیین کنندهی این مسائل نه انسان و نیازهای انسانی بلکه منافعِ سرمایهداران است. سرمایهداران در مواجهه با هر پدیدهای فقط و فقط به یک هدف فکر میکنند و آن افزایش سود است؛ خواه این پدیده ورزش باشد یا جنگی خانمانسوز.
در دوران پس از شیوع کرونا، شاید به طور نمایشی شاهد معدود رفتارهای حمایتی نسبت به این حوزه باشیم اما چون سرمایه بنابر ذات خود به سمت سود بیشتر گرایش دارد، بعد از مدتی روز از نو و روزی از نو خواهد شد. در ادامه به طور مختصر علت توجه بیشتر به ورزش حرفهای بالاخص ورزش فوتبال را بر اساس منافع سرمایهداران بررسی خواهیم کرد.
ورزش جدای از اینکه چگونه تکامل پیدا کرده باشد، وسیلهای برای بهبود کیفیت زندگی انسانها در ابعاد فیزیکی، روانی و اجتماعی است. در نظام سرمایهداری هیچ چیز از ورود به مناسبات کالایی در امان نیست و هدفهای انسانی با هدف سودآوری جابهجا میشوند. به طور مثال ورزش به جای وسیلهای برای بهبود کیفیت زندگی به وسیلهای برای سودآوری، تصاحب ارزش اضافی و جلوگیری از کاهش نرخ سود میشود.
در ضمن از ورزش به عنوان ابزاری ایدئولوژیک و سیاسی بهرهبرداریهای مختلف میشود. سرمایهداری در کنار خود به رویدادهایی بیشترین اهمیت را میدهد که در خدمت انباشت و گسترش آن باشد. به همین دلیل در بین ورزشها به ورزش فوتبال و در بین رویدادهای ورزشی به مسابقات المپیک، جامجهانی فوتبال و جام باشگاههای اروپا بیشترین اهمیت داده میشود که به ترتیب بیشترین زمینه را برای سودآوری مهیا میکنند.
عدهای بر این باورند که ورزش پدیدهای مصرفگرا است و به اسپانسرهای ورزشی که همان سرمایهداراناند به دید خیران ورزشی مینگرند درحالیکه این باور با ذات سرمایهداری در تناقض است. این را نباید فراموش کرد که سرمایهدار جایی که برایش سود نباشد وارد نمیشود مگر سرمایهدار احمقی باشد.
فوتبال و اقتصاد
فوتبال پرطرفدارترین ورزش در کل دنیاست. چیزی حدود ۲۵۰ میلیون فوتبالیست در ۲۰۰ کشور وجود دارند. میتوان گفت که فوتبال در تمام دنیا گوی سبقت را از ورزش اول کشورها ربوده و خود به ورزش اول تبدیل شده است. در ایران نیز مشاهده میشود که تماشاگران مانند گذشته در سالنهای کشتی حضور پیدا نمیکنند ولی ورزشگاههای فوتبال حتی در مسابقات دستههای پایین استانها تماشاگران بسیاری را به خود جلب میکنند. همچنین در ژاپن فوتبال به ورزش اول تبدیل و ورزش سومو به حاشیه رانده شده است.
فراگیری فوتبال در سطح جهان به این علت است که علاوه بر داشتن جنبه بازی و تفریح، به راحتی با چهار آجر و یک توپ میتوان آن را برپا کرد و احتیاجی به مکان یا امکانات خاصی مانند ورزشِ قایقرانی ندارد که بدون رودخانه، دریاچه و قایق امکان انجامش وجود ندارد. فوتبال ذات خشنی ندارد، در حالی که اکثر ورزشها به خصوص بوکس، کشتی کج، کشتی، ورزشهای ترکیبی و … دارای ذات خشنی هستند که اینها علاقمندان خاصی را طلب میکنند.
پرطرفدار بودن فوتبال سبب میشود که علاوه بر تقاضا برای ساختمان، تجهیزات و البسه ورزشی از طرف برگزارکنندگان مسابقات حرفهای، طرفداران این ورزش نیز به دلیل الگو قراردادن فوتبالیستهای محبوب این ورزش تقاضای بزرگی را برای لباسهای تیم و بازیکن محبوب خود ایجاد کنند. برای مثال در ایران تیشرت آبی و قرمز در میان طرفداران فوتبال برای نشان دادن حس وفاداری به تیم محبوب خود بسیار استفاده میشود. این حجم عظیم تقاضا، علاقهی بسیاری برای سرمایهداران برمیانگیزد تا در بخش تولید لوازم ورزشی فوتبال سرمایهگذاری کنند. بنابراین سرمایهداران نه از سر خیرخواهی بلکه در جهت ایجاد زمینهای برای تولید و کسب سود به عنوان اسپانسرهای ورزشی وارد این حیطه میشوند.
به دلیل عدم وجود منابع کافی برای تشخیص این که چه مقدار از حجم تولید کارخانههای تولیدی پوشاک ورزشی همچون آدیداس، نایک و پوما و … اختصاص به ورزش فوتبال دارد، به طور کل به میزان تولید این شرکتها میپردازیم که بالطبع فوتبال بیشترین سهم را در این حجم به خود اختصاص میدهد.
- نایک: این تولیدکنندهی آمریکایی بزرگترین تولیدکنندهی لوازم ورزشی در سراسر جهان با ۰۰۰/۷۰ کارگر و درآمد سالیانهی ۱۱۰ میلیارد دلار است. شرکت کانورس: با ۵۰۰/۲ کارگر و درآمد سالیانهی ۴/۲ میلیارد دلار زیرمجموعهی نایک میباشد. شرکت نایک متهم است که در پاکستان با استثمار کودکان در حال فعالیت است.
- آدیداس: این کارخانهی آلمانی دومین تولیدکنندهی لوازم ورزشی جهان بعد از نایک و اولین تولیدکننده در قارهی اروپا با ۰۰۰/۵۰ کارگر و درآمد سالیانهی ۴۶ میلیارد دلار میباشد. این شرکت دارای زیرمجموعههایی چون Rebook در انگلستان است. این شرکت در سال ۲۰۱۴ با قراردادی بالغ بر ۱/۲۹ میلیارد دلار به مدت ۱۰ سال با تیم منچستریونایتد بسته است. رئیس این شرکت هورست داسلر عضوی از بزرگترین مافیای ورزشی پشت پردهی کمیتهی بینالمللی المپیک است.((اربابان پشت پردهی المپیک، تالیف آندرو جنینگز، ویو سیمسون، ترجمه پرویز ختایی، نشر قطره ۱۳۸۱))
- دیکس: کشور آمریکا، تعداد کارگر ۰۰۰/۲۵، درآمد سالانه ۵/۸ میلیارد دلار
- پوما: کشور آلمان، تعداد کارگر ۰۰۰/۱۱، درآمد سالانه ۸/۴ میلیارد دلار
- اندی آمور: کشور آمریکا، تعداد کارگر ۰۰۰/۱۳، درآمد سالانه ۵ میلیارد دلار
- اسکچرز: کشور آمریکا، تعداد کارگر ۸۰۰/۱۱، درآمد سالانه ۶/۴ میلیارد دلار
- اسیکس: کشور ژاپن، تعداد کارگر ۰۰۰/۷، درآمد سالانه ۶/۳ میلیارد دلار
- مروژ: در ایران با نام مجید فعالیت میکند. با تعداد ۳۰۰ کارگر در اندیمشک در حال تولید میباشد.
از آمارهای بالا میتوان دریافت که حجم بالای ارزش اضافی در تولیدات لوازم ورزشی به خصوص فوتبال خلق میشود. در ضمن، شرکتهایی مانند نایک و آدیداس تبدیل به انحصارات بزرگ ورزشی در جهان شدهاند که عمدهترین تصمیمگیریها مانند تعیین میزبانی المپیک و جامهای جهانی گوناگون با نظر رئیسان این شرکتها صورت میپذیرد. خود این انحصارات نشان از فرآیند انباشت و گسترش سرمایهداری در حیطهی ورزش دارد. در واقع ورزش تبدیل به عضوی از بدن نظام سرمایهداری شده است که تاثیری دوجانبه در ابعاد اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک بر هم دیگر میگذارند. برای نشان دادن این تاثیر به حامیان مالی فیفا نگاهی میاندازیم.
حامیان مالی فیفا به سه بخش تقسیم میشوند: گروه اول شامل شرکتهای آدیداس، کوکاکولا، ویزا، هواپیمایی امارات، سونی و هیوندای، حلقهی نفوذناپذیر فیفا لقب گرفتهاند. این شرکتها ۲۵ تا ۵۰ میلیون دلار به فیفا کمک مالی میکنند. گروه دوم شامل مکدونالد و کاسترول ۲۵-۱۰ میلیون دلار به این نهاد کمک مالی میکنند. گروه سوم شرکتهای کوچکی هستند که سهمی کوچک در کمک مالی به فیفا دارند.
چرا این حامیان مالی که بخش کوچکی از آنها ورزشی هستند این حجم از کمک مالی را به فیفا اعطا میکنند؟ گسترش ورزش حرفهای و به خصوص فوتبال باعث میشود علاوه بر ایجاد زمینهای برای تولید تجهیزات ورزشی، زمینهی گسترش تولید کالاهای غیر ورزشی مورد نیاز مانند سرمایهی ثابت مورد استفاده در کارخانههای تولید لوازم ورزشی شامل ماشینآلات و همچنین مصالح ساختمانی مورد نیاز برای احداث اماکن ورزشی فراهم گردد.
بعد از صنعت نفت، تجارت اسلحه و مواد مخدر، فوتبال بالاترین گردش مالی در جهان را دارد که میزان آن بالغ بر ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیارد دلار برآورد شده است. در کنار عرصههای رسمی تولید در حیطهی ورزش جا دارد اشارهای به شبکههای شرطبندی در کل جهان شود که سهم بسیار بالایی از ارزش اضافی تولید شده توسط کل کارگران جهان را به تصاحب در میآورند. این شبکهها باعث ایجاد فساد عظیم در فوتبال مانند توافق در برد یا باخت بین دو تیم شده است که نمونهی بزرگ آن شکست میلان در مقابل لیورپول در فینال جام باشگاههای اروپا است. برلوسکونی در میان دو نیمهی این مسابقه دستور باخت را به مربی میلان میدهد که باعث شد برلوسکونی در شرطبندی ۳۰۰ میلیون یورو برنده شود، در حالی که جایزهی قهرمانی در فینال کمتر از این مبلغ بود.
فوتبال به مثابه دین
در ادبیات مارکسیستی، دین به معنای افیون تودهها شناخته میشود و تثبیتکنندهی نظام طبقاتی است. دین به عنوان سلاح نرمافزاری سرکوب طبقهی کارگر به دست طبقهی سرمایهدار جامعه است. هرچیزی که باعث میشود تودههای کارگران از آگاهی طبقاتی دور شده و موجب تحکیم روابط و مناسبات مسلط طبقاتی گردد، دین نامیده میشود. سرمایهداران به دو طریق دست به سرکوب طبقهی کارگر میزنند. اول از طریق نرمافزاری مانند دین و دوم از طریق سختافزاری به دست نیروهای مسلح مانند پلیس و ارتش. در زمانهی حاضر فوتبال به حیطهی سرکوب نرمافزاری پای نهاده است.
رسانههای مختلف چنان به حساسیت فوتبال دامن میزنند و در اذهان عمومی شخصیتسازی میکنند که فرد طرفدار یک تیم تعصبی بی حد و حصر نسبت به تیم خود پیدا میکند. در نتیجه فرد حاضر است طرفداران و اعضای تیم مقابل را تحقیر و حتی به قتل برساند. در چنین فضایی نزاع طرفداران تیمهای فوتبال تبدیل به موضوع گفتوگوی هرروزه در کوچه و خیابان در تمام دنیا شده است.
فرد کارگر در محیط کار به جای اینکه در مورد چگونگی رفع مشکلات محیط کار صحبت کند فقط در مورد فوتبال با همکاران گفتوگو میکند. به طور مثال در مورد مدل موی فلان بازیکن یا هنر دریبل زدن بازیکن فلان تیم صحبت میکند. بعد از یک روز سخت کاری، پس از رسیدن به منزل به تماشای فوتبال میپردازد و به طور کل از یک زندگی عادی خارج شده و در فضای مجازی ورزش سیر میکند.
مسئله این است که تماشای فوتبال، فقط درون ورزشگاهها نیست. رسانههایی همچون تلویزیون، شبکههای مجازی اینترنتی و … هم در پوشش فوتبال بیشترین تلاش را دارند در حالی که تعداد کمی از آنها بمباران مردم سوریه و عراق را پوشش میدهند. هنگامیکه کشورهایی چون سوریه و عراق درگیر جنگ هستند، رسانهها مسابقه دو تیم بارسلونا و رئال مادرید را به دغدغهی کل مردم دنیا تبدیل میکنند. هنگامیکه معدنچیان آفریقای جنوبی به رگبار بسته میشوند، برگزاری جامجهانی به دغدغهی جهانیان مبدل میگردد.
مسئله اصلی این است که تودهها به این وسیله از خردگرایی و آگاهی به وقایعی که در اطراف زندگی خود جریان دارند، دور میشوند. بعد از گرانی بنزین در آبان ۹۸ ما شاهد درگیری میان طرفداران سپاهان و پرسپولیس بودیم. بعد از انقلاب مصر در سال ۲۰۱۱ در مسابقهی بین دو تیم الاهلی قاهره و المصری شهر یورت سعید، در پایان بازی درگیری بین تماشاگران دو تیم بالای ۷۰ نفر کشته، ۱۰۰۰-۵۰۰ نفر زخمی برجای گذاشت. گزارشها حاکی از عمدی بودن این درگیری بین تماشاگران دو تیم توسط باند حسنی مبارک برای ایجاد اختلاف بین مردم مصر دارد. این حادثه به اختلافپراکنی بین مردم مصر و خارج کردن اذهان عمومی از دیکته کردن و تداوم آرمانهای انقلابی منجر شد.
برای نشان دادن تاثیر شخصیتهای مشهور فوتبالی بر اذهان مردم لازم به ذکر است که (در زمان نوشتن این مقاله) تعداد فالوئرهای اینستاگرام کریستیانو رونالدو ۱۸۵ میلیون نفر، لیونل مسی ۱۳۲ میلیون نفر، نیمار ۱۲۶ میلیون نفر، بکهام ۵/۵۸ میلیون نفر و رونالدینیو ۷/۴۸ میلیون نفر است. همچنین در ایران علی کریمی و علی دایی به ترتیب ۱ میلیون و ۳ میلیون نفر فالوور دارند. این جماعت سلبریتی با پستهای اینستاگرامی خود ذهن حجم عظیمی از انسانها را میتوانند منحرف کنند و تودهها را به جای مطالعه، فکر کردن و بهبود زندگی به تعداد گلهای زده و یا هدیه جشن تولد مدیر برنامههای رونالدو مشغول کنند. در واقع فوتبالیستها و مربیان مطرح فوتبال قدیسان این دین نوین هستند.
برای روشنتر شدن کارکرد فوتبال برای سرمایهداری در زمینهی ایدئولوژیک به مثالهایی اشاره میکنیم که در سالهای اخیر مطرح بوده است.
طیف عظیمی از مردم سراسر دنیا از فوتبالیستها به طرق مختلف از ظاهر و پوششان گرفته تا رأی دادن و ندادن به نمایندهها از فوتبالیستها تقلید میکنند. در ایران سلبریتیهایی همچون علی کریمی در زمان انتخابات ۹۲ و ۹۶ و علی دایی در سال ۸۸ این نقش را بازی کردند.
فوتبال در زمینهی درگیریهای خاورمیانه در یمن، اذهان را از ریشهی سرمایهدارانه و امپریالیستی آن (مداخلهی امپریالیسم آمریکا در منطقه به واسطهی دولتهای متحد منطقهایش همچون عربستان) منحرف میکند و به جای آن به احساسات ناسیونالیستی ضدعرب و ضدایرانی دامن میزند.
در جریان ورود زنان ایرانی به ورزشگاهها، که دختری خودسوزی میکند، همهی دغدغهی زنان ایران وارد شدن و تماشای مسابقات فوتبال جلوه میکند در حالیکه سالانه دهها دختر به علت آسیبهای نظام سرمایهداری در ایران دست به خودسوزی میزنند. هیچکس به این موضوعات و یا استثمار بیش از حد زنان کارگر ایران با حقوق بسیار ناچیز و در شرایط بسیار سخت فکر نمیکند.
نقش فوتبال به عنوان دینی نوین با نقش آن در ایجاد زمینهای برای گسترش تولید سرمایهداری در همتنیده است و این نوشته تلاشی برای نشان دادن این در همتنیدگی است.
با درود به نویسندۀ مقاله.
اینکه فوتبال افیون جدیدی است که سرمایهداری از آن بیشترین بهره را در جهت انحراف اذهان تودهها از مبارزۀ طبقاتی میبرد حرف صحیحی است، اما در دورهای هم فوتبالیستها و برخی تیمها در کنار نیروهای پیشرو ایستادهاند. شاید باید این را به فراخور وضعیت جامعه درک کرد.